جستاری درباره طراحی کتاب و موقعیت  تصویرسازان آن در کرمان 

کتاب آرایی در غربت مطالعه!

رضا شمسی –  اگر تعبیر عباس محمودیان از  “کتاب به مثابه‌ی یک موضوع غریب” را جدی بگیریم در همین ابتدای کار باید عرض کنم که ما در ۴ گفت و گوی کوتاه پیش رو به جست و جو و به دنبال گزارش از یک تصویر غریب‌تریم و به قول ابوالفضل بیهقی ژاژخایی می‌کنیم. یعنی بیهوده سخن می‌گوییم.  به این دلیل که موضوع مورد پرسش ما طراحی و تصویرسازی برای کتاب است، یعنی موضوعی که به مطالعه وابسته است. حال آنکه موضوع اصلی در جامعه‌ای که شهروندانش  با کتاب و مجله و روزنامه صنمی ندارند، غیاب مطالعه است.

اما از این که بگذریم، ابتدا قصد نوشتن گزارشی درباره‌ی وضعیت حرفه‌ی طراحی کتاب و موقعیت تصویرگرانی که در کرمان به این حرفه مشغولند، داشتم. به همین سبب با ۳ طراح گفت و گو کردم که در این زمینه سابقه‌ای قابل توجه دارند. خانم‌ها زینب امیری مقدم و الاهه آذر نوش و آقای عباس محمودیان. همچنین با خانم بهناز صالحی که هم سابقه‌ی انتشار مجله‌ی ادبی خوانش را در کارنامه خود دارد و هم مدیر نشری به همین نام است، نیز حرف زدم و نظرات او را هم درباره‌ی ارتباط این حرفه با یک ناشر جویا شدم. در نهایت اما روند کار  مرا به این نتیجه رساند که ماحصل گفت و گو ها را در همان شکل گفت و گوی کوتاه به مخاطبان خود تقدیم کنم. اکنون آنچه پیش رو است مجموعه‌ی چهار گفت و گو است که بعضی مسایل مربوط به حوزه‌ی مذکور را در کرمان برای اولین بار مطرح کرده و واکاوی می‌کند.

***

 گفت و گو با زینب امیریمقدم؛ طراح و تصویرساز

همراهی متن و تصویر یک سنت هنری است

زینب امیری‌مقدم، کارشناس‌ارشد تصویرسازی و تصویرگری در حال حاضر به عنوان مدیر هنری با نشریه “جُنگ مس” همکاری دارد و  تصویرساز ی کتاب  “قلعه سموران” را که نشر نون منتشر کرده، انجام داده است.

 علاقهمندیم بدانیم سفارش برای طراحی جلد کتاب یا نشریه در کرمان حدودا چند در صد از کل سفارشهای یک گرافیست را شامل میشود؟ و اصولا این مقوله در حدی هست که یک طراح بتواند سهمی را برایش در نظر بگیرد؟

متاسفانه در کرمان، اهمیت استفاده‌ی بجا از “زبان تصویر” هنوز برای خیلی‌ها جا نیفتاده و خیلی‌ها از ضرورت به‌کارگیری این زبانِ تاثیرگذار غافل‌اند. در نشریات که بیشتر مواقع، از عکس استفاده می‌شود و گاهی هم به سراغ کارتون می‌روند. البته کاریکاتور و کارتون هم از شاخه‌های تصویرگری در نشریات است، اما می‌توان از سایر شیوه‌ها هم برای تصویرگری نشریات استفاده کرد. به نظر می‌رسد “تصویرگری مطبوعاتی” موضوعِ مغفول‌مانده‌ای در نشریات ماست. در زمینه‌ی تصویرگری برای کتاب هم، وضع به همین صورت است و شاید درصد بسیار ناچیزی از کار یک تصویرگر را در کرمان به خودش اختصاص بدهد. غالباً در زمینه‌ی طراحی کتاب، کار به صورتی غیرحرفه‌ای انجام می‌شود.

 میدانم که تصویر سازی برای کتاب یا مجله هنوز در کرمان به عنوان یک حرفه جا نیفتاده، با این وجود میخواهم بدانم آیا تصویر سازی برای کتاب یا مجله اصولا در شهر ما درآمدی دارد؟

از آن‌جایی که تقریباً هیچ‌چیز در کرمان سازوکار حرفه‌ای ندارد (دست‌کم در وادی فرهنگ‌وهنر)؛ تصویرسازی برای نشریات و مجلات و همین‌طور کتاب هم از این قاعده، مستثنا نیست و می‌شود گفت در شرایط فعلی از راه تصویرسازی نشریات در کرمان نمی‌توان درآمد قابل توجهی داشت.

