به بهانه استعفای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
لطفا کارهای نیمه تمام را فراموش نکنید
رضا شمسی – وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باز هم خبر ساز شد. دکتر علی جنتی؛ وزیر آن استعفا کرد و یکی از معاونینش به سمت سرپرست وزارتخانه تعیین شد و اکنون نیز همان معاون یعنی سیدرضا صالحی امیری جدیترین گزینهی تصدی این پست است.
این خبر البته برای قشر فرهنگی و برای هنرمندان کشور خبر تازهای نیست. آنها عادت کردهاند که مدیریت فرهنگی و هنری کشور ثبات نداشته باشد و هر از گاهی به دلایل مختلف دستخوش تغییر و تحول و وزیر فرهنگ و هنرشان هم عوض بشود.
دلایل این تعویضها هم عموما غیر فرهنگی و فراقانونی و بیشتر سیاسی و جناحی بودهاست، اما تبعات نه چندان خوشایندش همواره بر زندگی هنرمندان و فعالان فرهنگی آوار شدهاست. به عنوان مثال: چه بسیار در خاطرهی فیلمسازان ما حک شدهاست که در آخرین مراحل اخذ مجوز، یا آخرین مراحل دریافت بودجه برای ساخت یک فیلم، روند اخذ مجوز یا دریافت بودجه معوق و معطل شده است؛ چرا؟ چون مدیر ارشد یا وزیر عوض شدهاست. به همین راحتی؟ آخر چرا باید وضعیت کاری یک هنرمند یا موقعیت معیشتی او و خانوادهاش در گرو جابجایی مدیران باشد؟ به چه دلیل؟ با کدام منطق و انصاف؟
به عنوان مثالی دیگر: چه بسیار زیادتر شاعران، نویسندگان و مترجمان ما در انتظار اخذ مجوز کتاب خود بودند و از مسوولان ذیربط هم وعدهی گرفتن مجوز را شنیده بودند و در دامنهی امیدواری بودند که به یکباره به درهی هول و ولای “عدم مجوز برای چاپ” افتادند و آنهم نه به استناد یک مادهی قانونی که به خاطر سلطهی سلیقهای خاص!
آش این قضیه تا حدی شور بوده و هست که خیلی از مدیران خوش نیت این وزارتخانه بارها و بارها و چه بسا جلوتر و پیشگامتر از بسیاری از هنرمندان برای ایجاد ثبات بیشتر و رسیدن به وضعیتی با ثبات به تشکیل و تقویت نهادهای صنفی توصیه کردهاند.
به عنوان مثال در همین دو شمارهی قبل استقامت سید جواد جعفری در گفت و گو با خود من (نقل به مضمون ) گفت که با اعتقاد به اینکه تصمیمات حوزه فرهنگ و هنر با آمدن و رفتن مدیران، دستخوش تغییرات و تحولات میشود، در دوران مسولیتش در مقام مدیر کلی ارشاد استان کرمان سعی داشته که زمینه واگذاری کارهای هنرمندان به خودشان را فراهم کند.» شاید بد نباشد اگر یادآوری کنم که جعفری از ایدهها و برنامههایی میگوید که زمانش مربوط به سیسال قبل است.
منظور اینکه از همان سیسال قبل نه تنها بسیاری از هنرمندان صاحب نظر، به این نتیجه رسیدند که فعالیتهای خود را به سمت ایجاد تشکلهای صنفی و پیشاصنفی سوق بدهند که بسیاری از مدیران میانی هم به کمک ایشان آمدند. چرا که به این تشخیص واضح رسیدند که اصولا تغییر و تبدیل مدیران زمینهی فعالیت بهتر و بهسامانتر را فراهم نمیکند و هنرمندان و اهالی فرهنگ، خودشان باید به فکر رسیدن به وضعیت مطلوب معیشتی و ثبات شغلی و حرفهای باشند و در این مسیر تلاش کنند.
خیلی از قانوندانان و قانون شناسان هم بر این باورند که برای انجام چنین کاری، یعنی واگذاری امور صنفی هنرمندان به خودشان، ظرفیت قانونی هم در کشور ما وجود دارد، پس چرا چنین اتفاقی تا کنون نیفتاده است؟، واقعا بر کسی معلوم نیست.
اما آنچه معلوم است این است که این پرسش اساسی باید با توان هرچه تمامتر آسیبشناسی و راهکارهای رسیدن به آن پیشنهاد و عملیاتی بشود.
به هر شکل، همان طور که در ابتدای این مقال به آن اشاره کردهام، اکنون تغییر و تبدیل وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مسالهای خبرساز شدهاست و همان طور که میدانیم یکی از مهمترین دلایل این تغییر مدیریتی، وجود ناهماهنگیهای سیاسی و دیدگاههای مختلف جناحی است که طبعا هم تبعات کشوری دارد و هم تبعاتی استانی. از مجموع اظهار نظرهای صاحبنظران کشوری به نظر میرسد عموما بر این باورند که وزیر جدید باید موجب همبستگی جامعهی هنری و ارتباط آن با سایر حوزهها شود. از نظرات صاحبنظران کشوری که بگذریم، ما هم اگرچه تبعات کشوری این اتفاق را رصد میکنیم، اما دخالت در تعیین سرنوشت در این حوزه در حد تواناییها و اختیاراتمان نیست البته دربارهی تبعات استانی آن میتوانیم نظر دهیم و بگوییم: کاش دامنهی تغییرات، وضعیت نسبتا با ثبات استان ما را دستخوش تغییرات غیرضروری
نکند و مدیران فعلی و آینده قبل از هر چیز به انجام وظایف بدیهی و مشخص خود فکر کنند. مدیران میانی باید بدانند وظایفشان به لحاظ وجدانی و قانونی مشخص است و به تغییر مدیر بالادستی وابسته نیست.
بیمناسبت نیست از الگوی رفتاری محمد رضا علیزاده یادی به خیر بنمایم. ایشان بعد از تصدی مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان به صراحت اعلام کرد که راه فلاح را ادامه میدهد. تصمیمی که علیزاده گرفت نشان از عمق نظر و اعتماد به نفس او داشت به این دلیل که امروزه بهترین کار به سرانجام رساندن کارها و پروژههای نیمه تمامی است که با شعار تدبیر و امید انجام و برنامه ریزی شدهاست.
وزیر آیندهی فرهنگ و ارشاد اسلامی هرکه باشد، خانهی هنرمندان کرمان باید تاسیس شود؛ تفاهم نامههایی که بین وزارت کشور و وزارت ارشاد برای ساخت سالنهای تئاتر و پلاتوهای نمایش در استان کرمان منعقد شده باید به سرانجام برسد، وضعیت موزه هنرهای معاصر و تصمیمات هیات امنای آن باید سرانجامی نیک پیدا کند و …. خلاصه باید کارهای نیمه تمام، تمام شود.