چراغی فرا راه اقتصاد مقاومتی بر فروزیم

محمد لطیف کار – هفته‌ی پیش یادداشتی در استقامت خطاب به آقای استاندار نوشتم با این عنوان که «ما هم می‌خواهیم قلعه‌گنج را ببینیم!»؛ نمی‌دانم این تقاضای من به عنوان یک روزنامه نگار چقدر توجه آقای استاندار و یا سایر مسوولان ذیربط را به خود جلب کرد؟ کلیت سخن من اما این بود که در ماه‌های گذشته هر وقت مسوول بلندپایه‌ای به کرمان آمده است، آقای رزم‌حسینی برای نشان دادن تاثیرگذاری برنامه‌های اقتصاد مقاومتی در استان کرمان، ایشان را به بازدید از قلعه‌گنج دعوت کرده‌اند. قلعه‌گنج یکی از نقاط بسیار محروم استان بوده و شهری است که حتی پیش‌تر از زمانی‌که کرمان به عنوان پایلوت اقتصاد مقاومتی معرفی شود، مورد توجه استاندار کرمان قرار گرفت. بنیاد مستضعفان هم در واقع اولین نهادی بود که پذیرفت به عنوان معین این شهر ایده‌ی اقتصاد مقاومتی را محقق سازد. هر کدام از مسوولان که از قلعه‌گنج بازدید کردند، در بازگشت خود به کرمان، روی تلاش‌های انجام شده‌ی دولت و مسوولان، مهر تایید زدند. خبرنگاران نیز این اظهار نظرها را بازتاب دادند. این در حالی است که رسانه‌ها هیچ‌گاه به صورت مستقل به چنین بازدیدهایی دعوت نشدند. اگر هم دعوت شدند در واقع برای پوشش دادن بازدید مقامات بوده است. چکیده‌ی سخن من در آن یادداشت این بود که وقت است که آقای استاندار، این فرصت به رسانه‌ها بدهد تا آن‌ها نیز خودشان از نزدیک شاهد و ناظر تحولات باشند و مستقیما از وضعیت موجود قلعه‌گنج گزارش و تصویر تهیه کنند.

اما چرا این هفته دوباره همین مطلب را تکرار کردم، دلیل‌اش این است که دو روز پیش مقام معظم رهبری دقیقا در مورد مشابهی از مسوولان بازخواست کردند که سال اقتصاد مقاومتی رو به پایان است؛ مسوولان نگویند چه باید بشود، بگویند چه کرده‌ایم؟ بنابراین براساس این فرموده بحث را دنبال می‌کنم.

با توجه به این‌که استان کرمان شاید مهمترین استان پایلوت اقتصاد مقاومتی است حیف است که تجربیات استان به طرز شایسته‌ای مستندسازی و منتشر نشود. این درست است که قلعه‌گنج در زمینه‌ی اجرای اقتصاد مقاومتی جای منحصر به فردی است، و حامی مقتدری مثل بنیاد مستضعفان هم دارد؛ اما بنا به آخرین خبرها، اکنون جای جای استان پهناور کرمان، در میان ۱۸ حامی و معین تقسیم شده است؛ و خبرهای کلی حاکی از برگزاری صدها نشست و ارائه‌ی هزاران طرح و برنامه و نیازسنجی است؛ واقعیاتی که ما از جزییات و روند اجرای آن‌ها اطلاعات چندانی نداریم.

سوال این است؛ در حالی که یکی‌دو روز به اسفندماه باقی مانده است ما برای مستندسازی این تلاش‌ها و نشان دادن گام‌های اجرایی در حوزه‌ی اقتصاد مقاومتی استانی با این گستردگی، چه کرده‌ایم و یا چه برنامه‌هایی داریم؟ هروقت گفته شد این طرح‌های عظیم، به پیوست فرهنگی نیاز دارند؛ دیدیم این اصطلاح غریب، چند روزی در صدر خبرها قرار گرفت؛ و زمانی که صحبت از پیوست رسانه‌ای شد، بازهم اقبال بیش از حدی بود که انتظار داشتیم؛ و تا چند روز خوشحال بودیم که رسانه‌ها مورد توجه‌اند؛ اما باز دوباره به عادت فراموشی، به کار و بار خودمان مشغول شدیم! ظاهرا این‌بار هم هیچ‌کس مقصر نیست؛ باید منتظر بمانیم! چند هفته‌ی دیگر سال به انتها می‌رسد؛ واقعا اما هیچ کس از این ۱۸ معین خبر ندارد که دقیقا به چه کاری مشغول هستند. از کلیات زون‌بندی خبر داریم از کلنگ‌زنی‌ها و طرح‌های دانه درشتی که اعلام کردند نیز بی‌خبر نیستیم؛ اما آیا همه‌ی این‌ آگاهی کلی ما کافی است تا فکر کنیم مردم از نتایج فعالیت‌ها با خبرند؟ واقعا اگر جریان اطلاع رسانی به درستی انجام نشود، آیا به کارهای انجام شده و کسانی که بیشترین تلاش را کرده‌اند جفا نکرده‌ایم؟ سزاوار این بود که در روزهای پایانی سال برای کارهای انجام شده جشن بگیریم و کارهای نکرده را، مرور بکنیم تا از دلایل آن چراغی فرا راه آینده برفروزیم!