 بر اساس تجربهای که تا کنون دراین مورد داشتهاید، آیا فکر میکنید یک تصویرساز یا گرافیست جوان کرمانی بتواند آیندهی حرفهای خود را براین کار پایه ریزی کند؟ و آیا خودتان میخواهید این کار را ادامه دهید؟

اگر نخواهم بدبینانه به این ماجرا نگاه کنم، می‌شود گفت در صورت توجه بیشتر ناشران کتاب و سردبیران نشریات به تصویرگری و تعریف ساز و کار حرفه‌ای برای استفاده از هنر تصویرسازان، یک هنرمند سخت‌کوش شاید بتواند آینده‌ی حرفه‌ای نسبتاً خوبی داشته باشد. اما فعلاً این‌گونه باید گفت که به طور کلی از راه تصویرگری، حتی در بهترین شرایط آن هم نمی‌توان به درآمد قابل توجهی رسید.

من البته به دلیل علاقه‌ی زیادی که به کارم دارم قطعاً ادامه خواهم داد، اما به‌عنوان راهی برای امرار معاش نمی‌توان به تصویرگری نگاه کرد.

 فکر میکنید برای رشد این حرفه در کرمان چه شرایطی لازم است؟

یک بخش به خود تصویرسازان برمی‌گردد که با آموختن و ممارست، سطح کارشان را ارتقا دهند. اما بخش مهمی هم به تغییر نگاه‌ها و رویکردها برمی‌گردد. در روزگار ما، تا کلمة تصویرگری یا تصویرسازی شنیده می‌شود اکثراً به یاد کتاب‌های کودک و نوجوان یا مجلات این رده‌ی سنی می‌افتند؛ یعنی انگار یادمان رفته که روزگاری همراهی متن و تصویر در متون کهن فارسی، جزو سنت‌های هنری ما بود. مگر نگارگری‌های قدیمی کتاب‌ها، یا نقاشی‌هایی که در صفحات نسخه‌های کتاب‌های کهن قرار می‌گرفت، چیزی جز همین بهره‌گیری از زبان تصویر در کنار متن بوده؟ شما نسخه‌ی کهن “سه مثنوی خواجوی کرمانی” را ببینید؛ مگر نقاشی‌های جنید سلطانی در این کتاب، برای مخاطب کودک و نوجوان بوده است؟! پس به نظر می‌رسد، هم تصویرگری کتاب به‌عنوان یک فرهنگ چندصدساله، فراموش شده است و هم تصویرگری مطبوعاتی به‌عنوان عنصری تاثیرگذار، مهجور مانده است.

‌. بنابراین، برای رشد تصویرگری در کرمان، باید ناشران کتاب و سردبیران نشریات و مجلات هم توجه بیشتری به این حوزه داشته باشند و البته به نظر می‌رسد این بی‌توجهی‌ها از همان عدم شناخت و درک نسبت به تصویرگری نشریات و کتاب، ناشی می‌شود. گاهی حتی برخی‌ها تفاوت بین تصویرگری نشریه و کتاب با کارتون و کاریکاتور را نمی‌دانند.

***

گفت و گو با عباس محمودیان؛ طراح و تایپوگراف

طراحی کتاب موضوعی غریب است 

در کنار سابقه‌ی ۱۱ ساله‌اش در نشریات استان به عنوان عضو موثر در تحریریه، در حوزه‌‌‌ی گرافیک و صفحه آرایی نیز  صاحب تجربیات جدی است. او از سال ۹۰ تا کنون دو نمایشگاه انفرادی تایپوگرافی برگزار کرده و  طراحی جلد رمان یدالله آقاعباسی با عنوان  “به جستجوی تو” آخرین طراحی او در حوزه‌ی کتاب است. لحن طنازانه‌ی محمودیان در گفت و گوی پیش رو نیز خودنمایی می‌کند.

