یادگارهای مسی آِیتالله
مهدی محبی کرمانی – ۱- در میان حلقه نخست همراهان امام(ره) و روحانیون طراز اول مدیریت انقلاب اسلامی، آقای هاشمی نزدیکترین ارتباط را با مردان صنعت داشت.
او یکی از موثرترین، بلکه کلیدیترین عضو گروههایی از نمایندگان حضرت امام(ره) بود که در جریان نهضت اسلامی و همزمان با شتابگیری روند انقلاب، در ارتباط نزدیک با مدیران و بدنهی صنعتی کشور، خاصه نفت، و هدایت اعتصاب تاریخی کارکنان این صنعت، شکست ستون فقرات رژیم را تسهیل نمود. ایشان بعدها نیز در مناصب مختلف حکومتی همچنان این نزدیکی و توجه را به صنعت و مردان صنعت به خوبی نشان داد. یکی از درخشانترین صفحات تاریخ سازندگی به تلاشهای آیت ا… در بازسازی صنایع فروپاشیدهی ایران بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی برمیگردد. صنایع مادر، نقطهی تمرکز و توجه آقای هاشمی در برنامههای بازسازی بود. نفت، فولاد و مس بیشترین توجه سردار سازندگی را به خود معطوف کرده بود؛ و مس به رنگی متفاوت و ویژه شاید!
۲- توجه آقای هاشمی به صنعت مس میتواند دلایل زیادی داشته باشد، مس یکی از صنایع تابوشکن انقلاب بود. اقتدار تکنولوژیک آمریکاییها در صنایع معدنی، بیش از همهجا در سرچشمه شکست.
سرچشمه تابلوی مینیاتوری فنآوریهای نوین مس در آخرین سالهای دههی هفتاد میلادی بود. سرچشمه برای آمریکاییها، دروازهی ورودی آنها به خاورمیانه و آفریقا بود. آنها قطعا برای یک صد و چهل هزارتن به سرچشمه نیامده بودند. از ترکیه تا پاکستان روی کمربند جهانی مس بود.
تازه معادن کم عیار توجیه اقتصادی خود را یافته بودند. واکنش و برخورد آمریکاییها با خبر راهاندازی مس سرچشمه، اگرچه دیرهنگام، لیکن معنیدار بود. یکی از قدیمیترین مدیران ارشد آنها در سرچشمه گفته بود، « غیر ممکن است! اما از اینها هر کاری برمیآید. اینها غیرممکن نمیشناسد ».
او قابلیت و توان اجرایی بچههای سرچشمه را در مانتانا دیده بود. او به یاد میآورد که فردای روزی که جواد، جان چنزی را جلوی اس اسها زده بود، درست وسط جلسهی اضطراری کمیته انضباط کار برای رسیدگی به این ماجرا، جان ملکاهی از پشت رادیو به اضطراب پرسیده بود، توی معدن چه خبر است؟ تمام وابکوها با چراغهای روشن حرکت میکنند !
برنی فام به تجربه بیست و پنج ساله و فراست خاص خود دریافته بود که این علامت خوبی نیست! جلسهای که با دستور کار اخراج جواد شروع شده بود، با یک اخطار شفاهی جمع شد!
هاشمی از این اخبار به خوبی خبر داشت. روحیهی ضد آمریکایی و تعصب بچههای سرچشمهی آن زمان هم بر سر زبانها بود. مهمتر از آن حاجاحمد هاشمی بهرمان، برادر کوچکتر آقای هاشمی رفسنجانی از همکاران قدیمی ما در مس بود.
۳- آقای هاشمی در سال ۵۸ در جریان یک سفر غیررسمی از سرچشمه بازدید کرد، مرحوم حاجشیخمحمد هاشمیان در معیت ایشان بود. او پیشتر در دیدار جمعی از بچههای پیشگام انقلاب سرچشمه در جریان مسایل مس قرارگرفته بود. سخنرانی تاریخی ایشان در سالن ورزشی تختی شهر مس هنوز در یاد و خاطرهی بسیاری از مردان نسل اول مس باقی مانده است، اوایل تابستان بود و هنوز آلام و آثار ترور ناجوانمردانهی گروه فرقان بر تن اوپیدا بود.
در آن زمان بچههای مس به راحتی توان راهبری معدن وسنگشکن و بخش عمدهای از تغلیظ را نشان داده بودند. مسئله اما عمدتا در ذوب بود که بخش اصلی و مهم آن در تکمیل تجهیزات برق و ابزار دقیق ناتمام مانده بود و البته آنقدر هم کارگاهها آشفته بود که به این سادگیها امکان شروع کار تکمیل و تجهیز نبود. وقت عمدهی مدیران به پاسخگویی روزمرهی مطالباتی میگذشت که به نام مطالبات کارگری هر روز توسط یکی از گروهها و گروهکها و سازمانها سازماندهی و هدایت میشد. در واقع به نظر میرسید که ماموریت اصلی مدیران در سرچشمه آرام نگهداشتن فضا برای استقرار نهادهای قانونی انقلاب بود. در تهران هم مدیران دفتر مرکزی در حال مذاکره با اروپاییان و دلالهای صنعتی و پادوهای آناکاندا و پارسونز بودند، موضوعی که بچههای سرچشمه به گوش آقای هاشمی هم رسانده بودند. کار مس به شورای انقلاب میرفت.
