هنرمند پیشکسوت تئاتر:

کرونا هنرمندان را از پا در آورد

در دوران کرونا به داستان‌نویسی و شعر روی آوردم

مینا قاسمی:‌ وضعیت کرونا، هرچند وقت رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرد و با هیأت جدیدی خود را به ما نشان می‌دهد. اما در هر وضعیتی که بوده است بر اوضاع فرهنگی و هنری جامعه‌ی تاثیر مخربی داشته و به تبع آن بر زندگی و کار هنرمندان نیز اثر سویی برجای گذاشته است. مهدی ثانی، هنرمند پیشکسوت تئاتر با تأکید بر جایگاه هنرمند حوزه‌ی نمایش می‌گوید؛ هنرمند حوزه‌ی تئاتر بیشتر از هنرمندان رشته‌های هنری دیگر نیازمند جامعه و ارتباط و تبادل احساس با تماشاگر است، ولی کرونا وضعیتی را به وجود آورد که تمام تار و پود و پایه‌های نیمه‌سست نمایش را در کشور از هم گسسته است و شرایط به گونه‌ای درآمده که این اجتماع سازنده باید دانه‌دانه شود و هرکس به‌صورت انفرادی به اتاق خویش فرو رود، و این بدترین فاجعه‌ای بود که می‌توانست بر سر بشریت بیاید.

او در این گفت‌وگو با پایگاه خبری فردای کرمان که همزمان با ۷۶ سالگی او صورت گرفته، گوشه‌ای از تبعات حرفه‌ای و روانی که کرونا بر فضای فکری هنرمند وارد آورده را تشریح، و با تفکیک تفاوت بین هنرمند و شبه‌هنرمند، جایگاه انسان فرهیخته را در این عصر آشفته تبیین کرد. این هنرمند تئاتر که به گفته‌ی خود، تا قبل از کرونا تماشای هیچ نمایشی را در سطح شهر از دست نمی‌داده است، در این گفت‌وگو از تاثیر دوران قرنطینه و شرایط کرونایی کشور بر ذهن و روحیه‌ی خود نیز سخن گفت و اظهار کرد: «در دوران قرنطینه، اینجا در اتاقم، در خلوتم، با کتاب‌ها و دفترهایم سر می‌کردم. یک مجموعه داستان را از حال و گذشته جمع‌آوری کرده‌ام که الان برای چاپ‌ آن به دنبال ناشر هستم. چند داستان‌ نیمه‌نوشته‌ هم داشتم که دوباره دارم آن‌ها را اصلاح می‌کنم. اتفاقا طرح‌هایی برای نوشتن در مورد کرونا هم در ذهن دارم. اما در این شرایط، واقعا هنرمندان اول باید متوجه سلامتی خودشان باشند. کرونا به عنوان یک بیماری نماد پاییز برگ‌ریزی است که جامعه‌ی ما گرفتارش شده است. این‌ها همه برگ‌های پاییزی‌اند که دارند از شاخه‌های تنومند و بارور جامعه‌ی ما می‌ریزد. من که ۷۶ ساله هستم، الان هیچ راهی به جز پنهان شدن در اتاقم ندارم و آنچنان کاری هم نمی‌توانم انجام بدهم. چندین سال است که نمایش کار نکرده‌ام و فقط به نوشتن شعر یا داستان مشغول هستم».

وی افزود: «در هر حال، این ویروس نتوانست در من تاثیر آن‌چنانی بگذارد. استانیسلاوسکی، یکی از معروف‌ترین تئوریسین‌های تئاتر می‌گوید: «استراحت کار هنرمند است، و کار هنرمند استراحت است». یعنی هنرمند باید مرتباً به خلوت خود رسیدگی کند و در آن، آنچه را که در گذشته از جامعه گرفته‌ است را بپردازد و با آن دست به خلق بزند. این است که من هم، به دلیل شناختی که از جهان خلقت دارم، می‌دانم که از این بابت رنجی بر من مستولی نخواهد شد. چون جهان را می‌شناسم و راحت زندگی می‌کنم. نمونه‌ی انسان‌های مثل من هم راحت زندگی می‌کنند. یک هنرمند نمی‌تواند از چیزهای ساده‌ی زندگی رنج ببرد. هنرمند فقط رنج می‌برد از زندگی انسانی که در پیرامون او وجود دارد و به دلیل بی‌فرهنگی نمی‌داند چه می‌کند. هنرمند این رنج را در خلق آثارش به کار می‌برد و آن را می‌پروراند. لذا چنین اتفاقی در ما تاثیر آن چنانی نمی‌گذارد، چون ما با آگاهی با آن روبه‌رو می‌شویم. هنرمند متوجه علت و معلول‌های جهان پیرامون خود هست. اگرچه در مورد این ویروس که در گستره‌ی جهان پراکنده است نمی‌توان علت آن را به‌راحتی پیدا کرد».

این بازیگر قدیمی تئاتر با اشاره به این‌که کسی حتی فکرش را هم نمی‌کرد که یک ویروس ناشناخته بیاید و انسان را از پا بیندازد افزود: «تا قبل از این، می‌گفتند انسان در مقابل بلایای طبیعی نمی‌تواند کاری انجام دهد و این پدیده‌ها هم به گونه‌ای بودند که انسان قادر به دلیل آوردن برای آن نبود. اما ویروس کرونا، یک نوع دردمندی، یک نوع ترس، وحشت و از خودگریزی در جامعه‌ی ما به وجود آورده است».

