جلال‌پور، رئیس هیات مدیره شرکت گسترش بازرگانی کرمان:

صادرکنندگان همواره مورد بی‌مهری و عدم اعتماد بوده‌اند

در درازمدت پسته‌ی ما محکوم به خروج از بازارهاست

یک‌چهارم بازار مغز سبز را در کشور و در دنیا داشته‌ایم

 محمد لطیف‌کار: محسن جلال‌پور اگرچه نیاز به معرفی ندارد اما اجمالا بگویم که او یک فعال اقتصادی موفق، یک مدیر با قابلیت‌های زیاد که توانست بر صندلی بالاترین نهاد و تشکل بخش خصوصی ایران تکیه بزند و یک کارشناس و تحلیل‌گر رسانه‌ای نیز هست. جلال‌پور علاوه بر همه‌ی این‌ها از چهره‌های خوشنام، فعال در حوزه‌ی نیکوکاری و محبوب در استان کرمان است.  او در حوزه ی تولید و تجارت پسته از بینانگذاران انجمن پسته ایران و فراتر از مرزهای ایران شناخته می‌شود. با او به عنوان رئیس هیات مدیره‌ی شرکت گسترش بازرگانی کرمان گفت‌وگو کردم اما دامنه‌ی صحبت‌ها از مسائل و موفقیت‌های این شرکت، بسیار فراتر رفت. شرگت گسترش بازرگانی طی ۱۰ سال اخیر به‌طور مداوم، صادرکننده‌ی نمونه‌ی استانی شده و در این مدت بارها نیز صادرکننده‌ی برتر ملی شده است. او در این گفت‌وگو به اختصار از پیشینه و نحوه‌ی عملکرد این شرکت توضیحاتی هم داده است که به نوعی بخشی از تاریخ تولید و تجارت پسته هم به شمار می‌آید.

گفت‌وگوی من را با آقای جلال‌پور در ادامه بخوانید.

 

 

*آقای جلال‌پور، لطفا از شکل‌گیری شرکت گسترش بازرگانی و دورانی که طی شده است بگویید.

شرگت گسترش بازرگانی طی ۱۰ سال اخیر به‌طور مداوم، صادرکننده‌ی نمونه‌ی استانی شده و در این مدت بارها نیز صادرکننده‌ی برتر ملی شده است. قبل از این‌که بگویم این شرکت چه‌طور شکل گرفت و چه‌طور پیشرفت کرد؛ این را یادآور شوم که به باور بنده همیشه این نقص را در تاریخ تجارت و فعالیت‌های اقتصادی کرمانی‌ها و حتی ایرانی‌ها مشاهده کرده‌ام و زمانی می‌خواستیم تاریخ تجارت کرمان را بنویسیم، این نقص خود را بسیار پررنگ نشان داد و آن هم این بود که تاجران کرمانی هیچ نوشته و اثر مکتوبی از خود برجا نگذاشته‌اند و تنها روایات و دست‌نوشته‌هایی مانده که عمدتا هم به‌صورت شفاهی و روایت‌گونه صحبت شده است. بنابراین، یکی از کارهای خوب فعالان اقتصادی این است که تجارب خود را مکتوب کنند تا هم اتفاقاتی که در دوران خودشان رخ داده ثبت شود و هم نسل بعدی از این آموزه‌ها و تجارب بتوانند در کار خود استفاده کنند. بنده خودم هم در این زمینه اقدام کرده‌ام؛ در سال ۱۳۶۰ خورشیدی فعالیت‌های اقتصادی خود را شروع کردم و در سال ۱۴۰۰ این دوران چهل ساله می‌شود. در دوره‌های مختلف، من از اتفاقات و شرایطی که تجربه می‌کردم، یادداشت‌هایی برداشته‌ام و حالا آن را به‌صورت کتاب درآورده‌ام که سال آینده منتشر می‌شود. دوران کرونا و قرنطینه خیلی به من در این زمینه کمک کرد تا این آثار را جمع‌آوری و ویرایش و آماده‌ی چاپ کنم و حدود ۲۰ روز است که کار جمع‌آوری آن به پایان رسیده و خردادماه ۱۴۰۰ که چهلمین سال ورودم به فعالیت‌های اقتصادی است و سالروز تولدم هست، منتشر خواهد شد.

