همشهریهای خوب ما
مهدی محبی کرمانی : بعض همشهریهای ما شاید به محل تولد و صدور شناسنامههایشان کرمانی نباشند؛ اما به عشق و دلبستگیشان به کرمان و وفاداری به رسم مهربانی و خدمت، از دلسوختهترین دلسوختگان کرمان هم دلسوختهترند !
یکی از همین همشهریان که آمد و بود و نبود خود را گذاشت تا برایمان دانشگاه بسازد و ساخت؛ به چه عظمتی هم !نشد که قدرش را به عظمت کارش بدانیم . اما همین که به عنوان یک همشهری دوستش داریم و به وجودش عشق و فخر میبازیم، خود کم از دنیایی تقدیر نیست .
دانشگاهش ماند. قد کشید و تا به امروز که به یمن وجود آن هزاران، همشهری دلسوز و دلسوخته یافتهایم . همشهریان مهربانی از سراسر میهن و از دورترین و نزدیکترین بلاد این سرزمین .
شهریار رضایی را هر طور که حساب کنیم یک کرمانی است. با همان خلق و خو و منش و کرامت .
به رسم زندگی کرمانی است. اصلا یک پای زندگیاش کرمانی است. فهیمه را میگویم .
به دلسوزی و دلدادگی هم کرمانی است؛ و به همهی همتی که به سهم خود در ارتقاء هنر مجسمهسازی شهر کرده است .
از دوران مشاورتش در شهرداری و مشاورههایی که با او شد و نشد !
از دوران نقد آشکار نمادهای سخت و سست بیمعنا. از سمپوزیوم مجسمهسازی ملی در کرمان و همهی یادگارهای خوبی که از آن سمپوزیوم باقی ماند .
و از مجسمههایی که با امضای او زینت یافته، و در اینسو و آنسوی شهر برپا شده است. حالا دیگر شهریار رضایی همشهری ماست. یک کرمانی. به اصالت و استحکام سنگ قَدَری که بهحضورش در دل خاک این سرزمین فرو نشسته است .
رنجها و مرارتهای همشهری خوبمان را پاس میداریم و حالا که قرار است آوازهی هنر شهرمان را دورتر هم ببرد، برایش آرزوی موفقیت میکنیم .
برای شهریار رضائی همهجا کرمان است. چه حالا اینجا باشد چه نباشد. درست مثل وقتی که کرمانی بود؛ ولی در شناسنامهاش اهل کرمان نبود !