جواد مجابی در پاسخ به استقامت:
روزنامهنگاری مرا تربیت کرد
گروه فرهنگوهنر – جواد مجابی شاعر، طنزپرداز، نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگرِ حوزه ادبیات و هنرهای تجسمی، شامگاه چهارشنبه، ۱۴ آذرماه در محل کافهگالری آزاد با عدهای از اهالی فرهنگ و هنر دیدار و گفتوگو کرد. به گزارش خبرنگار استقامت جواد مجابی شاعر و نویسنده که یک دوره نسبتا طولانی به طور حرفهای در روزنامه اطلاعات مشغول فعالیت بوده است، در پاسخ به سوال سردبیر هفتهنامه استقامت، مبنی بر اینکه: «شما در دورهای از زندگیتان در دنیای روزنامهنگاری فعالیت داشتید و در این زمینه هنوز شهرت دارید؛ بفرمایید چقدر از توانایی خود در نویسنگی و سایرهنرها را در بهبود کار روزنامهنگاری استفاده کردید و چقدر روزنامهنگاری در دیگر فعالیتهای شما اثرگذار بوده است؟ همچنین تکنیکهای روزنامهنگاری و عادتهای نوشتن چه تاثیری بر کار شما گذاشته است؟»، گفت:«مارکز و یکی دو نفر دیگر جملهای گفتهاند مبنی بر اینکه هر نویسندهی خوبی باید یک دورهی روزنامهنگاری بگذارند، برای اینکه با زبانِ توده آشنا شود و به درک متقابل با مردم برسد، چون روزنامه در ارتباط مستقیم با افکار مردم است. ولی آنها میگویند چهار، پنج سال که گذشت، اگر تو باز هم آنجا ماندی تبدیل به یک آدمِ هیاهوگر، جاهطلب و حرفِ مُفتگویی میشوی! من با این نظر آنها موافق نیستم. معتقدم دو اتفاق در زندگی من تاثیر شگرفی بر کارم گذاشت: یکی ورودم به دانشگاه تهران در آخرِ دههی ۳۰ بود که باعث شد من از پیلهی فردیت خود به در آیم و وارد جمع شوم، و دومین اتفاق مهم، روزنامهنگاریِ من بود. من در روزنامهنگاری اگرچه بعد از گذشتِ چهار، پنج سال احساس کردم که به تکرار افتادهام، اما یک شانس دیگر داشتم که شاید بسیاری از این شانس استفاده نکنند و آن این بود که از طریق روزنامه با مهمترین شخصیتهای ادبی و هنریِ عصر خودم آشنا شدم؛ با آنها رفاقت کردم، از آنها چیز یاد گرفتم و خودم را به تدریج تربیت کردم و هنوز هم دارم این کار را میکنم.
بنابراین روزنامهنگاریِ در کنار تکرار یا ملالی که بعد از مدتی با خود دارد، این فایده را دارد که شما با مهمترین آدمها روبهرو شوید و این، برای آدم یک دانشگاه است. اگر روزنامهنگاری نبود، ممکن بود بنده، خیلی هم معلومات بیشتری داشته باشم، ولی در کنج خانهام باشم و حس کنم که چقدر آدم مهمی هستم! ولی روزنامهنگاری به آدم یاد میدهد که چقدر آدم مهم در جامعه هست که تو فقط یکی از آنها هستی».