یادداشت سردبیر استقامت

«محمد دانشور» روزنامه‌نگاری مولف بود

 

محمد لطیف‌کار: تصویری که از زنده‌یاد محمد دانشور، روزنامه‌نگار و مولف بی‌ادعای کرمانی در ذهن دارم همین تصویر ساده‌ای است که آقای رحیم بنی‌اسد آزاد عکاس وقت استقامت از او گرفته است؛ یک اتاق ساده، تعدادی کتاب و نشریه که نامرتب روی یک میز کوچک قرار دارد، و یک قفسه‌ی کتاب، و خودش نیز با سر و وضعی بسیار ساده کنارشان ایستاده است. نگاه او مهربان و به افق‌های آینده دوخته شده است. این‌ها همه‌ی دل‌خوشی‌های پیرمرد هشتاد و هشت ساله‌ی تابستان نود و دو را تشکیل می‌داد که در آستانه‌ی خداحافظی بود.

با این‌که روزنامه‌نگار پرکاری بود، و از پانزده سالگی کارش را در نشریه‌ی بیداری شروع کرده است، اما شواهد نشان می‌دهد که حیات او به نان روزنامه‌نگاری وابسته نبود. برای گذران زندگی‌اش تلاش‌ها و فعالیت‌های مختلفی انجام می‌داد که مهم‌ترین آن‌ها کار در شهرداری بوده است.

او که پرورش یافته‌ی محله خواجه‌خضر کرمان بود، از نظر مردم‌داری و ارتباط با اهالی محل هیچ کم و کاستی باقی نمی‌گذاشت. برای همین است که اهالی این محله، همواره با احساس خوبی از او یاد می‌کنند و ایشان را برگی از افتخارات محله‌ی خود می‌دانند.

دو روز پس از درگذشت او بود، که خبرنگار روزنامه‌ اطلاعات ( اگر اشتباه نکنم بهارک ایزدپناه) در باره‌اش نوشت: دانشور در سال‌های نخست فعالیت خبرنگاری سوار بر دوچرخه‌اش می‌شد که نه چراغ داشت و نه رکاب درست و حسابی، و به اداره‌های کرمان می‌رفت و خبرهای محلی را می‌گرفت و ساعت ۱۸ هم در کنار یکی از چهار راه‌های موجود در کرمان می‌نشست و خبرها را می‌نوشت تا در روزنامه چاپ کند و به دست مردم برساند».

زمانی که رادیو لشکر در کرمان راه‌اندازی شد، دانشور علاوه بر این‌که خبرها را تهیه می‌کرد، در رادیو هم حاضر می‌شد و گویندگی خبرها را انجام می‌داد.

به نظر من مهم‌ترین ویژگی او در روزنامه‌نگاری و تالیفاتی که از او به یادگار مانده است دقت در نوشتن، امانت‌داری، بی‌طرفی و رعایت متانت و عفت کلام بود.

این پیر و پیشکسوت مطبوعات استان کرمان سی‌و یکم مردادماه سال نود و دو رفت، اما یادگارهای گرانقدر و ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت.

از جمله کتاب‌های او می‌توانم به «از قلعه‌دختر تا دقیانوس، چهره‌های ماندگار کرمان، محله‌های قدیمی شهر کرمان، مسجد و محله خواجه خضر و شهرداری و شوراهای استان کرمان در یک قرن اخیر» اشاره کنم که اکنون هرکدام حکم مرجعی ارزشمند برای شناخت تاریخ معاصر کرمان به شمار می‌آیند.

حالا که به بهانه‌ی سالروز درگذشت او در این نوشته‌ی کوتاه یادی از او کرده‌ام دریغم می‌آید به نکته‌ای که چند ماه قبل نیز در مورد ایشان نوشتم اشاره نکنم.

اواخر اردیبهشت ما امسال، شهرداری کرمان به ‍پاس سابقه‌ی حضور روانشاد دانشور در شهرداری، که مدتی در روابط عمومی این نهاد بوده، طی مراسمی تالاری را به‌نام دانشور نام‌گذاری کرد. اما افسوس که این یادکرد و تقدیر مثل نام‌گذاری بوستان خبرنگار به صورت کامل‌تری با حضور خبرنگاران روی نداد، و این مراسم در سکوت خبری و بی‌حضور چهره‌های روزنامه‌نگار و صاحب‌قلم استان برگزار شد. شاید گفته شود به‌خاطر رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی، زمینه‌ی برگزاری مراسمی در شان این چهره‌ی نامدار مطبوعات استان فراهم نبوده است؛ اما به‌نظر من این عذر هم پذیرفته نیست، چون در آن زمان، هیچ نوع تمهیدات اطلاع‌رسانی برای معرفی این پیشکسوت مطبوعات را از سوی شهرداری شاهد نبودیم. روحش شاد و یادش گرامی باد.