 علاقهمندیم بدانیم سفارش برای طراحی جلد کتاب یا نشریه در کرمان حدودا چند در صد از کل سفارشهای یک گرافیست را شامل میشود؟ و اصولا این مقوله در حدی هست که یک طراح بتواند سهمی را برایش در نظر بگیرد؟

در این باره دو نکته به ذهنم می‌رسد؛ اول این که “کتاب” موضوع غریبی در جامعه ماست و به دنبال این اتفاق، طراحی جلد و کتاب آرایی موضوع غریب‌تری است. خب این موضوع چندان سخت نبود و همه می‌دانند اما موضوع دوم که گروه انگشت شماری به نام گرافیست ها با آن روبرو هستند این است که ما ایرانی ها علاوه بر پزشک و کارشناس سیاسی و فوتبالیِ درون، یک گرافیستِ درون هم داریم. به شکلی که قریب به اتفاق همه آن هایی که سفارش یک کار گرافیکی دارند، عملا برای سفارش طراحی به یک گرافیست مراجعه نمی کنند بلکه دنبال اپراتوری هستند که فرمان های گرافیکی آن ها را حالی نرم افزارهای کامپیوتری کند.

بر اساس نکته اول کذایی، پیشنهاد طراحی جلد کتاب عدد کوچکی در سال است و براساس نکته دوم هم سعی می‌کنم میان همین سفارش‌های انگشت شمار، نقش اپراتور را برعهده نگیرم.

در میان ناشران کرمانی نشر «نون» به گرافیک و کتاب‌ آرایی اهمیت زیادی می دهد و دلیلش هم دیدِ گرافیکی قوی مدیر این نشر است؛ محسن بنی فاطمه قبل ایستادن در قامت یک ناشر، یک گرافیستِ موفق است. به همین خاطر است که کتاب هایش به لحاظ بصری، به چشم مخاطب می‌آید. شاید اگر سابقه‌ی گرافیک او نبود، کمیت این نشر هم در گرافیک لنگ می زد.

در حوزه نشریات هم متاسفانه مشکل گرافیک به شدت عیان شده منتها نمی‌دانم چرا اتفاقی نمی‌افتد. بدون تعارف باید بگویم، اتفاقی که در برخی نشریات استان در حال رخ دادن است یک افتضاح بصری به تمام معناست و همان گرافیستِ درونِ روزنامه نگارِ درونِ برخی دوستان، در حال انفجار بصری روی صفحه‌های بیچاره کاغذ است.

 میدانم که تصویر سازی برای کتاب یا مجله هنوز در کرمان به عنوان یک حرفه جا نیفتاده، با این وجود میخواهم بدانم آیا تصویر سازی برای کتاب یا مجله اصولا در شهر ما درآمدی دارد؟

حتی اگر به نقش سخیف اپراتوریِ ایده‌های صاحب کار، تن بدهیم باز هم از این راه دستمزدی که بشود رویش نام “درآمد” گذاشت درنمی‌آید.

 بر اساس تجربهای که تا کنون دراین مورد داشتهاید، آیا فکر میکنید یک تصویرساز یا گرافیست جوان کرمانی بتواند آیندهی حرفهای خود را براین کار پایه ریزی کند؟ و آیا خودتان میخواهید این کار را ادامه دهید؟

به نظرم نمی‌رسد “آینده حرفه‌ای” برای این کار در کرمان وجود داشته باشد یا حداقل شاید به عمر یک گرافیست جوان کرمانی قد ندهد که این آینده حرفه‌ای را ببیند. یک بخش از این موضوع هم کاملا طبیعی است، مگر چند کتاب در سال در کرمان منتشر می‌شود؟ اگر تعریف “حرفه‌ای” را برای یک شغل این درنظر بگیریم که صاحب آن شغل بتواند از راه آن کار گذران زندگی کند، این اتفاق فعلا در کرمان نشدنی است.

  فکر میکنید برای رشد این حرفه در کرمان چه شرایطی لازم است؟

قطعا تغییر نگاه مدیران نشر و صاحبان نشریات اولین اتفاق است. این دوستان باید گرافیستِ درون شان را بازنشسته کنند تا جرقه‌ی اولیه این اتفاق زده شود. موضوع بعد هم قطعا آموزش گرافیست هاست. کسی که در یک حوزه ی هنری فعالیت می کند نمی‌تواند از بقیه هنرها قافل باشد. گرافیستی که شعر و داستان نخواند و فیلم و تئاتر و عکس نبیند و موسیقی نشنود هیچ وقت نمی‌تواند موفق باشد. به نظرم این دو موضوع اولویت‌هایی هستند که باید به آن ها توجه کرد.

***

 گفت و گو با بهناز صالحی؛ مدیر نشر خوانش

فرم فیزیکی در موفقیت کتاب موثر است

بهناز صالحی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و یکی از فعالان کرمان در حوزه فرهنگی است. او صاحب امتیاز و مدیرمسوول نشریه‌ی ادبی خوانش و مدیر یک انتشارات به همین نام است.

