خانه تاریخی لطفی به زودی فرو می‌ریزد!

نجات خانۀ تاریخی با وعده‌های توخالی!

اسما پورزنگی‌آبادی ـ اینکه در استان کرمان بسیار بسیار بناهای تاریخی ارزشمند وجود دارد که کسی دلی برایشان نمی‌سوزاند و خاک و مخروبه شدن، سرنوشت‌ اکثریت‌شان است، چیز عجیب و غریب و شگفت‌آوری نیست که بخواهیم از آن به‌عنوان یک خبر تازه یاد کنیم. تا بوده همین بوده! و آن‌قدر این اتفاقات تکرار شده که عادت شده. اصلا یکی از ویژگی‌های این شهر و استان همین است که در نابودی گذشته‌ی خود و هرچیز ارزشمندی که دارد، اراده‌ای سترگ دارد! تا جایی که حتی وقتی رئیس‌جمهور یک مملکت می‌آید و یادداشتی می‌نویسد که بناهای تاریخی این استان احیا شوند و بعد از این هم اتفاقی نمی‌افتد هم ما را شگفت‌زده‌ نمی‌کند! آنچه که یاس‌آور است اینکه در هر دوره‌ای، آقایان مسئول، یکی، دو بنا از این انبوه بناها را نشان می‌کنند، اطرافش حلقه می‌زنند، در ستایشش سخنرانی‌های پرشور و حرارت می‌کنند و جلسات مفصل می‌گیرند و وعده‌های دلپذیر می‌دهند که به‌زودی این بنا را برایتان گلستان می‌کنیم؛ بعد هم ‌کاری نمی‌کنند! یکی از این بناها، خانه تاریخی لطفی در قلب بازار کرمان و به‌جا مانده از دوران قاجار است که اگر می‌خواهید سرگذشت ملال‌آور آن را بدانید این گزارش را بخوانید.
خانه‌ لطفی اگرچه مربوط به هیچ‌یک از حاکمان و درباریان آن زمان نبوده اما صاحب آن، شخصیتی متنفذ در دستگاه حکومت وقت بوده که توانسته چنین بنای متفاوتی از مردمان عادی برای خود بسازد. تزیینات داخل این خانه‌ی چسبیده به بازار، با وجود اینکه بخش زیادی از آن تخریب شده، همه را به تحسین برمی‌انگیزاند. البته تحسین توام با حسرت؛ حسرت از اینکه چرا گذاشتیم این بلا بر سرشان بیاید. یک‌بار، منصور خواجه‌پور، عضو هیات علمی دانشکده هنر دانشگاه شهید باهنر کرمان که داشت درباره‌ی ارزش‌های این بنا صحبت می‌کرد، در بخشی از صحبت‌هایش گفت: «از نظر کالبدی و فیزیک معماری، چیزی که خانه‌ی لطفی را بسیار شاخص کرده، تزیینات فوق‌العاده زیبا و پُر کارِ آیینه‌کاری داخل خانه و مخصوصا تالار اصلی آن بوده است. در دوره‌ای، شاهان قاجار، سفرهای خیلی زیادی به فرنگ داشتند؛ خوانین هم گاهی همراه آنها به فرنگ می‌رفتند و یا اگر نمی‌رفتند از طریق ارتباط نزدیکی که با حاکمان داشتند، تعریف فرنگ را از آن‌ها می‌شنیدید که در ادامه‌ی آن اتفاقاتی در معماری ما رخ می‌داده؛ به این صورت که مثلا اگر در دوره‌ی زندیه تزیینات آثار معماری ما بیش‌تر گچ‌بری و آینه‌کاری و نقاشی دیواری بود، ولی دوره‌ی قاجار اتفاق خیلی خاصی می‌افتد و در بسیاری خانه‌های تاریخی آن زمان کسانی که یا خودشان به فرنگ رفته یا از طریق ارتباطاتی که داشتند با فرنگ آشنا شده بودند، یک تزیین جدید وارد معماری می‌کنند و آن، نقاشی و تصاویر چاپ شده‌ی رنگی بوده که از اروپا می‌آورده‌اند. در خانه‌های تاریخی مربوط به افراد خاص در دوران قاجار می‌بینیم که قاب‌هایی با تزیینِ مثلا گچ‌بری درست کرده‌اند و داخل آن یکی از این عکس‌ها را چسبانده‌اند. در خانه‌ی لطفی چندین مورد این تزیینات را داشتیم».