در مورد شکل‌گیری شرکت گسترش بازرگانی عرض کنم که دهه‌ی شصت من انفرادی و شخصی کار می‌کردم. البته در زمینه‌های تجاری و دیگر فعالیت‌ها شرکایی هم داشتم، اما کارم را به‌طور جدی با صادرات خرما شروع کردم و در سال ۱۳۶۸ خورشیدی، ۳۰۰ تن خرما از بم خریداری کردم و ضمن این‌که کار پسته می‌کردم آن را در بازار داخلی فروختم و یک سال بعد پیگیری کردم به کشورهای اسلامی صادر کنم. یکی از کشورهای مدنظرم مالزی بود و سفری به آنجا داشتم که متوجه شدم امکان ورود کالا به این کشور به‌صورت شخصی ممکن نیست و حتما باید شرکت باشد. بنابراین، در همان سال ۶۹ شرکت گسترش بازرگانی را با قصد صادرات خرما تاسیس کردم و امسال سی‌امین سال فعالیت بود. در سال ۶۹ و ۷۰ و ۷۱ با کارت بازرگانی، بخشی از صادرات خرما را انجام دادم که نتیجه هم موفقیت‌آمیز نبود، و در همان کتاب آن را شرح دادم که بسیار آموزنده است.

بعد از این‌که صادرات خرما را کنار گذاشتم این شرکت راکد ماند و درپرونده‌ی دارایی نوشتیم که فعالیت اقتصادی ندارد و مجدد صادرات پسته را به‌صورت شخصی انجام دادم؛ چون فعالیت‌های شخصی راحت‌تر است و نیاز به هیات مدیره و مجمع و رفت‌وآمد در ثبت شرکت‌ها و ادارات نداشت، و خودم با یک امضا کار را جلو می‌بردم. سیستم تجاری وقتی شخصی باشد تصمیم‌گیری سرعت بیش‌تر و شرایط بهتری دارد. از سال ۷۱ تا ۷۷ شرکت کاملا راکد بود و هیچ فعالیت اقتصادی نداشت تا اینکه دولت اصلاحات اعلام کرد کسانی که صادرات را انجام دهند جایزه‌ی صادراتی به آن‌ها تعلق می‌گیرد و شرکت‌ها یک درصد بیش‌تر از اشخاص، مشمول این جایزه خواهند شد. در یک فضای رقابتی این یک درصد در بازار صادراتی آن هم پسته حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد از کل سود حاصل از صادرات است. بنابراین، اگر می‌خواستم به‌صوت شخصی، پسته را صادر کنم در این رقابت عقب می‌ماندیم. بلافاصله شرکت گسترش بازرگانی را از راکد بودن در دارایی و تامین اجتماعی درآوردم و فعالیت صادرات پسته را در این شرکت از سال ۷۷ به بعد شروع کرد.

شرکت ۳۰ ساله است، فعالیت من در بازار پسته ۴۰ ساله است و فعالیت صادرات در این شرکت، حدود ۲۲ ساله است. از سال ۷۷ به بعد، روز ۲۹ مهر را هم روز صادرات اعلام و قرار شد تجلیل از صادرکنندگان نمونه صورت گیرد. هم جایزه‌ی صادراتی و هم روز صادرات از تصمیمات خوب و مفیدی بود که گرفته شد. البته می‌توانست بعدا با توجه به نتایج کار در زمینه‌ی جایزه‌ی صادراتی، تغییراتی در نوع پرداخت و شیوه‌ی تخصیص ایجاد شود که متاسفانه به دلیل نبود بودجه و برخی مسائل دیگر،  این جایزه از اواسط دهه‌ی هشتاد حذف شد و در دهه‌ی نود کلا برداشته شد، در حالی که اقدام خوبی بود.