نشر خوانش تا کنون کتاب‌های متعددی را منتشر نموده که از جمله‌ی آنها می‌توان به چند جلد کتاب از شاعران و داستان نویسان کرمان اشاره کرد.

بهناز صالحی  در گفت و گوی کوتاه پیش‌رو به سوالات ما درباره‌ی جایگاه طراحی و تصویرسازی در در چاپ و نشر کتاب در کرمان پاسخ گفته است.

 به عنوان مدیر یک نشر در کرمان تا چه اندازه به تصویر ساز کتاب و طراح جلد احساس نیاز میکنید؟

اگر قرار باشد روند تولید یک اثر توسط نشر از آغاز تا پایان در چهارچوبی حرفه‌ای پیش برود، طراحی جلد، صفحه‌آرایی و تصویر سازی، یکی از مهمترین مراحل تولید آن اثر است – چه به صورت چاپی و چه در حوزه نشر
دیجیتال.

در واقع کلید ورود یک نشر به دنیای حرفه‌ای، در نخستین گام همین احساس نیاز است. حال باید بررسی کنید و ببینید چه‌قدر در کرمان دغدغه‌ی حرفه‌ای بودن و حرفه‌ای کار کردن برای صاحبان نشر وجود دارد! آنگاه به همان نسبت به پاسخ خود خواهید رسید.

 آیا نیازتان به این تخصص در کرمان برآورده میشود؟

به ندرت و به سختی.

تا آنجا که من می‌دانم و می‌شناسم تعداد گرافیست‌های حرفه‌ای در حوزه‌ی چاپ و نشر در کرمان، به سختی به تعداد انگشتان یک دست می‌رسد. در این‌باره تاکید می‌کنم “گرافیست حرفه‌ای حوزه‌ی چاپ و نشر” یعنی کسی که هم به لحاظ تخصصی گرافیست باشد و هم به صنعت چاپ اشرافِ کامل داشته باشد، حال اگر قرار باشد گرافیست وارد حوزه‌ی ادبیات هم بشود و به عنوان مثال؛ برای کتاب شعر کودک تصویر سازی و صفحه آرایی بکند، حتمن بایستی با شعر و ادبیات هم آشنا باشد.

در چاپ یک کتاب تا چه اندازه برای موارد مذکور هزینه میپردازید؟

وقتی قرار باشد یک ناشر به طور کامل از آغاز تا پایان، همراه یک اثر باشد، و اهمیت بازگشت سرمایه – هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی – وجود داشته باشد، پس از متن اثر، گرافیک و فرمِ فیزیکیِ یک اثر چاپی در درجه‌ی دوم اهمیت است! منظور از فرم فیزیکی؛ نوع کاغذ و مقوای جلد، کیفیت صفحه‌آرایی متن و طراحی جلد و تناسب طراحی با محتوای متن و همچنین کیفیت چاپ است. همه‌ی اینها در موفقیت یک کتاب موثر است.

اگر دقیقا رقم و عدد می‌خواهید می‌توان گفت یک پنجم هزینه تولید یک اثر چاپی بایستی بابت دستمزد گرافیست در نظر گرفته شود. البته منظور از اثر چاپی، فرم معمول کتاب در بازار ایران است! ممکن است برای فرم‌های غیر معمول این تناسب و رقم چیز دیگری باشد.

 آیا نیازتان به طراحی جلد و تصویر سازی در کتاب تا حدی هست که بخواهید این تخصصها در کرمان رشد بیشتری بکنند؟

همانگونه که پیشتر اشاره کردم، نیاز به این تخصص‌ها، برای هر ناشری که بخواهد کار حرفه‌ای بکند وجود دارد!

اما آن سوی داستان را هم بایستی در نظر گرفت، آیا یک گرافیست حرفه‌ای در حوزه نشر و چاپ، حاضر است در کرمان کار کند؟ و آیا در روابط حرفه‌ای و اقتصادی، نیازهای او هم مرتفع می‌شوند؟ من گمان نمی‌کنم! دو یا سه هنرمندِ گرافیستی هم که در حال حاضر در کرمان فعالیت می‌کنند، به سختی هزینه‌های اجاره‌ی آتلیه طراحیشان را تامین می‌کنند.

