گفت وگو با سید علی میرافضلی؛ شاعر و پژوهشگر ادبیات
سرمایه شعر کرمان بالاتر رفت
رضا شمسی – واقعیت این است که تولیدات پژوهشی سیدعلی میرافضلی در حوزهی ادبیات در سالهای اخیر، گوی سبقت را از پوشش مطبوعاتی ربوده است. لااقل در استان خودش کرمان که چنین است. هنوز در فکر گفت و گوی مفصل با او دربارهی جنگ رباعی بودم که خلاصهالاشعار از چاپ درآمد!
به هر روی، آیین رونمایی از تذکرهی خلاصهالاشعار فرصتی فراهم کرد تا با سید علی میرافضلی درباره این پژوهش اخیرش گفت و گوی کوتاهی داشته باشم؛ این گفت و گوی کوتاه را بخوانید.
جناب میرافضلی همانطور که در مراسم رونمایی اشاره کردید، در خلاصهالاشعار بخش یزد و کرمان، با زندگی ۴۰ شاعر آشنا میشویم و نمونه آثارشان را میخوانیم که تعدادی از آنها مربوط به حوزه جغرافیایی کرمان هستند؛ با این مقدمه آیا در بین این ۴۰ شاعر میتوان از سبک و لحن شاخص شاعران کرمانی سراغ گرفت؟ (بدیهی است که منظورمن از کرمان، اجمالا جغرافیای فرهنگی استان کرمان است.)
خیر؛ در شعر قدیم تمایز سبکی و لحنی به معنای امروزین آن کمرنگ است. البته ممکن است به یکسری شاخصهها و موارد محدود در بعضی شعرا برخورد، اما نمیتوان آنها را به حوزهی جغرافیایی مربوط دانست. در همین کتاب مثلا، شعر فیضی دکنی با شعر وحشی بافقی از لحاظ زبانی تمایز کاملا روشنی دارند، ولی این تمایز زبانی ربطی به جغرافیای زندگی این شاعران ندارد.
این تمایز از چه نوعی است؟
بیشتر به دانش و پرداخت زبانی مربوط است و مایههای ذهنی و زبانی مربوط است به شکلی که میتوان گفت فلان شاعر، زبان ضعیف یا قویتری نسبت به دیگری دارد یا واژگان عامیانه را کمتر یا بیشتر به کار برده، از این جنبهها میشود ولی اینکه شاخصههای سبکی و لحنی را سراغ بگیریم که ربطی به جغرافیا داشته باشد، خیر، چنین نیست؛ مثلا نمیتوانیم بگوییم این ویژگیِ خاص مردمِ کرمان است و در این سطر شعر فلان شاعر نمود داشته است. چنین چیزی وجود ندارد.
در بخش یزد و کرمان تذکرة خلاصة الاشعار با چه شاعرانی برخورد میکنیم که توسط این تذکره معرفی شدند؟
برای مثال از شاعران بخش یزد و کرمان میتوان به صافی بمی، عرشی یزدی، میرفضلی بمی اشاره کرد. تعداد اشعاری که تقی کاشانی از صافی بمی و پیامی کرمانی آورده، ما در تذکرههای دیگر به این حجم از آنها شعر ندیدهایم و این میراثی است که ماندگاری آنها را مدیون این تذکره هستیم.
از بین این شاعران به نظر شما کدامشان شاعر تواناتر و قابل توجهتری است؟
در شاعران کرمان که در این مجموعه هستند، به نظرم “پیامی کرمانی” مقتدرتر هست و “وحشی بافقی” هم شاعر شناخته شدهتری است و در کل مجموعه هم از نظر من “فیضی دکنی” شاعر بزرگی است.