از زمانی که شرکت در کار پسته مشغول بود، چون سابقه‌ی خوبی در صادرات داشتیم تا سال ۸۸ یک سال در میان یا دو سال در میان صادرکننده‌ی نمونه‌ی استانی بود و در سال‌های ۷۷ تا ۸۸ یک بار هم صادرکننده‌ی نمونه‌ی کشوری شد و از دست آقای خاتمی رئیس‌جمهور وقت لوح تقدیر گرفت. تا سال ۸۸ شرکت شرکایی داشت و من در مجموعه‌ی کار پسته با یکی دیگر از صادرکنندگان، آقای حسنی شراکت داشتم. فعالیت شرکت در آن سال‌ها خوب بود ولی از سال ۸۸ که من کاملا مسئولیت شرکت را به عهده گرفتم و شرکت صد در صد خانوادگی شد، در همه‌ی ۱۱ سال گذشته، شرکت هر سال صادرکننده‌ی نمونه‌ی استانی و چهار سال هم صادرکننده‌ی نمونه‌ی ملی شد که لوح‌های تقدیری به امضای روسای جمهوری مختلف دریافت کردیم. حدود یک میلیارد دلار و بلکه بیش‌تر صادرات را انجام دادیم که می‌توان گفت تقریبا برابر محصول یک سال کامل ایران است. همواره سه تا پنج درصد صادرات پسته را در اختیار داشتیم، تمام ارز نیز به‌صورت قانونی با روالی که دولت مشخص کرده به کشور برگشته است. در سال ۹۷ که دولت اعلام کرد صادرات باید با تعهد ارزی انجام شود و سامانه‌ی نیما و سنا افتتاح شد و قوانین متنوع و متعدد و گاهی ضد صادرات وضع کردند، باز هم ما طبق قانون عمل کردیم و تا امروز حتی یک سِنت معوقه‌ی پرداختی به‌عنوان تعهد صادراتی نداریم و از این بابت، بسیار هم متضرر شده‌ایم؛ چرا که بسیاری از رقبا این روال قانونی را طی نکردند و عمدتا هم موفق بوده‌اند، چون که دولت بعدها یا بخشیده یا گذشت کرده، ولی شرکت گسترش بازرگانی کرمان همواره طبق قانون عمل کرده است. بلافاصله بعد از صادرات، تعهد ارزی را انجام می‌دهیم تا پرونده‌ی شرکت همیشه سفید باشد.

*با توجه به این‌که شما سالیان سال صادرکننده‌ی برتر بودید و امسال هم انتخاب شدید؛ سرچشمه‌ی موفقیت‌هایتان کجاست؟

من چند مورد را تیتروار می‌گویم؛ اما یکی دو مورد را تشریح می‌کنم. یکی از مواردی که سرلوحه‌ی کار ما بوده این است که بسیار شفاف و صادقانه و روشن و در فضایی بسیار دوستانه عمل کرده‌ایم. نه با مشتری و فروشنده و نه خریدار عملکرد دوگانه و غیرشفاف و غیرصادقانه نداشتیم و هم فروشندگان و هم خریداران، ما را به‌عنوان یک شرکت قابل اعتماد می‌شناسند. مورد دوم انجام تعهدات بوده است؛ چه در داخل و چه خارج کشور همواره پای قرارداد مانده‌ایم. زمان‌های بسیاری هم شده که در انجام قراردادها ضرر و زیان سنگینی کردیم، از جمله همان جریان تعهد ارزی، جزو پنج، شش شرکت صادراتی پسته کشور بودیم که تمام و کمال، تعهدات را انجام دادیم. ابتدای سال جاری، لیستی از صادرکنندگان پسته آمد که نشان می‌داد چه کسانی تخلف کردند یا نکردند یا چه میزان از تعهد سال ۹۷ را انجام داده‌اند؛ به جز ما، دو شرکت دیگر بودند که صد در صد تعهدات را انجام داده بودند و حجم صادرات آن‌ها اصلا قابل قیاس با ما نیست. بنابراین، تعهد به دولت، به قوانین، به فروشنده، به خریدار همواره سرلوحه‌ی کار ما بوده است. بارها شده که تغییر در قیمت پسته به گونه‌ای بوده که می‌توانستیم کالا را تحویل ندهیم تا پول بیش‌تری دریافت کنیم اما تاکنون در همه‌ی سال‌ها به تعهدات خود پای‌بند بودیم.