ثانی اضافه کرد: «این ویروس اعتماد بین اعضای خانواده را از بین برده است و اصلا معنای اعتماد را هم عوض کرده است. الان بچه‌ی من که می‌خواهد از در خانه بیاید داخل، باید به او بگویم: بابا جان داری می‌آیی یادت نرود در راهرو دستت را ضدعفونی کنی، یا این‌که، بابا جان از بیرون آمده‌ای لطفا نزدیک اتاق من نیا. این دردناک است. دیگر حتی نمی‌توانی فرزندت را در آغوش بگیری. به چهره‌ی آدم‌ها دیگر نمی‌توان درست نگاه کرد. انسان‌ها خودشان را پشت یک صفحه‌ی سفید پنهان کرده‌اند. وقتی دیگر نتوانید به یکدیگر محبت کنید و گرمای حضور دیگری را احساس کنید، زندگی بی‌معنی خواهد شد. با بروز این بیماری، یک فردیت ناخواسته‌ی ترسناکی در انسان‌ها رخ داده و برای همه هم این اتفاق رخ داده است».

نویسنده‌ی نمایش «خیال‌بازی» در ادامه ابراز کرد: «من آن‌قدر شوق تماشای اجرای دیگران را دارم که در این دوران کرونا واقعا نوعی افسردگی و بیماری به من دست داده است. امکان نداشت که نمایشنامه‌ای، متعلق به هر گروهی در کرمان اجرا شود و من برای تماشای آن نروم. تئاتر یک هنر اجتماعی است و احتیاج به تماشاگر و اجرا در سالن‌ها دارد که متاسفانه با این شرایط کلا از پا افتاده است. الان هیچ هنرمندی به خودش اجازه نمی‌دهد حتی به سراغ تمرین و نرمش در یکی از سالن‌های دیگر برود. سالن‌های تئاتری که برای اجرا ساخته شده بودند همه تعطیل شدند. کسانی که در رشته‌های هنری دیگر مثل گرافیک، شاعری و نویسندگی کار می‌کنند، در منازل خود می‌توانند به کار خود ادامه دهند، ولی در زمینه‌ی کارهای گروهی، این مسئله نفس‌گیراست. انگار این بیماری حنجره‌ی هنرمندان نمایشی را گرفته و دارد رو به نابودی می‌برد. هنرمندی که الان نمی‌تواند با درک خودش و با وسعت بینش فرهیختگی خودش با انسان روبروی خود به عنوان هنرمند نمایش روبه‌رو شود و حرف عصرش را به هر شکلی که بخواهد و بتواند بزند، این هنرمند از پا درآمده است».

 

هنرمند به یأس فلسفی رسیده است

این کارگردان تئاتر سپس اظهار کرد: «من نمی‌خواهم انسان‌ها را بترسانم، ولی این بیماری نوعی بروز دردناک یک هیولا است که تاثیراتی که بر هنرمند گذاشته، واقعا قابل توجه است. تمام پدیده‌های جهان خلقت، بر هنرمند اثر می‌گذارند. البته اینجا منظور من هنرمند است، نه هرکسی که همین‌طور بی‌پایه هنرمند خطاب می‌شود که در حال حاضر هم انگار همه «استاد» شده‌اند و «هنرمند!». ولی منظور من از انسان هنرمند، کسی است که به درجه‌ی فرهیختگی، گذشت، شهامت، مردانگی، شرف، پایداری و استواری و «انسان بودن» رسیده باشد. این آدم فرهیخته، اگر در وادی هنر باشد برای خلق اثرش باید اجازه دهد پدیده‌های جهان بر او اثر بگذارند. این تاثرات در خلوت با کمک ادراک تخیل منجر به خلق اثر هنری می‌شود. طی این فرآیند، هنرمند با جامعه مواجه است. هنرمند باید برود مردم را ببیند و بررسی کند که کوخ‌ها از آن چه کسانی هستند و کاخ‌ها زیر پای چه کسانی؟ حالا هنرمندی که باید با جوامع بشری مواجه شود، این امکان از او گرفته شده است. این است که باعث شده که به یک نوع افسردگی در مورد خلق نکردن اثرش برسد. واقعا هنرمند به یک یأس فلسفی رسیده است».

این هنرمند حوزه‌ی تئاتر در پایان در پاسخ به این سوال که :«اگر در حال حاضر مطلع شوید که تئاتری در سطح شهر است، برای تماشای آن حاضر می‌شوید؟»، گفت: «بله! با رعایت کامل پروتکل‌ها می‌روم و تئاتر تماشا می‌کنم. البته این هم درست است که دیگر درصد لذت هنری تماشای تئاتر کم شده است. دیگر آن همسانی دو طرفه که بازیگر و تماشاچی باید با هم بروز احساسات کنند، وجود ندارد. اما خب، در حال حاضر با توجه به شرایطی که پیش آمده مجبور هستیم این‌گونه تئاتر ببینیم. در هر صورت، جوامع در حال تغییر هستند. ممکن است همین ویروس آنچنان در ذره‌ذره‌ی اجزای زندگی ما، از هنر گرفته تا گوشت و تخم مرغ ما تغییر ایجاد کند که قبلا به آن فکر نمی‌کردیم، اما باید بپذیریم که هیچ چیزی در جهان ایستا نیست. هیچ چیزی نمی‌تواند ساکن باشد. امیدوارم بتوانیم با این شرایط کنار بیاییم و کارمان را انجام دهیم».