در حاشیه بازدید از نمایشگاه نسیم صبا در موزه هنرهای معاصر صنعتی
حظ بصری در تاریکی
رحیم بنی اسد آزاد – هفتهی گذشته برای دیدن نمایشگاه صبا، نمایشگاهی که ازآثار نقاشی اساتید و دانشجویان دانشکده هنر و معماری صبا در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان برپا شد رفتم آثار در فاز دوم موزه به نمایش در آمده بود که بخش سمت راست به آثار دانشجویان و بخش سمت چپ به آثار اساتید اختصاص یافته بود. قرار گرفتن در آن فضای موزه و دیدن آثار هنرمندان همیشه برایم لذت بخش بوده؛ موزهای که سالها در کرمان خودنمایی میکند تابلوهای اساتیدی مثل یزدانپناه، راد، بیگمرادی، رستمی و … نگاهم را جذب کرد و مرا به حظ بصری رساند. تابلوهایی خوبی دربین آثار بود که فرصتی مغتنم برای لذت بردن مخاطبان و عاشقان هنر بود، اما شیوهی ارایهی آثار از این لذت کم میکرد. آثاری بدون اتیکت نام هنرمند در بین آثار وجود داشت. از همه بدتر نورپردازی آثار بود، بیشتر تابلو ها نور نداشتند و اصلا نورهای گالری هیچ نظمی نداشت. در بیشتر راهروها روی ریلها نوری وجود نداشت، یا اگر بود خاموش بود. نورپردازی موزه هنرهای معاصر هنری که در جنوب ایران موزهای خاص با آثاری خاص است هیچ سنخیتی با یک گالری معمولی هم نداشت؛ نور در حد نور ویترین یک مغازه هم نبود؛ این که یک تابلو نورپردازی شده باشد و تابلویی دیگر در کنار همان تابلو خاموش و بدون نور باشد، تا حدی که حتی دیدن تابلو را هم با مشکل مواجه کند، اعتبار و ارزش موزه را پایین میآورد. امروز در دنیای هنرهای تجسمی در کنار تولید اثر هنری خوب ارایه مناسب و حرفهای آن اثر حتی بیشتر از خود اثر اهمیت دارد. امروزه مدیاهای مختلفی از هنر با ارایههای مختلف در کنار هم، خود یک اثر هنری تازه خلق میکنند و چگونگی ارایهی اثر هنری اینقدر مهم است که بحث و گفتههای زیادی برای آن در گرفته است. اما ما در این دنیای رو به جلوی هنر در موزه هنرهای معاصر که نام بزرگی را یدک میکشد، هنوز درگیر نورپردازی ساده یک تابلو هستیم.
هر چند در این فضای سرد و بی رونق هنرهای تجسمی در کرمان، اگر ما صرفا یک تابلو را به نام نمایشگاه روی دیوار ببریم، میتوانیم دلخوش باشیم به اینکه نمایشگاهی برپا کرده ایم و کورسوی امیدی را روشن نگه داشتهایم، اما بد نیست بدانیم این کار در دراز مدت اثرات چندان خوبی هم خوبی نمیگذارد. ما باید به روز باشیم و به شیوه های نوین ارایه آثار برسیم، نه اینکه در همان پله اول بمانیم. یاد یکسال پیش افتادم که جلسهای با حضور “آیدین آغداشلو” تحت عنوان هیات امنای موزه صنعتی برپاشد؛ در آن نشست آغداشلو نسبت به شیوهی نگهداری و ارایهی آثار در موزه گله داشت و هشدار داد. او گفت: «آثار دربدترین قابها و بدترین شرایط ارایه میشوند که اصلا نمیتوان به آنها آثار موزهای گفت». یادم هست، مدیر موزه هم در آن نشست با همه انتقاداتی که به نگهداری آثار میپرداخت گفت: «موزه، کارهای اولیهای داشته که ما پیگیر آنها بودیم دربحث نورپردازی ومسایل امنیتی که پیشنهاد اولیه دوستان بود۷۰ درصدپیشرفت داشتیم و۳۰ درصد مانده هم تا پایان سال تکمیل میشود.» این جملهی”میثم ثمرخی”در دی ماه سال ۹۴ گفته شد که الان نزدیک یک سال از تاریخ آن میگذرد و در این نمایشگاه نیز هیچ مصداقی برای نزدیک شدن به آن سخن وجود ندارد، نورپردازی که خود مسوولان هم قبول دارند، کاری ابتدایی است، هنوز هیچ کاری برایش انجام نشدهاست، پس چگونه می توان توقع داشت که فکری برای نگهداری آثار بشود؛ اگر ما بتوانیم قدم اول را برداریم میتوان دلخوش بود که قدمهای بعدی استوارتر برداشته شود وگرنه در همین قدم و پله اول درجا میزنیم و موزهای که باید در این منطقه از کشور بدرخشد سرد و تاریک و بی روح مثل نمایشگاه نسیم صبا به حیات ظاهری اش ادامه میدهد.
ساعت کار موزه به پایان رسیده بود و من در همان حالی که محو در حظ بصری ناشی از دیدن آثار بودم، در تاریکی از موزه خارج شدم.