یادداشت سیدمحمدعلی گلابزاده*
طرح صیانت، پاسدار دین و دیانت است؟!
فردای کرمان – سیدمحمدعلی گلابزاده: در چند روزی که از رونمایی «طرح صیانت» میگذرد، چنین به نظر میرسد که جز چند ده نفر طراحان و رأیدهندگان آن، هیچکس در سراسر این پهنهی خدایی، آرام ننشسته و هرکس به هر اندازه که توان داشته مخالفت خود را اعلام کرده است. از رئیسجمهور و معاون و وزرا تا رئیسجمهور منتخب و هنرمندان و دانشگاهیان، همه و همه فریاد خود را به عیوق رساندهاند، آنطور که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بیانی کمسابقه گفته است: «امروز طرح صیانت در فضای مجازی، همچون ساطوری پیکر وطن را شقّهشقّه کرده است!!» (روزنامه اطلاعات، ۱۰ مرداد ۱۴۰۰) و حتی ریاست محترم مجلس پیام داده و به اصطلاح گفته است که «من نیستم» و به این ترتیب برائت خود را اعلام کرده است.
اینک میتوان گفت در طول چهلوچند سال عمر انقلاب اسلامی، هیچ طرحی از سوی مجلس محترم تا این اندازه جبههی مخالف نگشوده است.
اما بهراستی چگونه شد که از مجلس محترم یعنی نهادی برخاسته از آحاد جامعه و نقطهی امید فرد فرد ملت بزرگ، ناگهان چنین ندایی بلند شده و پای طرحی به میان کشیده میشود که طوفانی از مخالفتها و عصیانها و فریادها را برمیانگیزد تا جاییکه حتی مقامات بالادست، یکی پس از دیگری میکوشند تا پیشاپیش مخالفت خود را اعلام کرده و دامان خویش را از اتهام پذیرش و قبول این طرح، پاک نگهدارند و حتی تندروترین مدّاحان نیز با انتشار کلیپ، آن را برنمیتابند.
در هنگامهی رفتوآمد دولت دوازدهم و سیزدهم و دهها دشواری ویرانگری که بر گردهی جامعهی ما شلاق میزند: از کرونای بیدادگر که همچنان میتازد و قربانی میگیرد تا خشکسالی، بیرونقی کسبوکارها، افسردگی خانوادههایی که ماههاست خانهنشین شده و جرأت دیدار خواهر و مادر را هم ندارند تا وضعیت آشفتهی محصلین و دانشجویان، نامشخصبودن وضعیت برجام و نگرانیهای ناشی از آن، سقوط مجدد پول ملی و افزایش نرخ ارزها و… در چنین وضعیتی که جامعه تشنهی یک قطره آرامش میباشد، آیا درست است که در یک جلسهی غیرعلنی طرحی مطرح شود که به باور خبرگان بسیار بعید است مورد کارشناسی قرار گرفته و همهی جوانب آن سنجیده شده باشد.
آیا این اقدام به اعتبار پایگاهی که امام آن را «در رأس امور» میدانستند لطمه نمیزند؟ حتی اگر فرض کنیم این طرح کارشناسی شده، آیا زمان رونمایی از آن، امروز بود؟ چه کسی پاسخگوی هزاران ساعت فرصت بر باد رفته در راستای اظهارنظرهای گوناگون و مخالفتهای جورواجور با این طرح است؟
شگفتا که یکی از چند نفر طراحان این طرح، وجوب اجرای آن را در معبر پاسداری از دین و دیانت و ارزشهای اسلامی و انسانی میداند. من نیز بر این باورم که بیبندوباری در شبکههای مجازی و دسترسی همگان به همهچیز در این پدیدهی پیچیده قابل قبول نیست، اما آیا راه مبارزه با آن همین است؟ و آیا در هیچ دوره و زمان، برخوردهایی از این دست جواب داده است؟ آیا اقداماتی اینگونه، تعبیر «رنج خود میدهی و زحمت ما میداری» نیست؟ آن هم در وضعیتی که گویا دیر یا زود، با پیشرفت تکنولوژی، برای ورود به دنیای مجازی و دست یافتن به سایتهایی که عاملانِ طرح، نگران آن هستند، نیازی به امکانات امروز نخواهد بود.
آری، تاریخ نشان داده که هرگونه مبارزه و مخالفت با پدیدههای برخاسته از پیشرفت تکنولوژی ـ در هر اندازه و معیاری ـ با شکست روبهرو شده و هرگز موفق نبوده است.
