در هشتمین یادواره شهدای صنعت مس و شهدای گمنام مطرح شد
اعتبار و استقلال ما مرهون خون شهداست
گروه جامعه – هشتمین یادوارهی شهدای صنعت مس و شهدای گمنام در مجموعهی فرهنگی هنری آزادیشهر سرچشمه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار استقامت، سیدعلی میرافضلی مدیر امور اجتماعی و روابط عمومی مجتمع مس رفسنجان در این مراسم، در ادامهی خواندن یک شعر بلند حماسی به مناسبت یادواره شهدا گفت:
« از خانوادههای شهدا، پیشکسوتان جهاد، ائمه جمعه و روحانیت معزز، نماینده مردم رفسنجان در مجلس مهندس انارکیمحمدی، فرماندار شهرستان رفسنجان جناب آقای اسکندرینسب، فرماندهی سپاه رفسنجان، فرماندهی توپخانه، جناب دکتر دهقانی رئیس دانشگاه، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران سردار حسنیسعدی، شورای تامین شهرستان رفسنجان، حجتالاسلام حسینی رئیس سازمان تبلیغات، حجتالاسلام پورمحمدی رئیس دادگستری رفسنجان، دانشجویان و روسای ادارات رفسنجان و پاریز و مسئولین شهرداری و شورای شهر رفسنجان، پاریز و سرچشمه که در جمع ما حضور پیدا کردند صمیمانه سپاسگزارم».
وی با بیان اینکه محفل شهدا است و همه فیض میبریم، اظهار کرد: «از طرف مدیرعامل محترم شرکت ملی صنایع مس رفسنجان عذرخواهی دارم و سلام ایشان را خدمت شما ابلاغ میکنم. ایشان به دلیلی تماسی که از تهران و از دفتر وزارت با ایشان گرفتند مجبور شدند به تهران بروند».
میرافضلی افزود: «برگزاری این یادواره و تعیین تاریخ آن پیشنهاد ایشان بود و بسیار مایل بودند در جمع خانوادهی شهدا حضور داشته باشند و این سلامها را صمیمانه خدمت شما عرض کنند که توفیق نشد».
وی ضمن تشکر از حضار خاطرنشان کرد: «امیدوارم برنامههایی که تدارک دیده شده با لطف و عنایت شهدا مقبول واقع شود و بهرهمند شویم».
برگزاری کنگره شش هزار شهید استان
نماینده مردم رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی نیز در این مراسم گفت: «محفل به نام و خاطرهی شهدای مس است که امروز فرزندان و همسنگران آنها در سنگر جهاد و ایثار شرکت ملی مس ایران تلاش میکنند».
احمد انارکیمحمدی با اشاره به تحریمها و حرکتهای ضد ایرانی آمریکا، اسرائیل و کشورهای معاند، اظهار کرد: «شرکت ملی مس از شرکتهای موفقی است که در این شرایط به دست فرزندان شما اداره میشود و مایهی سرافرازی است که توانسته امسال با مدیریت خوب و به دست فرزندان برومند شما توسعهی خوب و تولید بالایی داشته باشد».
وی یادآور شد: «یکی از نکات برجستهی شرکت مس در زمان تحریم و مشکلات فعلی کشور، ارز ۴۲۰۰ تومانی بود و شرکت مس تنها شرکتی بود که به سامانهی ارز دولتی برگرداند که مایهی فخر و مباهات است».
انارکیمحمدی در ادامه با اشاره به حضور خانواده شهدا و ایثارگران در مراسم گفت: «جنگ خیلی سخت بود و به این راحتی نبود. امروز بعضی از فیلمها را نشان میدهیم و بعضی از کارها را میبینیم؛ اما این فیلمها تنها گوشهای از جنگ را به تصویر میکشد».
سخنگوی مجمع نمایندگان استان کرمان اظهار کرد: «من در آن زمان ۱۷ سال سن داشتم ولی آنچه میدیدیم با این واقعیتها خیلی فرق داشت».
وی ادامه داد: «در عملیات کربلای پنج کسانی که حضور داشتند به خاطر دارند، در کانال ماهی وقتی ساعت ۹ شب وارد شدیم، خط لو رفت، نتوانستیم جلو برویم و گفتند بمانید تا به شما خبر بدهند».
نماینده مردم رفسنجان و انار در مجس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: «از ساعت ۹ شب تا ۴ و نیم صبح در بهمن ماه در حالی که به دلیل وسایلی مانند قمقمه، اسلحه، ماسک و فشنگ که به ما آویزان بود نه کاپشنی داشتیم و نه آورکتی؛ باید در آب و گل منتظر میماندیم تا به ما خبر بدهند. نزدیکترین فاصله را به عراقیها داشتیم، شاید حدود ۵۰ تا ۶۰ متر و به همین دلیل به محض اینکه تکان میخوردیم ما را میزدند».