علاوه بر تزیینات، یکی دیگر از زیبایی‌های این خانه، بادگیر باشکوهی است که بر فراز آن ایستاده و هربار چشمی به آن می‌افتد، اگر چشمی بر آن بیفتد و اگر دیده بشود، حتما دلش می‌لرزد که خدایا، با یک باد تند، این بادگیر فرو می‌ریزد! بادگیری بر روی آب‌انباری که آب آن، به گفته‌ی محمد برشان، از قنات شهرآباد به آنجا می‌رسیده است.

این خانه سالیان درازی به حال خود رها مانده بود. پشت دیوارهای راسته‌ی اصلی بازار تاریخی کرمان. دی‌ماه سال ۹۴ اما، وقتی که مرمت مدرسه تاریخی بانوحیاتی در مجاورت این خانه به پایان رسید، از سوی مسئولین وقت وعده شد که خانه لطفی را هم مرمت می‌کنیم و حتی می‌گفتند این خانه‌ را به موزه‌ی حیاتی ملحق می‌کنیم. آن‌طور مسئولین می‌گفتند، طبق تفاهم‌نامه‌ای که شهرداری کرمان و میراث فرهنگی استان امضا کرده‌ بودند، قرار بر آن بود که دولت اعتبارات ملی و استانی در اختیار شهرداری کرمان قرار بدهد تا این بنای تاریخی، مرمت و بازسازی بشود. آن‌موقع، علی بابایی، شهردار وقت کرمان گفت که خانه لطفی به همراه هفت خانه تاریخی دیگر را به شهرداری واگذار کرده‌اند تا مرمت و احیا شود.

این خبرها خیلی برای دوست‌داران میراث و فرهنگ این استان امیدبخش بود. پس از آن، اردیبهشت‌ماه سال ۹۵، خبری بر روی سایت اطلاع‌رسانی سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری کرمان قرار گرفت که به نقل از عسکری، مدیرعامل وقت این سازمان اعلام شده بود مشکلات مالکیت این خانه در آینده‌ای نزدیک رفع می‌شود.

باورتان می‌شود الان که در خردادماه ۹۹ هستیم، تازه مشکلات مالکیت این بنا حل شده و سند مالکیتی برای آن صادر شده است؟ به این موضوع برمی‌گردیم.

شهرداری، پس از آنکه خانه تاریخی لطفی را در اختیار گرفت، کارهایی برای استحکام‌بخشی آن انجام داد و قصد کرد که آن را به «خانه‌موسیقی» تبدیل کند.

اینکه شهرداری نتوانست در آن دو سال کار چندانی در آن خانه انجام بدهد نیاز به دلیل و برهان ندارد. سال ۹۸ اما دوباره خانه لطفی به صدر اخبار آمد. استاندار و شهردار قبلی رفته و فدائی و عالم‌زاده آمده بودند. سال گذشته، ۲۲ تیرماه، استاندار و دیگر مسئولان شهر به دیدار این خانه رفتند. اینکه در عرض چهار سال، دو استاندار پشت یک بنا می‌ایستند تا نجاتش بدهند و نتیجه‌‌ای حاصل نمی‌شود، به اندازه‌ی کافی جالب هست! بماند.

یک هفته بعد از آن بازدید استاندار بود که شفیعی، معاون میراث‌‌فرهنگی استان خبر داد در حالی‌که فکر می‌کردند این خانه متعلق به شهرداری است متوجه شده‌اند مالکیت این خانه متعلق به شهرداری کرمان نیست و مربوط به یکی از شرکت‌های وابسته به وزارت راه و شهرسازی است.

سیدمهران عالم‌زاده، شهردار کرمان هم این موضوع را تایید کرد و با بیان اینکه خانه در اختیار شهرداری بوده و ما مالک آن نبودیم، گفت: «قرار شد این خانه به بانک فروخته شود. آقای دکتر فدایی نامه‌ای به وزیر راه‌وشهرسازی نوشته بودند و من رونوشت آن را دیدم که وزیر هم با فروش خانه به بانک رسالت موافقت کرده است. ما خانه را به مالک تحویل می‌دهیم که مالک آن را به بانک رسالت می‌فروشد. روال انتقال به بانک رسالت باید طی شود ولی با تاییدی که وزیر داده‌اند، بانک رسالت می‌تواند همزمان کار مرمت را شروع کند».