روزی که دوچرخه به ایران آمد، برخی به جای استفاده از این وسیلهی راحت و کاستن از بار زحمت و عرقریزان راه و کوتاه کردن زمان یک سفر، فریاد برآوردند که وامصیبتا، «ارابهی جن» برایمان فرستادهاند که ایمانمان را به باد دهند!
وقتی نخستین سیم تلفن بین تهران و شاهعبدالعظیم کشیده شد، عدهای بانگ برآوردند که این وسیله «معبر شیاطین» است و اجنّه روی سیمها حرکت کرده، صداها را از اینسو به آنسو میبرند، لذا استفاده از آن مخرّب دین و حرام است!
در سال ۱۲۶۱ وقتی اولین قطّار در مسیر تهران ـ ری به حرکت درآمد، مخالفین «ماشین دودی» کارشان شروع شد، و نظریههای تحریم، یکی پس از دیگری صادر گردید.
زمانیکه پای صدور شناسنامه به میان آمد، نیز عدّهای از تندروها به تحریم و مبارزه با آن کمر بستند، با این استدلال که نام زن و دختر ما آشکار میشود!
در قرن اخیر، وقتی وزارت بهداری، برای جلوگیری از گسترش بیماریهایی چون تراخم، کچلی و امراض پوستی، دستور داد تا خزینههای حمامها بسته و دوش جایگزینِ آن گردد، عدهای از همین ناآگاهان، سراغ آیتالله حاجمیرزا محمدرضا احمدی (۱۳۲۴ـ۱۲۴۳ش) امام جمعهی وقت کرمان رفتند و فریاد برآوردند که اینها خزینهها را بستهاند تا ما طهارت لازم را بهدست نیاوریم، و اعمال و عباداتمان بر باد رود. البته آن عالم دلآگاه آنها را بر سر عقل آورد و توضیحات لازم درخصوص ضروری بودن این اقدام ارائه کرد که آنها باز هم درخواست کردند چون در ماه رمضان هستیم، این اقدام به بعد از ماه صیام موکول گردد که به دستور ایشان، همینگونه عمل شد.
در روزگار ما، و در دههی ۴۰ وقتی شادروان حاج شیخ محمدمهدی موحدی، روحانی سرشناس دیارمان یکدستگاه فولکسواگن خریداری کرد و به عنوان اولین روحانی در کرمان، به رانندگی خودرو پرداخت، برخی از همین خشکهمذهبیها او را سرزنش کردند و باران اتهام بر سرش فروریختند!
هنگامی که برای صرفهجویی در مصرف انرژی، در ششماههی اول سال، یک ساعت، ساعتها را جلو کشیدند، عدهای به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که این اقدام، برای به هم زدن ساعات نمازهای یومیه، بهویژه نماز ظهر صورت گرفته است.
ماجرای ویدئو و برخوردهای تند و سختگیرانه با دارندگان آن را نیز از یاد نبردهایم. آنان بر این باور بودند که چون با این وسیله میتوان فیلمهای مستهجن را نمایش داد لذا بهرهبرداری از آن جایز نیست.
نمونهی اینگونه برخوردها در تاریخ، به اندازهای است که شرح آن «مثنوی هفتاد من کاغذ میشود»، اکنون این سخن پیش میآید که کدامیک از این مخالفتها به نتیجه رسید که «طرح صیانت» به نتیجه برسد، و نظر طراحان تأمین گردد؟ باز هم یادآور میشوم که باید جلو بیبندوباریهای فضای مجازی را گرفت، امّا نه اینکه بهطور کلی صورت مسئله را پاک کنیم و آن را به تمامی کنار بگذاریم.
نکتهی جالب اینکه بعدها همین تندروها و فرزندانشان «کاتولیکتر از پاپ شدند» و از همان ماشین و قطار و تلفن و… بیش از افراد عادی استفاده کردند.
آری، گاهی زبان انسان از ازدحام حرفهای نگفته گیج میخورد و کلمات، به شتاب، از او میگذرند.
بدان امید که مجلس، این نهاد ارجمندی که به فرمودهی رهبری «یک مرکز سیاسی و تعیینکننده برای انقلاب است» آنگونه عمل کند که فرد فرد جامعه در راستای پیروی از فرامین و طرحهای آن حرکت کنند و به تقویت آن ـ که افزایندهی سرافرازیهای ملت است ـ همت گمارند. یادمان نرود که هرکس مجلس را تضعیف کند، شایستهی سرزنش است، حتی اگر مجلسی باشد.
* مدیر مرکز کرمانشناسی