تقدیر از خالق نشریه ماندگار «قینوس»

محمد لطیف‌کار: حوزه هنری استان در ششمین شب شعر طنز دولخ ‌بنا دارد از محمدعلی فردوسی از پبشکسوتان مطبوعات استان بخاطر انتشار نشریه‌ی «قینوس» که در اوایل دهه‌ی هشتاد در کرمان منتشر می‌شد، و مخاطب‌های زیادی هم داشت، تقدیر نماید. قینوس ضمیمه‌ی فردوس کویر منتشر می‌شد و یک تیم حرفه‌ای با مدیریت مهندس فردوسی آن را تهیه می‌کرد. بنابراین یک نشریه‌ی طنز مستقل نبود؛ اما آن‌قدر جذاب و پرطرفدار بود که در کنار «فردوس کویر»، هویت و عنوان مستقلی پیدا کرده بود.

استاد و دوست بزرگوارم مهندس فردوسی موسس و مدیر مسئول هفته‌نامه فردوس کویر با درایت و شجاعت توانست این نام را به تاریخ مطبوعات استان اضافه و ماندگار کند.

قینوس به خلاف نامی که داشت حرف حساب می‌زد. پر از مطالب شیرین و گزنده بود. حتی کارش به آن‌جا کشید که عده‌ای موقع مراجعه به دکه‌ی مطبوعاتی به جای این‌که نام نشریه‌ی اصلی یعنی فردوس کویر را بر زبان بیاورند، ناخودآگاه می‌گفتند قینوس می‌خواهند!

در واقع قینوس ضمیمه‌ای بود که اصل شد، و به بهانه‌ی قینوس‌گویی، با سخن‌ها و تصاویری که همه حرف حساب بودند هر هفته منتشر می‌شد.

در باره‌ی قینوس حتما دوستان دیگر در این مراسم صحبت خواهند کرد، اما من در این یادداشت مختصر، اجازه می‌خواهم درباره‌ی نقش مهندس فردوسی در پرورش و بالندگی مطبوعات امروز استان کرمان چند کلمه بگویم. چرا که سال‌ها با ایشان در فردوس کویر کار کردم، و از ایشان بسیار یاد گرفتم و تجربه اندوختم. از نظر من، او نه تنها سال‌های زیادی هفته‌نامه‌ی فردوس کویر را که عمدتا یک نشریه‌ی فرهنگی و اجتماعی بود منتشر می‌کرد، بلکه تلاش فراوانی کرد تا این نشریه تبدیل به یک پاتوق فرهنگی برای اهل ذوق و قلم بشود. هم‌چنان‌که خیلی‌ها در این نشریه توان آزمایی کردند و بعد راه مستقل خود را پیدا کردند.

مهندس فردوسی اما برای تعالی وضعیت مطبوعات استان به انتشار نشریه‌ی هفتگی بسنده نکرد. بعد از جریان دوم خرداد که اندیشه‌ی تقویت نهادهای مدنی و مطبوعات محلی صدای جدی‌تری در حیات اجتماعی ایران شده بود، او درایجاد خانه مطبوعات در استان کرمان، به عنوان یک نهاد مدنی و صنفی نقش اول را ایفا کرد.

او سعی کرد با برپایی دوره‌های آموزشی در این تشکل نوپا به جریان نوین روزنامه‌نگاری محلی هویتی تازه و مستقل بدهد. بسیاری از کسانی که امروز در مطبوعات استان قلم می‌زنند حاصل دانش‌آموزی در این دوره‌ها هستند.

با برپایی جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های مطبوعات او تلاش کرد توجه مردم را به پدیده‌ی مطبوعات محلی جلب کند؛ و رقابت کیفی را به درون فعالان این حوزه تسری بدهد. مهندس فردوسی با تجلیل از پیشکسوتان مطبوعات و تاسیس موزه مطبوعات تلاش کرد نام فعالان و خادمان اولیه‌ی مطبوعات محلی زنده بشود و تجربه‌ی عظیم آن‌ها بازخوانی
شود.

او برای بهبود وضعیت رفاهی روزنامه‌نگاران استان از طریق تشکیل تعاونی مسکن و نیز تاسیس چاپخانه‌ای ویژه‌ی اهالی مطبوعات، دو گام‌  فراموش نشدنی دیگر برداشت.

مسلما دامنه‌ی فعالیت‌های این پیشکسوت مطبوعات به این چند مورد که اشاره کردم محدود نمی‌شود؛ و قطعا هر کدام از این سرفصل‌ها که بیان کردم یک داستان طولانی و پر فراز و نشیب دارد. امیدوارم در زمان مناسب و جای دیگر، این تلاش‌ها و رنج‌ها بازگو و تحلیل بشود، که این‌ سرمایه‌ی اجتماعی را از یاد نبریم.