گفت و گو با وداد توحیدی؛ نوازنده و سرپرست گروه دف نوازی ارفع کرمانی

خانواده توحیدی دف را به کرمان آورد

 رضا شمسی – سید وداد توحیدی فرزند سید محمود توحیدی ارفع کرمانی است که همچون دو برادر بزرگ‌تر خود فواد و عماد توحیدی در هنر موسیقی فعال است و شاید بزرگترین شهرت او نوازندگی دف و سرپرستی گروه دف نوازی ارفع باشد؛ گروهی که به قولی بزرگترین گروه دف‌نوازی کشور به شمار می‌آید؛ و تا کنون در سراسر ایران و چندین کشور خارجی از جمله مالزی، بنگلادش، امارات متحده عربی، سوییس، و هشت نوبت در ترکیه اجرا داشته‌است. او در زمینه‌ی دف نوازی صاحب عناوینی چون تکنواز برتر استان به مدت ۷سال پیاپی در جشنواره آموزش و پرورش، تکنواز برتر دف کشور برای دوسال، جوان نمونه‌ی کشور از طرف شبکه سه سیما به مدت دوسال و تکنواز برتر دف در جشنواره جوان است و در ضمن عضو خانه موسیقی کشور و عضو انجمن موسیقی ایران نیز هست. به علاوه وداد با چندین آلبوم هم همکاری داشته‌است؛ آلبوم‌های “غوغا”، و “از عشق گفتن” با صدای رضا رویگری، آلبوم‌های “کولی کوبی” و “ذوالجناح” با آهنگسازی عماد توحیدی و “قلندروار” با صدای علیرضا افتخاری و آهنگسازی عماد توحیدی.

سیدوداد توحیدی اما علاوه بر استادی در نوازندگی دف، تجربیات خاصی نیز در هنرهای تجسمی و کار حجم دارد که گرچه کمتر با آن شناخته شده‌است اما رشته‌ی دانشگاهی‌اش یعنی کارشناسی نقاشی نیز با آن مرتبط است و یک نمایشگاه انفرادی هم در سال ۸۲ در کانون هنر استان داشته‌است و همین طور در سه نمایشگاه جمعی در ایران و در دو کشور سوریه و لبنان شرکت نموده‌است.

به هر روی او در حال حاضر سرپرست گروه دف نوازی ارفع کرمانی و مدرس موسیقی در آموزشگاه‌های کرمان و تهران است. گفت و گوی من با او را بخوانید.

 اول از همه میخواهم بدانم چرا وداد توحیدی، دف را به عنوان ساز خود انتخاب کرده و ما چرا در مقام نوازنده از او کمتر اجرا دیدهایم؟

اینگونه نیست، اتفاقا من در بیست سال اول نوازندگی دف، یکی از پرکارترین نوازندگان این دیار بودم و اجراهای متعددی چه بصورت تکنوازی و چه گروه نوازی داشته‌ام و هنوز هم هر زمان که مکان و زمان و شرایط و حال با هم وحدتی پیدا کنند نوازندگی می‌کنم، مثل دو سه هفته پیش که در دانشگاه باهنر به همراه استاد فواد عزیز اجرای دونوازی داشتیم. و اینکه چرا دف را به عنوان ساز اول انتخاب کردم دلیلش این است که هیچ سازی به اندازه‌ی دف روح من را پرواز نمی‌دهد، همه‌ی سازها را دوست دارم ولی کاری که دف با احساس و روحم می‌کند کمتر سازی می‌تواند، سازی عرفانی و بسیار خردمند و توانا و متصل به دنیایی دیگر.

 علاقهمندم از زبان خودت دربارهی شکل گیری گروه ارفع و نقش تو در آن گروه بیشتر بدانم؟

سرپرست گروه موسیقی ارفع استاد فواد هستند و من هم یکی از اعضای آن، بنده سرپرستی گروه دف نوازی ارفع را بر عهده دارم، این گروه از سال ۷۰ کار خود را با سرپرستی برادرم شروع کرد و از سال ۷۵ مسوولیت گروه بر عهده‌ی من نهاده شد و تا هم اکنون مشغول به فعالیت است و تقریبا بیشتر گروه‌های ضربی استان از این گروه منشعب شدند و یا توسط اعضای این گروه پرورش یافتند.