وی افزود: «ساعت ۴ و نیم، ۵ صبح دستور حرکت دادند در حالی که یخ دور تمام بچهها را گرفته بود».
انارکیمحمدی یادآور شد: «ممکن است عدهی زیادی از بچهها جانباز نباشند اما بسیاری از صدمات زمان جنگ را دارند. شاید نشان ظاهری جانبازی را نداشته باشند ولی همهی آنها هم شیمیایی هستند و هم جانباز».
وی ادامه داد: «به سختی ما را حرکت دادند تا بدنمان گرم شود و برویم جلوی دشمن. باران شدیدی باریده بود و خاک شلمچه هم آنقدر چسبناک بود که نمیتوانستیم راه برویم. باید از کانال بالا میرفتیم. چند نفری که موفق میشدیم از این کانال بالا برویم دو تا که رد میشدند سومی تیر میخورد».
سخنگوی مجمع نمایندگان استان کرمان اظهار کرد: «بعد از بالا رفتن دوباره میرسیدیم به کانال بعدی، بین کانالها حدود۱۰۰ متر فاصله بود و میبایست خودمان را به پشت خاکریز میرساندیم و از آنجا دوباره به سرعت از جلوی عراقیها رد میشدیم. عراقیها روبهرو نشسته بودند و همه را درو میکردند و فقط چند نفر میتوانستند عبور کنند؛ به این شکل رزمندگان رفتند و مرزها را با این وضعیت نگه داشتند».
وی یادآور شد: «برای ما سختی کار، جدایی از پدر و مادر بود که به هر شکل بود از آنها جدا میشدیم، یا راضیشان میکردیم و یا بعد برای آنها نامه مینوشتیم و راضی میشدند؛ کسانی که فرزند، همسر و خانواده داشتند و متاهل بودند با توجه به دلبستگیها خیلی سخت بود».
انارکیمحمدی با بیان اینکه در جنگ بچههای ۲۲ ساله فرماندهان ما بودند، گفت: «بروید قبر شهدا را نگاه کنید همه همین افراد هستند. آنها فرماندهان دلیری بودند. من سر خاکریز به سردار محمودی رسیدم، رودههایش از شکمش بیرون ریخته بود و داشت آنها را جمع میکرد و داخل شکمش میگذاشت. رزمندگان جرات نمیکردند کنار او بایستند، میگفت بروید جلو».
وی خاطرنشان کرد: «سردار زینلی، سردار حاج علی محمدی، سردار تاجیک و بسیاری از دوستان که شهید شدند، فرماندهان دلیری بودند و آنچه که امروز داریم و اعتبار و استقلالی که داریم و به آن میبالیم فقط به خاطر خون شهداست و نماز را آنجا میدیدیم. نماز جماعت، فرادا، غفیله و مناجاتهایی که واقعی بود. بیابان بود و هر کس برای خودش عبادت میکرد. اخلاص آنجا بود. آنجا گروهبندی و جناحبندی وجود نداشت. چیزی به اسم دروغ، غیبت و زیرآبزنی نبود. فقط زیرآبت را میزدند که جایت را بگیرند و جلو بروند».
نماینده مردم رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: «در کربلای یک، شبنماهایی که میزدند آن خطی که طناب انداخته بودند و باید آن را میگرفتیم و میرفتیم پاره شده بود؛ یکی از بچهها که فرمانده دسته و از دوستان بود که الان جانباز است گفت که من میروم و طناب را پیدا میکنم. حسین کلمهی شهادتش را گفت و ساعت یکونیم شب رفت و سر نخ را پیدا کرد. چون هر لحظه ممکن بود مین منفجر شود و فقط یک مسیر و معبری بود که بچهها روز قبل باز کرده بودند».
وی اذعان کرد: «فقط سر این دعوا بود که چه کسی برود».
انارکی محمدی از برگزاری یادواره ششهزار شهید استان کرمان خبر داد و گفت: «۹۲۰ شهید استان متعلق به رفسنجان و ۱۲۰ شهید متعلق به شهرستان انار است و شاید یک ششم شهدای استان برای این منطقه است».
وی افزود: «این کنگرهی بزرگ شهدا به همت سپاه پاسداران، بسیج، مجمع نمایندگان استان، استانداری و مجموعههای مختلفی مثل مس و سایر مجموعهها برگزار میشود».