مورد دیگر، کیفیت محصول بوده است. در این سه دهه که صادرات پسته را انجام می‌دهم حتی یک بار هم نشده کیفیت محصول ما از سوی خریداران خارج از کشور زیر سوال رفته باشد، به طوری که امروز وقتی برند و آرم شرکت ما روی محصولات هست، به‌عنوان کالایی مورداعتماد خریدار، مورد توجه است و حتی گاهی نمونه‌برداری هم نمی‌شود. نسبت به خیلی از صادرکنندگان، کم کار می‌کنیم چون کیفیت را حفظ کردن این روزها خیلی سخت شده است، ولی هرگز کیفیت را زیر سوال نبردیم؛ کمیت اما به دلیل مشکلاتی که پیش آمده کم شده است. سال‌هایی بوده تا هشت هزار تن صادرات داشتیم ولی گاهی به دو هزار تن هم در برخی سال‌ها رسیده است.

مسئله‌ی چهارم، کار دسته‌جمعی است. شرکت ما خانوادگی است؛ روابط بسیار حسنه‌ای بین پرسنل و خریداران و فعالان اقتصادی که با ما کار می‌کنند وجود دارد و این از محاسن کار ماست و هیچ‌وقت کار را در یک سیستم یک‌طرفه ندیدیم. از شعارهای شرکت این بوده که مسیری موفق است که هر دو طرف برنده باشند. بحث برد ـ برد ـ برد جدید نیست و سال‌ها در مجموعه‌های کاری خودم آن را در پیش گرفتم؛ برد ما و برد فروشنده و برد کشور و منافع ملی همواره مورد توجه بوده است.

مسئله‌ی پنجم توسعه و آینده‌نگری است. زمانی که ما صادرات پسته را شروع کردیم؛ سیستم هنوز حجره‌ای بود. شاید اولین شرکتی بودیم که سیستم را به سمت صنعتی شدن بردیم و کامپیوتریزه کردیم و اولین شرکتی بودیم که ماشین‌آلات جدید را نصب کردیم و در فرآوری پیشرو شدیم و مجهزترین آزمایشگاه زمان خودمان را داشتیم و همین امروز در بحث باقی‌مانده‌ی سموم سعی می‌کنیم از بسیاری شرکت‌ها یک قدم جلوتر باشیم چون آینده را چراغ راه قرار دادیم. این موارد در کنار هم، می‌تواند بگوید فرایندی ۴۰ ساله‌ی طی شده که اگر توفیقی باشد سالیان دیگر نیز ادامه می‌یابد.

*لطفا درباره‌ی حوزه‌ی فعالیت‌تان بیش‌تر توضیح دهید. چه نوع محصول پسته‌ای صادر می‌کنید و چه بازارهایی را دنبال می‌کنید یا در برنامه دارید؟