۴- ذوب مس به عنوان آخرین حلقهی جریان تولید مس در سوم خرداد ۶۱ راهاندازی شد؛ درست در روز فتح خرمشهر و همزمان با پیروزی عظیم رزمندگان در جبههای که صدام بر سر فتح آن کلید بصره را به شرط گذاشته بود! خبر راهاندازی مس سرچشمه در میان اخبار مربوط به فتح خرمشهر گم شد، اما هم آناکاندا و هم پارسونز بیش از آنچه که به فتح خرمشهر بیاندیشد به شکست غیرمنتظرهی خود در جبهه سرچشمه فکر میکردند. بچههای مس به سبک خود یک غیرممکن را ممکن کرده بودند. زمستان ۶۱ جمعی از مدیران مس به پاس این فتح عظیم به دیدار حضرت امام (ره) رفتند. دیدار آنها با پیر جماران همزمان با دیدار خانوادهی شهدای خرمشهر بود. تاریخ شگفتیهای غریبی دارد. حاجاحمد آقا هاشمی در اتوبوس به بچهها قول داده بود که یک قرار هم با آقای هاشمی هماهنگ کند. آقای هاشمی رییس مجلس شورای اسلامی بود.
فردای روز بعد از دیدار امام و درست یک ساعت به اذان ظهر بچهها در مجلس به دیدار آقای هاشمی رفتند. مطلب چندانی از آن دیدار و سخنان آقای هاشمی به یادم نمانده است، شاه بیت سخنان ایشان اما دقیقا در یادم مانده است.
پیامی با این مضمون که ، « حالا که به یک جریان تولید مطمئن و پایدار رسیدهاید، بیشتر به سمت توسعه فکر کنید». افق چهارصد هزار تن اولین بار توسط آقای هاشمی مطرح شد و حالا بعد از سی و اندی سال دقت این رقم شگفتانگیز مینماید. در سالهای نهچندان دور، خیلیها آمدند و از یک میلیون تن و هفتصد و پنجاه هزار تن هم گفتند؛ پشت پیراهن ادینهو هم نوشتند!…. واقعیت معدنی موجود هنوز فراتر از چهارصد هزار تن نرفته است. همان افقی که سی و اندی سال پیش آیت ا… تصویر کرد.
۵- در ماجرای دعوای کرمان و یزد بر سر صنایع مس شهید باهنر، اتکاء یزدیها به حمایت شهید آیت ا… صدوقی بود . شهید محراب قبلا ترتیبات مقدماتی کا را به سرانجام رسانده بود. وزارت صنایع سنگین مکانیابی طرح در محمدآّباد یزد را قطعی میدانست .آیت الله صدوقی به شهادت رسیده و دعوای کرمان و یزد بالا گرفته بود . ما تصور میکردیم که حمایت آقای هاشمی را به صرف کرمانی بودن ایشان داریم. نگرش ملی و جامع ایشان در این ماجرا شگفتآور بود . توصیه آیت الله بر این بود که ببینید کجا به نفع کشور است. بروید و دقیقا امکانسنجی و مکانیابی کنید. این البته درست همان نقطه نظری بود که کارگروه کرمان صنایع جنبی به سرپرستی آقای میرزاده استاندار وقت به آن رسیده بود. تیم مطالعاتی در یک گزارش بسیار جامع، علمی و مستند ثابت کرده بودند که بهترین گزینه برای استقرار صنایع جنبی مس، دشت همجوار مس سرچشمه در حد فاصل مانی و خاتون آباد است.
نقطهای که بیشترین مزیتهای فنی و اقتصادی را نسبت به محمدآباد یزد داشت. مصوبه شورای عالی انقلاب و به خصوص جمله معروف مرحوم عالینسب به استقرار صنایع جنبی مس در استان کرمان رای داد؛ مرحوم عالینسب گفته بود، «بچه را نمیتوان از مادر جدا کرد»!
در این مصوبه ظاهرا اشارهای به مکانیابی دقیق انجام شده در استان نشده بود و این بهانهای شد که بعدها – و به دلایلی که هنوز هم به روشنی معلوم نشده است – این صنایع در باغین جانمایی و احداث شود. حقیقت مطالعات اما این نبود و همین مقدمهای شد که صنایع جنبی مس از پیکر شرکت ملی صنایع مس ایران جدا شود و به صنایع نیمه سنگین به پیوندند و همین مقدمهای شد که امروز بیش از پانصد هزارتن موافقت اصولی برای صنایع نهایی و نیمه نهایی مس، تنها در نیمهی شمالی کشور صادر شود؟!…
۶- وقایع سال ۷۱ مس و حرکتهای مستبدانهی معاونت فلزات غیرآهنی که با تحمیل مدیران غیربومی منجر به ریزش عمومی شهریور ۷۱ شده بود، از چشم آیت ا… دور نماند.
همین که در سال ۷۲ اولین مدیرعامل کرمانی مس، عنان اختیار این صنعت سرا پا کرمانی را در دست گرفت، یعنی که آیت ا… همچنان به حقانیت مس و توان بچههای بومی استان باور داشته است.
۷- و بعد از این دیگر ما نبودیم. روایت حضور هاشمی در مس اما به همینجا ختم نمیشود. هاشمی در چند نوبت در خلال سالهای بعد به انگیزهی افتتاح طرح های توسعه از سرچشمه بازدید میکند. ماجرای آن را اما آنها که بودند روایت
میکنند