احساس تواضع در مقابل شهامت شهید
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان نیز در این مراسم ضمن قدردانی از برگزاری این آیین معنوی، گفت: «یادوارهی شهید علم الهدی بود آقای رحیمیان مسئول بنیاد شهید کشور به یکی از همکاران گفته بود شما فردا باید تشریف ببرید اهواز و هویزه برای یادوارهی شهید علمالهدی. ایشان میگفت من دیدم فردا باید روزهام را بخورم و دنبال ثبتنام حج عمره بودم که آخرین مهلتش بود. با این حال اطاعت کردم و در یادواره شرکت کردم؛ وقتی برگشتم بسیار ناراحت بودم که امروز روزهام را خوردم و موفق به ثبتنام عمره هم نشدم. با خودم میگفتم چرا آقای رحیمیان خودش در مراسم شرکت نکرد؟ کتاب حافظ را باز کردم و این غزل آمد که «ثواب روزه و حج قبول آنکس برد / که خاک میکدهی عشق را زیارت کرد»؛ متوجه شدم یادوارهای که شرکت کردم هم ثواب روزه را بردم و هم ثواب حج را. به آقای مردانی گفتم این حافظ کیست که اینطور جواب من را داد و من را آرام کرد؛ نصرالله مردانی گفت: «حافظ قرآن است».
سردار محمدرضا حسنیسعدی خاطر نشان کرد: «درود خدا بر شهید زینلی، شهید حاج علی محمدیپور، شهید افضلی و همهی شهیدان صنعت مس و ۲۲۶ هزار و ۶۱ شهید کل کشور».
وی ادامه داد: «درود خدا بر شهید یوسفاللهی؛ سردار سلیمانی تاکنون سه بار به محمود نامجو و محسن رضایی پیغام داده و حضوری نیز بیان کرده که اگر من شهید شدم میخواهم کنار یوسفاللهی خاکسپاری بشوم».
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان یادآور شد: «درود خدا بر شهید محمدحسین نامجو که با ۹ فرزند راهی جبهه شد. همسرش خانم زهرا زنگیآبادی میگوید به او گفتم میروی شهید میشوی و مسئولیت ۹ بچه را به گردن من میاندازی؛ لبخند زد و گفت اینها هم خدایی دارند و رفت».
وی افزود: «این مادر، ۹ فرزند را بزرگ کرد و آموزش داد، ۵ فرزند او پزشک هستند. قسم میخورد و میگوید روزگاری کفش درستی به پا نداشتم، توی آب و گل و برف و باران با دمپایی میرفتم، وقتی به من می گفتند چرا کفش نمیپوشی؟ مصلحتی میگفتم اگر کفش بپوشم گُر میگیرم و پاهایم میسوزد و عمدا دمپایی میپوشم».
حسنیسعدی اظهار کرد: «درود خدا بر شهید قباد شمسالدینی که با ۸ فرزند از جبهه نامه نوشت، همسرم از دولت هیچ چیز نگیر، همان چند گوسفندی که داریم خرج بچهها را کفایت میکند».
وی یادآور شد: «درود خدا بر همسر شهید قباد شمسالدینی که به رحمت خدا رفت، او میگفت کپسول گاز را در روستای زمینانجیر رابر پر میکردم، ۵ ریال میانداختم روی قیمتش، روی سرم میگذاشتم، بعدا با فرغون در روستای بعدی آن را میفروختم و برای بچههایم قلم و دفتر آماده میکردم».
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان افزود: «درود خدا بر شهید علی شفیعی، تنها پسر بیبی سکینه پاکزاد عباسی که امروز در بستر خوابیده. مادر شهید میگفت بانک با مامور در خانه را زدند و گفتند علی آقای شما یک وام گرفته، قسطهای آن پرداخت نشده؛ آمدیم برای صورتبرداری اموال ایشان. میگوید یک نگاه به خانه کردند دیدند من چند تکه موکت دارم، مقداری ظرف و ظروف و پتو؛ این دو نفر گریه شدند و از خانه بیرون رفتند. فردا دوستان علی و حاج قاسم باخبر شدند؛ رفتند قسطهای عقبماندهی وام را پرداختند و وام را تسویه کردند».
وی خاطرنشان کرد: «درود خدا بر شهید عیسی دستجردی، ایشان در وصیتنامهاش نوشته سه تومان به مشهدی درویش مغازهدار بدهکارم اگر لباسهایم آمد در جیبهای آنها سه تومان هست. پولها را بردارید و بدهی من را بپردازید و اگر نیامد، برادرانم دین من را ادا کنند».
