بلاگرهای شهدادی در شورای شهر

عباس  تقی‌زاده:

وبلاگ نویسی در عمر نه چندان طولانی خود فراز و نشیب‌هایی را پشت سر گذاشته است. در برهه‌ای از زمان، وبلاگ نویسی در ایران به اوج رسید؛ اما به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر و پس از رواج شبکه‌های اجتماعی مجازی از فعالیت وبلاگ نویسان کاسته شده باشد.

اما در شهداد کرمان وبلاگ نویسی، پرطرفدار و رایج است. معمولا هفته‌ای نیست که وبلاگ تازه‌ای متولد نشود. البته شهداد در اواخر دهه‌ی ۷۰ و اوایل ۸۰ در فعالیت‌های مطبوعاتی هم پیشتاز بود. خبرگزاری‌هایی چون ایرنا و مطبوعات محلی از اخبار شهداد بی‌نصیب نبودند. اما اینک وبلاگ‌ها در شهداد طرفداران و خوانندگان زیادی دارند. گفته می‌شود در شهداد کارمندان صبح کاری خود را با سرزدن به وبلاگ‌های بومی آغاز می‌کنند و عصر نیز به همین منوال به پایان می‌برند.

برخی وبلاگ نویسان چنان از این رسانه‌ها استفاده کرده و با مردم ارتباط دارند که در انتخابات شورای شهر در سال گذشته توانستند به شورای شهر راه یابند.

حسن مرادی اندوهجردی وبلاگ نویس «اندوهجرد سیتی» در اندوهجرد رای اول را به دست آورد و عموما از طریق وبلاگش با مردم سخن گفت و دیدگاه‌های خود را مطرح کرد و فرشته دروگر در شهداد توانست از ظرفیت «شهداد نیوز» بهره گیرد و درحالی که یک جوان تحصیلکرده‌ی ناشناخته بود به سرعت معرفی شود، و در بین اهالی نفوذ کند.

در حالی که وبلاگ نویس‌های شهداد ارتباط زیادی با مردم دارند و توانستند به شورای شهر راه یابند در کرمان این موفقیت نصیب کسی نشد و حتی دیده شد که برخی راه یافتگان به شورای شهر کرمان هنوز از زمان اعلام نتایج، سایت خود را به‌روز رسانی نکرده‌اند. اما این دو وبلاگ نویس همچنان فعالانه به کار خود ادامه می‌دهند و از این طریق مردم را در جریان امور شورا قرار می‌دهند و نظرات اهالی را نیز دریافت و بررسی می‌کنند.

وبلاگ شورای شهر شهداد را هم خانم دروگر به‌روز رسانی می‌کند و در شهداد امروز که وبلاگ جدید اوست، دغدغه‌هایش را نشر می‌دهد. وبلاگ‌ها یک رسانه‌ی جدی در شهداد به شمار می‌روند؛ اما نمی‌توان صرفا نگاه مثبتی به وبلاگ نویسی در شهداد داشت و بهتر است ریشه‌های آن بررسی شود.

وبلاگ‌های شهداد در جایی که زیر ساخت‌های اینترنت چندان گسترده نیست، چه جذابیتی دارند و چه عاملی جوانان شهداد را به سمت وبلاگ نویسی کشانده است؛ سوالی است که باید به آن پاسخ داد.

وبلاگ‌های شهداد، بازتابی از فضای واقعی این شهر به‌ ویژه در حوزه‌ی اجتماعی هستند. شهدادی‌ها در وبلاگ‌ها هم با نام مستعار نظر می‌دهند و در فضای واقعی نیز، یا نظر نمی‌دهند یا در لفافه حرف می‌زنند. انتقادهای آن‌ها معمولا درگوشی است، و در وبلاگ‌ها هم چنان نظر می‌دهند که ردپایی از خود به جای نگذارند.

در عمل می‌بینیم بسیاری یا بخش مهمی از فرزندان شهداد، تریبونی برای بیان افکار و نظرات خود ندارند، و اینترنت توانسته است تا حدودی به نیاز آن‌ها پاسخ دهد. بررسی محتوای وبلاگ‌های اجتماعی شهداد نیز حاکی از این موضوع است.

اعتراض به تخریب کلوت‌ها، انتقاد از انتقال سند بخشی از بیمارستان ۸۰ تخت‌خوابی شهداد به پیام نور، تاخیر در اجرای پروژه‌ها، انتقاد از عملکرد برخی مدیران و موارد دیگر، جایی برای طرح در جلسات رسمی و عمومی شهداد نداشته است، و وبلاگ‌ها بهترین جا برای ابراز آن‌ها بوده‌اند.

این موضوع زنگ خطر و هشداری برای مدیران و مسوولان شهداد است که فضای این شهر را برای حضور همه‌ی دیدگاه‌ها باز کنند و نگاه واقعی به رشد وبلاگ نویسی در شهداد داشته باشند.

طبیعی است که روابط و فضای مجازی، هیچ‌گاه نمی‌تواند جای فضای واقعی را بگیرد و گسترش گفت‌وگو در فضای دوستانه بر پایه‌ی احترام به همه‌ی عقاید و پرهیز از تک صدایی در فضای کنونی ضروری است. جوانان شهداد هم باید به میدان بیایند و بر واهمه‌های خودساخته و رودربایستی‌های کشنده خط بطلان بکشند.

وبلاگ‌ها توازن را به نفع جوانان و کسانی که صدایشان حذف شده است، تغییر خواهند داد؛ اما بهتر است این تغییر با کمترین هزینه و تنش و بر اساس تعامل انجام گیرد.

وبلاگ‌های محلی، شهداد را به جهان پیوند زده‌اند و باز نشر مطالب برخی از آن‌ها در رسانه‌های خبری تاییدی بر این ادعاست. ضمن آن‌که پیوند دهنده‌ی شهدادی‌ها در هرجای این کره‌ی خاکی نیز هستند.

شمارش علامت‌های سوال و تعجب در مطالب منتشر شده روی وبلاگ‌های اجتماعی و خبری شهداد، گویای ذهن‌های پرسشگری است که تشنه‌ی پاسخ و گفت‌وگو هستند.