من کار را از بازارهای عربی مثل امارات و کویت شروع کردم و کم‌کم حوزه‌ی صادراتی را به کمک برخی از بزرگان پسته که حق بزرگی بر گردن ما دارند، به بازارهای روسیه و اروپا توسعه دادم. طی سال‌هایی، اولین صادرکننده‌ی پسته به روسیه و طی سال‌هایی اولین صادرکننده به اروپا شدیم و بعد، کشورهای آمریکایی و شیلی و برخی کشورهای آسیای میانه و عمدتا کشورهایی که کیفیت برایشان مهم بود را دنبال می‌کردیم. عمدتا از ورود به بازارهایی که قیمتی بودند و کیفیتی نبودند و بیش‌تر به دنبال جنس ارزان‌تر و کمی نامرغوب‌تر بودند پرهیز کردیم و حتی زمان‌هایی درخواست تناژ خیلی بالا از سوی برخی بازارها داشتیم و می‌توانستیم آن را تامین کنیم این کار را نکردیم چون اگر شرکت را به کیفیت متوسط و پایین سوق می‌دادیم، برگرداندن آن به استاندارد اصلی و ایزوی شرکت دشوار بود. بنابراین، از آن منافع گذشتیم. بعد از آن، در دهه‌ی نود که مسئولیتی در اتاق ایران، چه نایب رئیسی و چه ریاست برعهده گرفتم، حضورم در کرمان کمتر شد و پسته را به‌سمت تخصصی‌تر بردیم و وارد مقوله‌ی مغز سبز شدیم. حجم کمتری صادر می‌شود ولی قیمت‌های بسیار بهتری در بازارهای جهانی دارد. کالایی که در صنعت پسته بیش‌ترین اشتغال و ارزآوری دارد مغز سبز است؛ هم نیروی زیاد کاری می‌خواهد چون فرایندی ظریف و حساس دارد و ارزآوری آن نسبت به پسته نیز بسیار بیش‌تر است. وقتی قرار شد حجم کار کم شود، تشخیص من این بود که در این زمینه ورود کنیم. اکنون، تخصص اصلی‌مان در مغز سبز است و در طول تمام این سال‌ها، حدود یک‌چهارم بازار مغز سبز را در کشور و در دنیا داشته‌ایم. در دوران‌هایی، ما بزرگ‌ترین صادرکننده‌ی مغز سبز دنیا بودیم. این‌که می‌گویم دنیا، به این دلیل است که ایران تنها کشوری است که صادرات مغز سبز را دارد. البته ترکیه و ایتالیا هم دارند ولی مقدار آن بسیار ناچیز و اندک است. رقیب ما آمریکا که در پسته از ما پیشی گرفته، در مغز سبز صفر است چون چیدن پسته‌ی آمریکا از درخت امکان تولید مغز سبز را فراهم نمی‌کند، کیفیت کافی را هم ندارد. بنابراین، وقتی در ایران اول می‌شویم یعنی در دنیا اول شدیم. در سال ۸۹ شرکت ما، نزدیک به هزار تن مغز سبز را صادر کرد در حالی‌که کل صادرات کشور دو هزار و ۵۰۰ تن بود. در سال‌های اخیر نیز، جزو سه، چهار صادرکننده‌ی اول بودیم و ۲۰ تا ۲۵ درصد از بازار مغز سبز دنیا را داریم و جزو شرکت‌هایی هستیم که شناخته‌شده و مورد اعتماد هستیم و مشتریان زیادی برند ما را می‌شناسند. ۱۰ سال پیش صادرات ما در اوج بود ولی در سال‌های اخیر، مشکلات متعددی پیش آمد سعی کردیم از پسته فاصله بگیریم و روی مغز سبز که کار تخصصی شرکت است متمرکز شده‌ایم. همین‌جا، از همه‌ی مشتریان و کسانی که با ما همکاری می‌کنند تشکر می‌کنم. پرسنل و کارمندان و مدیران و مشتریان شرکت این امکان را فراهم کرده‌اند که صادرکننده‌ی موفقی در استان و کشور باشیم.

*تحریم شدید نفت ایران بیش‌ترین توجه و امیدواری را به سمت صادرات محصولات غیرنفتی و به‌ویژه کشاورزی و از جمله پسته برده است. چه‌قدر این امید واقعی است؟

همیشه گفته‌ام آنچه مهم است این است که در زمان مناسب، تصمیم درست را بگیریم. در ابتدای سال۹۷ که تحریم‌ها پررنگ شد و قیمت ارز در پی خروج آمریکا از برجام جهش یافت، مناسب‌ترین زمان برای افزایش صادرات غیرنفتی کشور بود. اگر به تاریخ هم نگاه کنید، کشور را در برهه‌های مختلف، همین صادرات پیش برده است. از دوره‌ی دکتر مصدق و زمانی که نفت ملی شد و تحریم‌ها به وجود آمد، دکتر مصدق با تصمیم‌گیری درست، صادرات را رونق داد و توانست کشور را اداره کند و شرایطی فراهم شد که بسیاری از کالاهای ایرانی که پیش از آن، اصلا امکان صادرات نداشتند، بازار پیدا کرد و توانست با همتایان خود در بازارهای جهانی رقابت کند و کشور را با صادرات از آن دوران عبور دادند.