حسنیسعدی گفت: «درود خدا بر شهید احمد شول. در وصیتنامهاش مینویسد یک عدد کلید و پریز از مغازهی نزدیک منزلمان از فلانی خریدم پولش را نپرداختم. یک شاخهی لوله از مغازهی کناری گرفتم و پولش را نپرداختم؛ از ۱۰ هزار تومانی که دارم، پول مردم را بپردازید».
وی ادامه داد: «درود خدا بر شهید لنگریزاده، ساعت ۸ صبح در سوریه تیر خورد و ۱۱ جنازهاش را آوردند. در کنار پیکر پاکش یک انبردست افتاده بود که با آن دندانهای شهید توسط داعشیها کشیده شده بود. گردن او را زخم کرده بودند و قصد داشتند وقتی زخمی بود سر او را ببرند. بنزین ریخته بودند روی سینهاش و ایشان را آتش زده بودند. اما فقط مقداری سینهاش سوخته بود».
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان اظهار کرد: «مادر شهید لنگریزاده میگفت یک بار دیگر هم ایشان با موتور تصادف کرد و بنزین ریخت روی او، ولی نسوخت؛ چون میاندار هیات و سینهزن امام حسین(ع) بود».
وی افزود: «شهید لنگریزاده به خانمش گفته بود قبر من در گلزار شهدای کرمان کنار قبر فرخ یزدانپناه است؛ بعد که شهید شد از خانمش سوال کردند جای خاصی پیشنهاد داری؟ خانمش گفت: خود ایشان جایی را گفته؛ من هیچ چیز نمیگویم و میخواهم بدانم حرف ایشان درست در میآید. دقیقا کنار شهید یزدانپناه اندازهی یک قبر خالی بود. بچهها گفتند اینجا را حفر نکنید ممکن است به قبرهای کناری آسیب بزند. دوستانش گفتند ایشان خیلی فرخ یزدانپناه را دوست داشته اگر دیدیم آسیب میزند قبر را پر میکنیم و جای دیگری را آماده میکنیم. قبر را حفر کردند رسیدند به یک بلوک سیمانی، آن را برداشتند دیدند در محدودهی شهدای فتحالمبین سال ۶۱ که خاکسپاری میشدند یک قبر خالی است و شهید لنگریزاده آنجا خاکسپاری شد».
حسنیسعدی خاطرنشان کرد: «آخرین حرف شهید لنگریزاده این بود که سلام من را به رهبر و حاج قاسم برسانید. من از مرگ نمیترسم ولی نگذارید جنازهی من دست این نامردها بیفتد».
وی یادآور شد: «درود خدا بر شهید عبدالله زارعمنصوری که آخرین لحظه به حسین رجایی گفت؛ آن تک درخت را میبینی؟ من آنجا شهید میشوم. بعد یک مقدار پول خرد در جیب داشت همهی آنها را به رجایی داد. حسین رجایی سوال کرد پولها را چرا به من میدهی؟ گفت میخواهم وقتی شهید میشوم از مال دنیا چیزی همراهم نباشد».
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان افزود: «درود خدا بر ابرهیم نجفی که از میناب نیروی خودمان بود. ۱۲ اردیبهشت ۶۱ تمام تیرهایش را شلیک کرده بود و نارنجک هم نداشت. بنده از ناحیهی شکم مجروح بودم. بعثیها به او گفتند دستهایت را بگیر بالا. بالا نگرفت. گفتند اسلحهات را بینداز، این کار ا نکرد. خدا را گواه میگیرم؛ از کلوخهای خاکریز برداشت توی سر بعثیها میزد. او را به رگبار بستند و شهید شد و به صورت به زمین افتاد؛ وقتی که ما اسیر شدیم و از کنار ایشان عبور میکردم پشت پیراهن خاکیاش با ماژیک قرمز و خط نسخ زیبایی نوشته شده بود؛ مسافر
کربلا».
وی اظهار کرد: «۲۰ سال آرزو داشتم به خانه آنها بروم. رفتم میناب؛ فرزندانش با عروسها و دامادها و خانمش نشسته بودند؛ به آنها گفتم من هنوز در مقابل شجاعت شهید شما احساس خجالت و کوچکی میکنم. من تیرهایم تمام شده بود و سمت راست شکمم پاره شده بود ولی شجاعت شهید شما را که دیدم هنوز احساس تواضع، کوچکی و حقارت میکنم».
گفتنی است شعرخوانی مهدی جهانبخش از شاعران رفسنجان، پخش کلیپهای حماسی و اجرای نمایش و تواشیح از جمله برنامههایی بود که در این مراسم اجرا
شد.