 از نظر شما عوامل رشد این تخصص و موانع آن کدام است؟

پاسخ بسیار ساده است. در دنیای حرفه‌ای معادله‌ی عرضه و تقاضا برقرار است! در کرمان و اصولا شهرستان، تقاضایی برای کار حرفه‌ای وجود ندارد، پس عرضه‌ی کار حرفه‌ای هم به رشد مناسب و در خور یک کار حرفه‌ای
نمی‌رسد.

***

گفت و گو با الهه آذرنوش؛ طراح و تصویرساز

طرحی از خودم  را دنبال میکنم

الاهه آذرنوش دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی معماری است و به همین دلیل زمینه‌های کاریش در حوزه‌‌های معماری، میراث فرهنگی و و گردشگری است. او در ابتدا با سرودن شعر و پرداختن به موسیقی و نقاشی فعالیت هنری خود را شروع کرد و در ادامه به  تصویرسازی مجلات ادبی کرمان و طراحی جلد  چند مجموعه شعر و چند کتاب در حوزه ادبیات داستانی پرداخت.

 شما با چه هدف و انگیزهی شخصی به طراحی و تصویرسازی میپردازید و اصولا این مقوله برای شما در حدی هست که بتوانید سهمی را برایش در نظر بگیرید؟

برای من تصویر‌گری یا طراحی کتاب بر اساس یک سری سفارشات مستمر و همیشگی صورت نمی‌گیرد، بلکه در کنار و در مسیر دیگر فعالیت‌های هنری‌ام به آن پرداخته‌ام؛ درست مثل برگزاری نمایشگاه‌هایی که در گالری‌های بوتیا و فریاد داشته‌ام و یا همانطور که در  نمایشگاه نقاشان نوگرای کرمان مشارکت داشته‌ام. به‌کار گیری عنصر خط در طرح و تصاویری که گاهی در فرم‌ها و شکل‌های انتزاعی متجلی می‌شوند و گاهی هم  اشکال هندسی گونه‌اند، همه ارجاع به گذشته خودمان دارند، این همه از نظر من به نوعی پیوندی است بین ذهن و نماد و نشانه‌هایی که در گذشته ما، در شهر ما و در تاریخ ما وجود داشته‌اند. در واقع این بداهه‌کشی در نهایت تصویر “وجود من” است که نتیجه برداشت ما، یافته‌ها و احساسات زنانگی است.

بر اساس تجربهای که تا کنون دراین مورد داشتهاید آیا فکر میکنید یک تصویرساز یا گرافیست جوان کرمانی بتواند آیندهی حرفهای خود را براین کار پایه ریزی کند؟

در واقع هیچ‌وقت و بنابه دلایلی!  – که شاید بتوان اجمالا از آنها با عناوینی مثل نبودن زمینه‌ای محکم، ثابت و یا حتی اخلاقی در این شهر نام برد، که بتواند هم به شکل اقتصادی و هم به شکل معنوی جوابگو باشد – به عنوان حرفه و شغل اصلی به هنر تصویرسازی در کرمان نگاه نکرده‌ام.

من سال‌ها در مجلات ادبی کرمان (خوانش، چتر و …کار کرده‌ام که معمولا هم جهت حمایت از مجله و کار فرهنگی که خودشان نیز اوضاع اقتصادی چندان جالبی هم نداشتند، بدون گرفتن دستمزد بوده است، اما حتی بعد از پایان کار آن مجلات از من تشکر هم نشد، یا بعضا وقتی نیرویی جایگزینم شد، بی اطلاع من بود. نویسندگان و شاعران کرمان هم ترجیح می‌دهند اغلب به دنبال طراحان تهرانی باشند، با این وجود از نظر شما آیا ادامه کار برای من می‌تواند امنیت و توجیه داشته باشد؟!

 برای رشد این حرفه در کرمان چه شرایطی لازم است؟ و با همهی اینها آیا خودتان این کار را ادامه میدهید؟

من عاشق این کار هستم و به هر شکل این کار را ادامه خواهم داد اما از آنجایی که می‌دانم شرایط خوب در فضای کاری پویا و با جذب ایده‌ها و طراحی‌های هنرمندان بومی اتفاق می‌افتد، همیشه با این دغدغه مواجهم که: «اینجا؟ کجا؟ و برای چه کسانی؟» شاید به همین دلایل ترجیح می‌دهم در فضای مجازی کارهایم را منتشر کنم. متاسفانه ما کرمانی‌ها به رشد یکدیگر کمک نمی‌کنیم و همه با هم از این خصلت خود رنج می‌بریم.