در ابتدای انقلاب و جنگ تحمیلی نیز، عمده‌ی نیازهای اصلی کشور و حتی گاهی نیازهای جنگی، از طریق صادرات تامین می‌شد و صادرکنندگان و شرکت‌های بزرگ صادراتی، ناجی کشور بودند. جلوتر که می‌آییم، در زمان تحریم‌های اولیه می‌بینیم صادرات همواره مددکار کشور بوده است. حتی در اواخر دهه‌ی هشتاد و اوایل دهه‌ی نود که بانک مرکزی تحریم شد، من به واسطه‌ی مسئولیتم در اتاق ایران، به شخصه شاهد بودم صادرکنندگان چه کمک‌های بزرگی به کشور کردند. شبکه‌ی مویرگی فعالیت‌های بانکی و اقتصادی صادرکنندگان باعث شد بسیاری از تحریم‌ها را دور زده و نیازهای اصلی مردم از جمله دارو و غذا تامین شود. در همین سه سال اخیر هم که وارد تحریم‌های جدی ترامپ شدیم، اگر صادرکنندگان نبودند گذر از این دوره اصلا امکان‌پذیر نبود. وقتی فروش نفت ایران از دو و نیم میلیون تن بشکه در روز به کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه رسید، صادرکنندگان غیرنفتی بودند که به داد کشور رسیدند اما صادرکنندگان در طول این سال‌ها همواره مورد بی‌مهری و عدم اعتماد هم بوده‌اند و گرفتار تصمیمات غلط فراوانی نیز شده‌اند. کمااین‌که در همین سال ۹۷ و بعد از خروج آمریکا از برجام، اگر تصمیمات درستی گرفته شده بود صادرات ما می‌‌توانست به چند برابر افزایش یابد. صادرکنندگان نمونه و صادرکنندگان واقعی کشور می‌توانستند رشد کنند، بازارهای بیش‌تری را فتح کنند و رونقی بزرگ ایجاد کنند اما متاسفانه تصمیمات نادرست از جمله پیمان‌سپاری ارزی و برخی از تصمیمات بسیار بسیار غیرمتوازن و غیرقابل قبول، صادرکنندگان را گرفتار سیستم‌های مختلف کرد و در نتیجه‌ی این اوضاع، برخی صادرکنندگان اصلی کشور برای حفظ آبرو و شان خود، کنار کشیدند و بازار را از دست دادند؛ در واقع، نه‌تنها شرایط جدید، کمکی به اوضاع نکرد بلکه صادرکنندگان صدمه هم دیدند ولی در عوض، صادرکنندگانی به میدان آمدند که از این قوانین غلط منفعتی بردند و سودی به جیب ریختند و کشور را هم دچار ضرر و زیان کردند. در مجموع، باید بگویم صادرات یکی از نیازهای اصلی هر اقتصاد و از پایه‌های اصلی توسعه‌ی پایدار است ولی در طول دهه‌های گذشته با وجود اینکه همه‌ی ارکان حاکمیت از حمایت صادرات گفته‌اند، به جز در دوره‌های محدودی، تصمیمات درستی در این زمینه اتخاذ نشده و مشکلات صادرکنندگان هم، چیزی نیست که مسئولان، آن را ندانند و یا نتوانند آن را حل کنند. بارها مشکلات را شنیده‌اند ولی تا این لحظه، کم‌تر گوش شنوایی بوده است. حالا سوال پیش می‌آید که چرا با وجود این حد از اهمیت صادرات، مشکلات تا این حد زیاد است؟ باید بگویم درآمدهای نفتی همواره باعث شده که رانت‌ها و سرچشمه‌هایی از فساد به‌وجود آید که عمدتا این‌ها تصمیم‌گیری‌ها را نیز مدیریت کرده و بر تصمیمات درست و خردمندانه‌ی اقتصادی غلبه کرده است و هربار صادرات می‌خواسته پایه‌ی درستی بگیرد، با توجه به این‌که این، مسیر کار و تلاش و تولید است و در آن رانت و درآمدهای بادآورده نیست؛ کسانی که از آن طریق، منافعی برده و باری بسته‌اند به هر طریقی مانع شده و نگذاشتند جریان سالم صادرات تقویت شود.

*پسته‌ی ایران در گذشته محصولی بی‌رقیب در دنیا بوده است ولی در دهه‌ی اخیر مدام از سوی رقبای جدید از جمله آمریکا مورد تهدید قرار گرفته است. با توجه به وقوع خشکسالی‌ها، پسته چاره‌ای هم جز عقب‌نشینی نداشته است. فکر می‌کنیداین عقب‌نشینی تا کجا ادامه می‌یابد؟

