مرور دلنوشتههای ۲ دانش آموز کرمانی

لحظه های اندک اما پر امید 

گروه فرهنگ و هنر – بازخوانی سطرهایی که حکم دلنوشته را دارند، همیشه لذتبخش است، مخصوصا اگر این دلنوشته‌ها از ذهن و زبان دانش آموزانی باشد که سرمایه‌های این سرزمین و آینده‌سازان آن هستند. با این توضیح نشریه استقامت، از این به بعد در بازتاب آثار کوتاه همه‌ی دانش آموزان دست به قلم و صاحب ذوق وقریحه در کرمان خواهد کوشید. در این شماره با نگارش دو خواهر دانش‌آموز آشنا می‌شویم: ساجده ایرانمنش متولد سال ۱۳۸۰ کلاس نهم و مبینا ایرانمنش متولد ۱۳۸۵کلاس چهارم.

لازم به ذکر است ساجده ایرانمنش تا کنون۲ بار در سال‌های ۹۴ و ۹۵ در جشنواره ادبی مسابقات فرهنگی و هنری در رشته شعر موفق به کسب رتبه اول شده است.

مبینا ایرانمنش در حدود یکسال است که استعدادش را در نوشتن می‌‌آزماید.

دلنوشته‌‌های آنها را در ادامه با هم می‌خوانیم:

 

دختر تی تاب فروش

قطرهای بارانم

میدوم من در باد

میشوم همبازی بچههای کوچکی

که نه دارند آبی و نه دارند نانی

چه کسی میشنود بغضهای ناتمام دل تنگ او را

چه کسی میگیرد در آغوش لحظهای اندک اما پرامید

کودک کوچک توی کوچههای تار را

چه کسی میپرسد

حال آن دخترکی را

که زصبح تا به غروب

میفروشد تیتاب

که نبیند شاید

مادرش امروز دیگر

دستهای سرد و بی پولش را

چه کسی می خرد امشب

ناز آن صورت یخ کرده بی روحش را

 چه کسی میداند؟

آخرچه کسی میفهمد؟

دلیل باریدن این باران را

چه کسی میداند این خدا بود که نازش میکرد

تا به صبح آن هنگام که همه در خواب بسر میبردند

آری من قطرهای بارانم

قطرهای ناز که بر صورت یخ کرده او میشینم

چه کسی میداند که خدا گاهگاهی

برای دل یک دختر تیتاب فروش

آسمان خود را به هزار تکه کوچک خرد خواهد کرد

آخر چه کسی میداند؟

 

ساجده ایرانمنش

 کلاس نهم- مدرسه فلسطین کرمان

 

 

قهرمان خاموش

سلام  ای انسان خدا!  مردی که در آن آتش سوختی، زیر آوار درد کشیدی و هیچ نگفتی. سلام ای آتش نشان خدا!

ای آتش نشان قهرمان! هرچند آتش ویرانگر پلاسکو را خاموش کردی، اما آتش دل‌های ما در فراق تو خاموش شدنی نیست.

برو و خانواده ات را به خدای مهربان بسپار. بروکه خدامنتظر توست. بروکه ابراهیم همدردتوست.

آری این ساختمان، گلستان نشد. اما شرمنده کسانی شدکه جان خودرا فدا کردند و برای حفاظت از سرزمین خود جان خود را بوسیدند و مرگ باعزت را انتخاب کردند.

ای آتش نشان برو که ما تا آخرین نفس با تو می‌مانیم. ما تا آخرین لحظات ایستاده‌ایم. پس نگران نباش و به سمت خدا آسمانی شو.

مبینا ایرانمنش

کلاس چهارم- دبستان ستاره های نوین کرمان