نشست نقد و بررسی نمایش «تبار» با حضور آلبرت بیگجانی برگزار شد

بهشت روی آوار تراژدی است

گروه فرهنگ و هنر – سالن نمایش یادگاران صنعتی محل برگزاری نمایشی با نام «تبار» است که اثری از حامد اسماعیلی و محصول مشترکی از اجرای اعضای گروه «آل» است و تا ۹ شهریور ماه هر شب ساعت ۲۰ و ۱۵ دقیقه بر صحنه اجرا خواهد داشت.  سرپرستی گروه آل را اگرچه «پوریا قلی‌پور» به عهده دارد، اما اینبار ترجیح داده در کار حامد اسماعیلی تنها به عنوان یک اجراگر حضور داشته باشد، حضوری که به تعبیر آلبرت بیگجانی یک حضور خاکستری است، که البته هیچ از اجرای توانمند پوریا و دیگر همراهانش کم نمی‌کند. آنها در این اجرا تلاش می‌کنند، ساخت بهشت بر ویرانی را به مثابه یک تراژدی انسانی به رخ بکشند. اما آیا موفق می‌شوند به مخاطب خود لذت هنری ببخشند یا خیر، که به همین منظور پنجشنبه گذشته با حضور آلبرت بیگجانی، دبیر بخش ایرانی جشنواره اجرایی هایفست ارمنستان و عبدالرضا قراری این اجرا نقد و بررسی شد. در این نشست که پوریا قلی‌پور و حامد اسماعیلی مهمانان خود را همراهی می‌کردند جمع زیادی از علاقه‌مندان به تئاتر و مخاطبان آن حضور داشتند.

 

 زیباییشناسی «تبار»

بر مبنای ارتباط است

آلبرت بیگجانی می‌گوید: من با کار ارتباط برقرار کردم و زیبایی شناسی این کار نیز بر مبنای ارتباط است که هر تماشاگری به شکل ناخودآگاه یا با آن ارتباط برقرار می کند و یا برعکس.

او با اشاره به اینکه مدیر جشنواره‌ی است که جوهره‌ی بیشتر کارهایش فرم است، اظهار می‌دارد: انتظار نداشتم، یک فرم کامل ببینم و از این نظر به گروه نمایش «تبار» تبریک می‌گویم.

دبیر بخش ایرانی جشنواره اجرایی هایفست ارمنستان  از اغلب کسانی که در ایران، فرم کار می‌کنند و فکر می‌کنند، هرچه اجرای نامفهوم‌تر و پیچیده‌تری داشته باشند بهتر است، اظهار تعجب می‌کند و به حامد اسماعیلی به خاطر آنکه توانسته در «تبار» علاوه بر فرم، سیر داستانی را هم حفظ کند، خسته نباشید می‌گوید.

 

سلیقه من مینیمالیستی است

بیگجانی در بخش دیگری از سخنانش به شتاب بالای کار اشاره می‌کند و اظهار می‌دارد: کاری که دیدیم مثل درخت پرباری بود که به کمی حرس نیاز داشت و به تعبیری دیگر نه تنها نباید چیزی به آن اضافه بلکه باید از آن کم می‌شد.

او با بیان این نکته که سلیقه‌ی مینیمالیستی دارد و ممکن است بعضی اظهار نظرهایش بر مبنای همین سلیقه‌اش باشد، می‌گوید: کار بدن بچه‌ها آنقدر کامل بود که به دکور شلوغ نیازی نباشد و به همین دلیل معتقدم که اگر هیچ دکوری پشت سر نبود، خیلی زیباتر می‌شد، چون من به دکور کوچک، طراحی صحنه و لباس کوچک و کم اعتقاد دارم و فکر می‌کنم درام باید خودش، خودش را بگوید و کارگردان باید کارگردانی خود را بیان کند و بازیگر هم باید بازیگری خود را نشان بدهد.

این کارگردان نام‌آشنای تئاتر عروسکی کشور با اشاره به میزان فاصله تماشاگر با اجرا در سالن همایون صنعتی بیان می‌دارد: وسعت بالای کار می‌طلبید که در حدود ۸ یا ۹ متر بین تماشاگر و اجرا فاصله باشد. او اضافه می‌کند: محیط مناسب برای اجرای این کار یک سالن بزرگ‌تر است که شما به آن نیاز دارید. بیگجانی در بخش دیگری از سخنانش به بازی‌های خوب اجراگران تبار اشاره می‌کند و می‌افزاید: اگر به این دوستان به عنوان بازیگر نگاه کنیم، که همینطور هم هست، درمی‌یابیم که کارشان عالی است، چون ما در ایران اجراگر رقصنده نداریم؛ از نظر من کار بدن بچه‌ها خیلی خوب بود و همانطور که یکبار دیگر هم اشاره کردم دور از انتظار من بود چون در کل ایران کار بدن به صورت آکادمیک آموزش داده نمی‌شود و به همین خاطر معتقدم که بچه‌های تبار، بیشترین کاری را که می‌توانستند انجام بدهند، انجام داده‌اند.