عرض کردم که در صادرات مسائل و مشکلات فراوانی داریم ولی آنچه ما را در رقابت با آمریکا دچار گرفتاری جدی کرده که حتی اگر همین امروز، همه‌ی قوانین، منطقی و درست شود، نمی‌تواند عقب‌ماندگی را جبران کند، مسائل مربوط به بخش تولید است و در این بخش، اصلی‌ترین مشکل ما این است که در دهه‌های اخیر بدون نگاه به ظرفیت و شرایط آب و خاک کشور و بدون توجه به تولید علمی و مکانیزه، تولید را گسترش دادیم و بخش  زیادی از منابع زیرزمینی که ثروت ملی و بین‌نسلی است را به غارت بردیم و در نتیجه‌ی این شرایط، با فاجعه‌ی آبی روبه‌رو شدیم. آب مسئله‌ای حیاتی است ضمن این‌که ما در میزان برداشت از آب بسیار عقب هستیم، در میزان برداشت از زمین هم دچار مشکل هستیم. آمریکایی‌ها برای تولید پسته کمتر از نصف میزان مصرف ما، آب استفاده می‌کنند و چهار برابر محصول برداشت می‌کنند و این یعنی فاجعه، یعنی در رقابتی سخت و غیرممکن هستیم و آمریکایی‌ها ۱۰ برابر ما در بازار آماده‌تر و رقابت‌پذیرتر هستند. در سه دهه‌ی اخیر، آمریکایی‌ها به‌طور مداوم میزان تولید پسته و باغ‌ریزی و بهره‌وری و کیفیت محصول را بالا بردند. تا سال ۲۰۱۶ تنها در تولید اول بودند و ما در صادرات اول بودیم ولی از این زمان به بعد، تا همین امسال هم در تولید و صادرات از ما جلوتر بوده‌اند. در سال ۲۰۲۰ میلادی، آمریکایی‌ها ۴۵۰ هزار تن و ما کمتر از ۲۰۰ هزار تن برداشت داشتیم. آن‌ها چهار تن در هکتار برداشت داشتند و ما کمتر از ۳۰۰ کیلو در هکتار. بنابراین، مشکل اصلی ما عدم دقت در توسعه‌ی کشت است و خرده‌مالکی که متاسفانه از ابتدای این صنعت بوده و مدام هم بیش‌تر شده و عدم مکانیزه و به‌روز رسانی باغات را نیز داریم که باعث شده در تولید و قیمت تمام شده دچار مشکل شویم و روز به روز از بازارهای جهانی دورتر می‌شویم.

اگر تا همین امروز در بازارهای جهانی حرفی برای گفتن داریم و بیش از ۱۱۰ هزار تن از محصول را تا امروز صادر کردیم؛ دو دلیل دارد. یکی این‌که آن‌ها می‌دانند تنها رقیب‌شان ما هستیم و می‌دانند می‌توانند با قیمت بالاتری بفروشند؛ بنابراین با درآمد بیش‌تر، قیمت را پایین نیاوردند و این به ما کمک کرده است. از طرفی، کیفیت پسته‌ی ما از نظر مزه و چربی و برشته‌پذیر بودن بسیار بهتر است بنابراین، خریدار خارجی ترجیح داده پسته‌ی ما که ارزان‌تر بوده ولی خوشمزه‌تر بوده را بخرد. اگر روزی آمریکایی‌ها بدانند تولید از مصرف بیش‌تر است و پیش‌بینی کنند دچار گرفتاری‌هایی در فروش هستند؛ بلافاصله قیمت را پایین می‌‌آورند. اگر آن‌ها پسته‌شان را با نصف قیمت فعلی هم بفروشند برای تولیدکنندگان آن‌ها منفعت دارد ولی باغدار ما اگر ۱۰ درصد زیر این قیمت بفروشد ضرر می‌کند چون قیمت تمام‌شده محصول ما بالاست. همین امروز هم بسیاری از باغداران با همین قیمت‌ها ضرر می‌کنند چون ۶۰۰ کیلو در هکتار درآمدزا نیست چه رسد به اینکه قیمت پایین هم بیاید. بنابراین، اگر آمریکایی‌ها تصمیم بگیرند قیمت را پایین بیاورند، ما از بازار سقوط می‌کنیم و به نظرم می‌رسد ما امروز راهی برای حفظ بازار و ادامه‌ی کار نداریم چون تولید امکان اصلاح ندارد؛ وقتی آب‌های زیرزمینی را به‌طور کامل برداشتیم و حتی برخی روستاهای ما آب شرب ندارند چه‌طور این سیستم اصلاح شود؟  ممکن است؟ در مناطقی هم که آب وجود دارد با فرهنگ غلط و قوانین موجود و عدم اطلاع، مصرف درست نداریم. بنابراین، خیلی امیدی به اینکه بازار پسته را پس بگیریم یا همین وضعیت فعلی را حتی حفظ کنیم ندارم.