 گروه دف نوازی ارفع به عنوان بزرگترین گروه دف نوازی کشور معرفی شده، با توجه به آن میخواهم بدانم با چه مقیاسی گروه خود را بزرگترین گروه میدانید؟

بله، این گروه تا سال ۸۵ از نظر تعداد دف نواز حاضر در گروه و قطعه بزرگترین گروه دف نوازی کشور بود، البته شاید گروه‌های کوبه‌ای بزرگتری باشند ولی صرفا از نظر تعداد دف نواز این گروه بزرگترین بود، ولی از سال ۸۵ به اصرار من این عنوان را از روی گروه برداشتیم، زیرا برای ما کیفیت اجرا بسیار مهمتر از کمیت اعضاست.

 برای خیلیها این سوال مطرح است که: آیا بزرگ بودن یک گروه روی کیفیت کار اثر منفی نمیگذارد؟

باید بگویم اگر نیروها و توان نوازندگی اعضا، خوب کارگردانی و مدیریت شود و بتوانند با تمرین و ممارست زیاد قطعات را کاملا ژوست و دقیق بنوازند نه تنها هیچ ضربه‌ای به کیفیت کار نمی‌زند بلکه به قدرت و نوانس صدایی بهتری می‌رسیم، همچنان تنوع صدایی بهتری بدست خواهد داد، اگر اینگونه بود که دوستان میفرمایند پس ارکستر سمفونی‌های بسیار بزرگ در جهان که صد یا دویست نوازنده دارند همیشه دچار ضعف و مشکل هستند. به نظر من اگر نوازنده و کارگردان گروه کار خود را بلد باشند و با یکدیگر همدل و هم موج شوند این اتفاق مزیت نیز هست.

 به عنوان یک نوازندهی حرفهای دف و سرپرست گروه دف نوازی ارفع میخواهم از شما بپرسم آیا دف نوازی در کرمان پیشینهای هم دارد؟ مثلا در مقایسه با دفنوازی در کردستان؟

دف در حدود سی سال پیش توسط خانواده‌ی ما به کرمان آورده شد، و آن زمان جز ما سه نفر؛ من و دو برادر بزرگترم عماد و وداد توحیدی کسی این ساز را نمی‌شناخت و نمی‌نواخت. ولی به سرعت این ساز در استان گسترش  پیدا کرد و انگار که توانایی نوازندگی این ساز در خون این مردم باشد، پیشرفتی باورنکردنی داشتند، بطوری که به جرات می‌توان گفت در استان نزدیک به هزار و پانصد تا دو هزار نفر دف نواز حضور دارند و تعدادی از آنها به حق نوازندگانی چیره دست هستند. ضمن اینکه برای اولین بار در کشور، دف توسط دکتر عماد توحیدی به نت درآمد که نشان دهنده‌ی به فعل درآمدن این پتانسیل توسط یک پژوهشگر کرمانی است؛ این کتاب، اولین کتاب آموزشی دف به کشور عرضه شد و در حال حاضر پر تجدید چاپ‌ترین کتاب موسیقیایی کشور است.

 چه برنامههایی برای آیندهی خود و گروهتان دارید؟ آیا برای برگزاری کنسرت هم برنامهای ندارید؟

فعلا بیشتر وقتم را اختصاص دادم به تالیف کتاب آموزش تکمیلی و عالی دف که در مراحل پایانیست. همین طور مشغول آماده ساختن دو کتاب شعر و داستان کوتاه هم هستم که آنها نیز به زودی تکمیل می‌شوند، در عین حال با گروهم مشغول تهیه‌ی آلبومی با انواع سازهای کوبه‌ای هستیم، قطعات آماده شده‌اند و به ضبط کار نزدیکیم، در زمینه‌ی برگزاری کنسرت هم انشالله تا دو سه ماه آینده کنسرت گروه دف نوازی ارفع را شاهد خواهید بود، امیدوارم تا آن زمان یکی از سالن‌هایی که مسوولین قول آماده شدنشان را دادند آماده شود.