 

غیاب گفتار و روایت بر جذابیت کار فیزیکال میافزاید

عبدالرضا قراری نیز در این نشست عنوان می‌کند: باید ببینیم برای کارگردان تبار ارتباط مهم بوده یا می‌خواسته به مرز مفهوم سازی نیز برسد.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش پرسشی را مطرح می‌کند و می‌گوید: این شکل پیشنهادی که به نقد زندگی مدرن می‌پردازد،  آیا خود به نوعی آموزش دهنده‌ی این سبک زندگی نمی‌شود؟

رییس انجمن نمایش کرمان بر تصویرهای آشنایی که اجراگران از آن استفاده می‌کنند، اشاره می‌کند و معتقد است: بعضا این تصاویر آشنا ما را از هدف کلی اجرا دور می‌کنند و ما را در یک فضای آشنا نگه می‌دارند. او در بخش دیگری از سخنانش به هنرمندانی که کار فرم می‌کنند، پیشنهاد می‌دهد از نظام تصویری دلالت رسانه‌ها و نظامی که زندگی مدرن به رخ می‌کشد، فراتر بروند.

این کارگردان تئاتر همچنین با اشاره به اینکه چون تئاتر کلاسیک از روایت و گفتار به صورت توامان استفاده می‌کند و در کار بدن این هردو غایب یا خیلی کم‌رنگ هستند، می‌گوید: غیاب گفتار و روایت بر جذابیت نمایش فیزیکال خصوصا در بین جوان‌ها می‌افزاید. عبدالرضا قراری در بخش دیگری از سخنان خود به تصورهای رایج در تئاتر ایران اشاره می‌کند و معتقد است خیلی از این تصورها با یک نظرگاه‌های خاص وارد گفتمان تئاتر ایران شده و به همان شکل ثابت مانده‌اند و نیازمند بازنگری هستند. او به عنوان مثال می‌گوید: در گفتمان رایج تلقی از فرم همان اجرای فیزیکال یا کار بدن فاقد کلام می‌باشد، حال آنکه فرم درام دارد و به مثابه یک شکل کلی تعریف می‌شود.

 

ما یک مفهوم را نمایش میدهیم

نه یک کشور را

همچنین پوریا قلی‌پور نیز در این نشست به ادای پاره‌ای توضیحات می‌پردازد و در بخش‌هایی از صحبتش می‌گوید: ما نخواستیم از دلالت‌های وطنی استفاده کنیم، چون می‌خواستیم یک مفهوم را نمایش ‌دهیم نه یک جامعه خاص را، نه یک کشور را، ما جهانی را نمایش می‌دهیم که هر کس احساس کند خودش را در آن می‌بیند. سرپرست گروه «آل» در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به روند ویرانگر مفهومی که نمایش بر آن استوار است، اظهار می‌دارد: این نظام رشد می‌کند و خودش خودش را نابود می‌کند. او به فیلم «آونجر» ساخته‌ی برادران روسو به عنوان یک نمونه از آثار اخیر هالیوود اشاره می‌کند که به تم ویرانگری توسط خود، اشاره دارد و نشان می‌دهد که اگر نصف جهان هم از بین برود، اشکالی ندارد!

قلی‌پور توضیح می‌دهد که سازندگان فیلم آونجر، سرنوشت بشری را روایت می‌کنند که جهان خود را به اشتباه ساخته و در این اشتباه پیش رفته و اکنون باید نابود شود تا بهشتی دیگر بنا شود.

 

مفهوم تولد و تکرار را طرح کردهایم

در بخش‌هایی از این نشست حامد اسماعیلی نیز به معنای متضاد تبار اشاره می‌کند که هم به معنای ریشه است و هم به معنای نابودی و می‌گوید: این اجرا برآمده از یک حس و تجربه شخصی است. کارگردان تبار می‌افزاید: این اجرا از منظر انتقادی به  کلیت زندگی مدرن می‌نگرد و مفهوم تولد و تکرار را در زندگی یک فرد معترض در چرخه‌ی زندگی ماشینی مطرح می‌کند.

او اظهار می‌دارد: فکر کردم اگر از نظر بصری یک اجرای مورد توجه را برنامه‌ریزی کنم، نمایشم قابلیت ارتباط بیشتری خواهد داشت.