*در خصوص مناقشات مربوط به صادرات پسته، موضوعی مطرح شده که امکان صدور مجوز واردات محصولات خاص در برابر صادرات به وجود آید. این سیاست را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟

در این مورد مصاحبه‌ای مفصل با روزنامه دنیای اقتصاد داشتم. اما به‌طور خلاصه بگویم، حرف صادرکنندگان این است که با توجه به تحریم‌ها و مشکلات جدی‌ای که در انتقال ارز داریم باید شرایط طوری باشد که به هرکس که خودمان می‌توانیم، ارز را تحویل دهیم. ما کاملا آماده‌ایم ارزمان را شفاف در سیستم اقتصادی کشور بچرخانیم و این مسیر را هم کاملا به مسئولان امر نشان دهیم که در کجا رفته است، ولی یک اختلاف‌نظر وجود دارد؛ بانک مرکزی می‌گوید واردکننده را به صادرکننده وصل می‌کنیم تا ارز او را بگیرد. ولی صادرکننده می‌گوید وقتی واردکننده را نمی‌شناسم و شرکتی که با آن کار می‌کنم نمی‌تواند به آن شرکت ارز بفرستد، اجازه دهید خودمان واردکننده را پیدا کنیم و به او ارز بفروشیم. صادرکنندگان کلیت کار را قبول دارند که واردات در برابر صادرات صورت گیرد ولی چرخه‌ای که بانک مرکزی تعریف کرده، مورد تایید صادرکنندگان نیست. این مناقشه وجود داشت ولی اخیرا مجوز واردات در برابر صادرات، از سوی وزیر صمت صادر شده و به بخشی از آن هم عمل می‌شود.

*برای چالش‌های فعلی چه پیشنهادی دارید و آینده را چه‌طور پیش‌بینی می‌کنید؟

برای پسته راهکار صد درصدی نمی‌توانیم پیدا کنیم که مثل گذشته، پرچمدار بازار شویم ولی همین میزان تولید و صادرات را می‌توانیم مدیریت کنیم که بهره‌وری بالاتر، قیمت تمام‌شده پایین‌تر و محصول رقابت‌پذیرتر شود. راه هم این است که با توجه به شرایطی که در کشور وجود دارد به این بپردازیم میزان برداشت از آب چه‌قدر است؟ در دنیا یک زمانی میزان برداشت در هکتار و یک زمانی برداشت در یک مترمکعب آب مدنظر بود، بعد گفتند میزان برداشت ارزی از یک مترمکعب آب و امروز میزان سود ارزی برداشت از یک مترمکعب مطرح است؛ یعنی ببینید برای کالایی که با یک مترمکعب آب تولید می‌کنید، قیمت جهانی آب و محصول چه‌قدر است و مقایسه کنید که آِیا تفاوت قیمت تمام‌شده‌ی جهانی یا آب چه‌قدر سود ارزی دارد و اگر از درصدی بالاتر بود کالا را تولید کنید. آب تا این‌ حد در دنیا ارزش پیدا کرده است. برای ما، با این قیمت آب و مشکلاتی که در این زمینه داریم؛ راهکار جدی وجود ندارد و باید به سمت بهره‌وری بیش‌تر و مصرف بهینه‌ی آب برویم. اگر این اقدامات را انجام دهیم شاید دوام بیش‌تری داشته باشیم. در درازمدت پسته‌ی ما محکوم به خروج از بازارهاست. اگر از همین امروز ترسالی هم داشته باشیم، با این سیستم فشلی که در زمینه‌ی بهره‌وری و آبیاری داریم، جبران کسری مخازن زیرزمینی ما نمی‌شود. اما می‌توانیم امروز طوری عمل کنیم که بیش‌ترین استفاده از وضع موجود و افزایش بهره‌وری را داشته باشیم تا زمان خروج از بازارها را طولانی‌تر کنیم.