« عالمزاده»را برای کارهای نکردهاش دوست دارم!

سلمان جهرمی: وقتی دیشب «شریعتی» را قدم می‌زدم، با خودم این جمله را زمزمه می‌کردم: « مهران عالم‌زاده را باید بخاطر کارهای نکرده‌اش دوست داشت و حمایت کرد»؛ چون عالم‌زاده آخرین برگ برنده‌ی در این شهر است.

در بافت تاریخی کرمان، اگر به معنای واقعی بافتی مانده باشد، زیبایی‌ها و زشتی‌ها، شاد بودن و غمگین بودن، فاصله‌ای به کوتاهی کمتر از ده قدم دارد .

وقتی مفتون زیبایی کاروانسرای وکیل می‌شوی، ده قدم آن‌طرف‌تر، شهرداری در خواب عمیق میراث فرهنگی قرارداد سرمایه‌گذاری با بخش خصوصی را امضا کرده و عکس‌های یادگاری‌اش را نیز گرفته است؛ و قرار است غول بی‌شاخ و دمی به اسم «سیتی‌سنتر» سر برآورد .

وقتی سرگرم تماشای زیبایی میدان گنجعلیخان هستی در چند قدمیت دومین فیل شهرداری در خواب عمیق میراث فرهنگی هوا رفته است و گود خشت‌مال‌ها را به بخش خصوصی داده‌ که بیاید تیرآهن‌هایش را هوا کند .

میدان مشتاق که در موردش زیاد گفته‌اند و شما زیاد شنیده‌اید؛ و هزاران درد عمیق دیگر بر پیکره‌ی بافت تاریخی .

من در اکثر مراسم‌های کلنگ‌زنی این پروژه‌ها حضور داشته‌ام، و حرف‌ها و وعده‌های مسئولین وقت را شنیده‌ام.

هر مسئولی را با کارهایش ارزیابی می‌کنند، ولی به‌نظرمن، هنر مهران عالم‌زاده در کارهای نکرده‌اش است. تمام هنر او آنجابی است که تصمیم گرفته پروژه‌های پر طمطراق و عکس‌های یادگاری را کنار بگذارد .

دیشب وقتی در کوچه، پس‌کوجه‌های بازار قدیم قدم می‌زدم باخود می‌گفتم : «عالم‌زاده را بخاطر کارهای نکرده‌اش دوست بداریم»؛ او را دل‌گرم کنیم و پشتش را گرم بگیریم، بابت کارهای نکرده‌اش!

برای ما که با بافت قدیم و میراث به‌جای مانده از اجدادمان عشق‌بازی می‌کنیم، عالم‌زاده آخرین فرصت و آخرین برگ برنده‌ی ماست. باید روی موفقیت او قمار کنیم. یا شهر را از کج فهمی‌ها نجات بدهیم یا با موفق نشدن تز او، کل شهر را یکجا به گروهی که هیچ اهمیتی به میراث گذشته نمی‌دهند ببازیم!

ما می‌دانیم عالم‌زاده ارزش افزوده و ثروت عظیم بافت و بناهای تاریخی را می‌فهمد. ما خیالمان راحت است که دیگر بافت تاریخی این شهر شوک‌هایی مثل پروژه‌ی گود خشت‌مال‌ها و سیتی‌سنترها و… را بر پیکر نحیف خود نمی‌بیند. عالم‌زاده این کارها را نمی‌کند؛ و این‌ها کارهای نکرده‌ی اوست که هزاران برابر ارزشمندتر از کارهای کرده‌اش است . موفقیت و عدم موفقیت عالم‌زاده قمار ما بر سر پتانسیل‌ها، ارزش‌ها و استعدادهای این شهر است. او برگ برنده‌ی این شهر است، آن موقع که میراث فرهنگی در خواب فرو رفته بود. من هم میدانم که برگ‌های توی دست عالم‌زاده با حکم این شهر همخوانی ندارد؛ ولی همه‌ی ما یار روبه‌روی اوییم. باید خالی را که او بازی می‌کند بازی کنیم و اشاراتش را درک کنیم، تا برگ‌های بعدی را ما بیاندازیم .