آقای میرافضلی آیا میتوان امیدوار بود که از هرکدام از این شاعران نویافته یا کمتر شناخته شدهی کرمانی، یک دیوان مستقل پیدا شود؟
تا کنون که پیدا نشده و آدرسی هم در جایی به چاپ نرسیده است، ولی شاید بشود با درهمکردِ منابعِ متعدد مثل جنگها و تذکرهها، یک دیوانهای کوچکی را برای بعضی از آنها بازسازی و گردآوری کرد. مثلا از پیامی کرمانی میتوان در حدود هزار بیت فراهم آورد و دیوانچهای از او منتشر کرد. البته باید توجه داشت که خیلی از شاعران هم در قدیم بودهاند که برای خودشان دیوان ترتیب نمیدادند. یا کارشان به دیوان درست کردن نمیرسید، کما اینکه در شاعران نسل حاضر ما نیز، نمونههایی از این دست وجود دارد. مثلا؛ بهرام اردبیلی از شاعران روزگار معاصر در فکر اینکه مجموعهای درست کند، نبوده و در نتیجه بعد از درگذشتش، مجموعهای از او در دست نبود. اما شعرهای چاپ شده در نشریاتش را گردآوری کردند که الان خودش یک کتاب کمحجمی شده است. بعضیها واقعا دنبال مجموعه کردن شعرهایشان نبودند و بنابراین واقعا دیوان نداشتند. اما به طور کلی و کاملا هم نمیشود ناامید بود که از این شاعران چیزی مدون نشده باشد، ممکن است یک جایی پیدا شود.
وقتی فکر میکنم فردی مانند تقی الدین کاشانی، صاحب تذکرة خلاصة الاشعار که شما بخش یزد و کرمانش را تصحیح کردهاید برای تالیف کتابش ۴۰ سال وقت گذاشته و در شرایط سخت از نظر امکانات ارتباطی توانسته این تعداد شاعر را در تذکره خود گردآوری کند، واقعا شگفت زده میشوم؛ با چه پشتوانهی مالی چنین چیزی صورت میگرفته است؟
من در مقدمهی کتاب گفتهام که بعضی شاعران برای مسایل مالی، کتاب خود را به یک پادشاه یا یک امیر محلی هدیه میکردند و صلهای میگرفتند که خرجشان در میآمد. این روش عمدتا روش رایج در تالیف تذکرهها و حتی دیوانهای شعر بوده. اما شخص تقی الدین کاشانی از نظر من از طریق تدریس، کسب درآمد و گذران زندگی میکرده است. یعنی وابستگی درباری نداشته، چون شاعر قوی و شناخته شدهای نبوده که بتواند توجه یک پادشاه یا امیری را به خود جلب کند و از او صلهای بستاند. البته معتقدم انجام این کار باید بر یک عشق و علاقه شخصی هم استوار بوده باشد وگرنه ممکن نبود به ثمر برسد.
آیا از بازتاب و شهرت این تذکره در زمان خودش هم اطلاعی داریم؟
با توجه به اینکه نسخههای این کتاب نسبتا زیاد است، نشان میدهد که مورد توجه بوده است. چرا که کاتبانی که این نسخهها را مینوشتند به آن علاقه داشتند. البته میدانیم که نسخهی کاملی از آن موجود نیست. شاید چون یک تذکرهی بسیار عظیمی است. فقط خاتمهاش چیزی نزدیک پنج، شش هزار صفحه است، یعنی چیزی در حدود ۱۲ جلد فقط خاتمهی این تذکره است که مربوط به شعرای معاصر است. آن رکنهای اول تا چهارمش که شاکلهی اصلی تذکره هم هست، حجم زیادی دارند. در این تذکره نزدیک به ۶۰۰ شاعر با شعرهای زیاد معرفی شده
است.
یعنی از بعضی شعرای قدیم به تعداد هزار بیت شعر ذکر شده که برای بعضیهایشان که دیوانهایشان از بین رفته، خودش یک سرمایه برای محققین است و با وجود آن اکنون توان و سرمایه تحقیقاتی ما در شعر کرمان افزایش یافته است. مشخص است که مولف به کتابخانههای خوبی دسترسی و منابع خوبی هم در اختیار داشته است. آنچه جالب توجه است این است که مولف این تذکره صاحب یک نگاه نقادانه هم بوده است.