 چطور شد که به تالیف این کتاب احساس نیاز کردی؟ و شیوهی آموزشی دف در این کتاب چه تفاوتها و شباهتهایی با کتاب آموزش دف تالیف عماد توحیدی دارد؟

بعد از سال‌ها تدریس، حس کردم هنرجویان دف در سطح ایران دچار یک مشکل اساسی هستند، اینکه فقط با اجرای قطعات کوچک دو سه خطی راحتند و مسلط، و وقتی قطعاتی بلند به آنها داده می‌شود گیج می‌شوند و دیگر آن تسلط کافی را که در نوازندگی و اجرای قطعات کوچک داشتند در این قطعه‌ها ندارند که متاسفانه در بیشتر سازهای ایرانی با این مشکل مواجه ایم.

در کتاب آموزشی دکتر عماد نتها بسیار آگاهانه و با دقت نوشته شده‌اند و دست نوازنده و سواد وزن خوانی او کاملا تقویت می‌شود، ولی به علت تعدد و تنوع نتها که سیصد عدد و در اوزان مختلف هستند و همین طور توضیحات درباره‌ی شناخت ساز دف و سازهای دیگر، ناخودآگاه مجبور به نوشتن قطعات کوتاه شدند که هنرجو نسبت به تمام میزان‌ها شناخت پیدا کند. در کتابی که بنده مشغول تالیف آن هستم به صورت تخصصی قطعات بلند یک صفحه‌ای و چند صفحه‌ای نوشته شده‌اند که نوازنده بتواند ضمن تقویت کردن نوازندگی با طولانی بودن قطعه خود را وفق بدهد، همین طور این قطعات شامل تکنیک‌های سخت و پیچیده‌ای هستند که به تدریج در طول نواختن، خود را به نوازنده تحمیل می‌کنند، یکی از دوستان پیشنهادی داد که مشغول بررسی آن هستم؛ اینکه قطعات در چهار یا پنج کتاب و هر کتاب شامل یک یا دو نوع میزان موسیقی باشد، مثلا کتاب اول فقط شامل میزان‌های ساده ( دو چهارم، دو هشتم، دو دوم و چهار چهارم ) باشد و کتاب دوم میزان‌های ترکیبی و کتاب سوم میزان‌های لنگ یا مختلط را در برگیرد.

 ممکن است در مورد آلبومی با انواع سازهای کوبهای که مشغول تهیهی آن هستی هم توضیحاتی بدهی؟

قطعات همگی ساخته‌ی خودم هستند و احتمالا آلبوم ده تا دوازده قطعه را در برمی‌گیرد و فعلا تصمیم دارم فقط از انواع سازهای کوبه‌ای استفاده کنیم ولی امکان دارد احساس کنیم برای تنوع و رساندن بهتر حس به مخاطب از یک ساز کششی عرفانی مانند کمانچه یا مضرابی چون سه تار هم استفاده کنیم.

 نظرتان در مورد جایگاه موسیقی کرمان چیست؟

بدون شک کرمان از نظر نوازنده‌ی قدر در سازهای مختلف و همین طور اساتید مجرب حرف‌های خوبی برای گفتن دارد.

ولی متاسفانه خیلی جایگاه و مکان مناسبی برای اجرای آنها چه بصورت انفرادی و چه بصورت گروهی ندارد و خیلی هم از این اجراها استقبال نمی‌شود و بیشتر گروه‌ها با معضل اجرای کم در سال مواجه هستند، اگر هنرمند نتواند توانایی خود را ابراز کند و تشویق و درک نشود بعد از مدتی زده و تنبل می‌شود و کم فعالیت می‌کند.  همین طور با نبود سالن تخصصی با امکانات خوب در زمینه‌ی موسیقی مواجه هستیم که امیدواریم به زودی حل شود.

 میدانم که رشتهی دانشگاهیات نقاشی است، و کارهای زیبایی هم در زمینهی هنرهای تجسمی و کار حجم از تو دیدهام؛ دوست دارم سوالاتم را اینگونه به پایان ببرم که چرا در حوزهی نقاشی و تجسمی کمتر فعالیت کردی؟

هنوز مشغول فعالیت در زمینه‌ی نقاشی و حجم هستم ولی نه به اندازه‌ی موسیقی، چون حس می‌کنم با موسیقی و شعر و داستان پیوند بیشتری دارم، زیرا فکر می‌کنم هر سه‌ی اینها دارای ریتم و اوج و فرود همانندی هستند. البته نقاشی و حجم را هم بسیار دوست دارم.