فدائی، استاندار کرمان هم آن زمان این خبر را داد که خانه ‌لطفی قرار است با مشارکت بانک رسالت و شهرداری کرمان مرمت و برای نگهداری آثار استاد ملک‌زاده تبدیل به «خانه‌موزه» شود.

شش ماه بعد، آذرماه بود که محمد لطیف‌کار، روزنامه‌نگار به دیدار این خانه رفت و بعد در فردای‌کرمان نوشت: «…چند روز پیش وقتی از کوچه‌ی مجاور این خانه گذر می‌کردم به‌نظرم آمد کارها روی کاغذ خوب پیش رفته است! هیچ نشانه‌ای از کارگاه مرمت و تعمیرات استحکام‌سازی ندیدم. زخم‌های روی دیوار خارجی بنا و بادگیر منحصر به‌فرد آن همچنان پا برجاست. خواهشا یک روز متولیان بیایند و از نزدیک وضعیت را ملاحظه کنند. من که دیدم خیال برم داشته است این خانه به ضرب‌الاجلی بند است. خدایی‌اش جز هشدار و دعا، از من کاری ساخته نیست. خدایا این گنج نهان و بادگیر منحصر به‌فرد را، امسال خودت از گزند باد و باران حفظ بفرما! ».

باورتان بشود یا نشود، از آن‌موقع تا حالا که به اواسط خردادماه ۹۹ رسیده‌ایم، جز یک تیر چوبی پشت دیوار این خانه، احتمالا برای اینکه دیوار روی سر عابران نریزد، چیزی به این خانه اضافه نشده است. لااقل از داخل کوچه، آنچه معلوم است یک بنای بسیار فرسوده با یک بادگیر در حال فروریختن است که این دعا را مجدد بر زبان می‌آورد: «خدایا خودت این گنج نهان را از گزند باد و باران حفظ بفرما!».

روز شنبه از شهردار کرمان درباره‌ی این بنا پرسیدم، گفت که خانه ‌لطفی در مالکیت شهرداری نیست و باید از بانک رسالت سوال کنید که چه کرده‌اند.

با مسئول روابط عمومی بانک رسالت تماس گرفتم و خواستم کسی که این پروژه را پیگیری می‌کند به من معرفی کند. آقای صادقی گفت که بانک رسالت از این پروژه خارج شده است و قصد دارد در حوزه‌ی دیگری در شهر کرمان سرمایه‌گذاری کند.

با نجارزاده، مدیرعامل شرکت عمران مسکن‌سازان کرمان که از سوی اداره راه و شهرسازی مامور به این شده که مالکیت این بنا را تعیین‌تکلیف کند، در این‌باره صحبت کردم.

او گفت که با پیگیری زیادی که کرده، توانسته بالاخره سند مالکیتی برای این خانه‌‌ی تاریخی بگیرد و قبل از نوروز امسال هم، سند را به شرکت عمران شهرهای جدید تحویل داده است.

نجارزاده این کارها را داوطلبانه و بدون اینکه هزینه‌ای بابت آن دریافت کند برای خانه‌ی ‌تاریخی لطفی انجام داده است و آرزو دارد که هرچه زودتر این بنا تعیین‌تکلیف شود.

به گفته‌ی نجارزاده، «کارشناسانی از شرکت عمران شهرهای جدید سال گذشته آمده‌اند و بازدیدی از این بنا کرده‌اند و قیمت‌گذاری هم انجام شده است». این شرکت، مالک فعلی خانه‌ لطفی است و سرنوشت خانه در دستان آن است و هنوز بر ما مشخص نیست قصد دارند با آن چه بکنند. آنچه که معلوم است اینکه اراده‌ی بزرگی معادل وضعیت بحرانی‌ای که این خانه دارد، برای نجات آن وجود ندارد. اگر قرار بود با جلسه گرفتن و وعده دادن و مکاتبه کردن این خانه آباد شود، در این چهار، پنج سال شده بود. اگر دعاها کارگر نیفتد، این خانه، با وضعیتی که از داخل کوچه از آن می‌بینیم، دیر یا زود فرو می‌افتد و مقصر آن، کسانی هستند که مسئولیتی داشتند و دارند و تعلل کرده و می‌کنند.