سلام به نوروز نیاکان
*مهدی محبی کرمانی – داریم از طبیعت فاصله میگیریم. یعنی آنقدر دچار روزمرگیهای آزاردهنده شدهایم که یادمان رفتهاست چیزی به اسم زمین، دریا، و آبی آسمان هم داشتهایم. زمانه اینگونه شدهاست. و این برای آنها که زندگی را با صدای صبح گنجشکها دوست دارند، برای آنها که تقویمشان با بنفشه ورق میخورد و برای آنها که هنوز معنی عاشقی را میفهمند، چیز خوبی نیست. نمیدانم آخرین باری که یک گل محمدی را عاشقانه بوئیدهاید کی بود؟ نمیدانم آخرین باری که یک کفشدوزک را روی گلبرگ شبدری به اشارهی انگشت نوازش کردهاید کی بود؟ یادتان میآید آخرین باری که از یک درخت بالا رفتید تا توی لانهی یک قمری سرک بکشید کی بود؟ اگر چیزی از این همه یادتان نمیآید، و آخرین دیدارتان با طبیعت روز سیزده فروردین و در ازدحام زغال و جوجه کباب و قلیان بود، تازه دارید به حرف من میرسید که ما از طبیعت فاصله گرفتهایم. حتی حالا هم که خدا به داد دلمان رسیدهاست و آخر زمستانی سرزمینمان را سیراب کردهاست باز هم از گرفتاریهای سیل و خرابی جادهها و فروریختن پلها مینالیم. از هجوم ریزگردها و از غفلتهای این و آن در بروز این مسائلی که هر روز از گوشهای بر سرمان میبارد. میدانم کم گرفتاری نداریم، اما مشکل ما این شدهاست که همهی حال و روزمان به روایت این گرفتاریها میگذرد، بی که به فکر چارهای باشیم در عمل. میخواهم بگویم یادمان نرود که تمام زندگی ما دکل گمشده نیست! تمام زندگی ما چرت و پرتهای یک نژادپرست گستاخ در آن سوی جهان نیست! تمام زندگی ما سگ دوزدنهای بیحاصل برای خرید عید و یک سفر اعصاب خرد کن با پراید قسطی توی جادههای پرازدحام بندرعباس و شیراز و اصفهان نیست! زندگی میتواند با همین حداقلهای زیبای طبیعت، با مهربانیها، با دید و بازدیدهای صمیمانه و ساده به رسم نیاکانمان دلچسبتر از به سر آوردن یک شب سرد در یک چادر مسافرتی در پارکی دورافتاده در حاشیهی یک شهر غریب باشد. نوروز در پیش است و عید که میآید هنوز هم بوی طبیعت به زندگیمان میوزد.
بیایید عیدمان را با طبیعت نزدیکتر کنیم، بیایید تجربهای تازه از نوروزی به راستی باستانی و به رسم پدران و مادرانمان داشته باشیم، بیوسوسهی چشم و همچشمیهای تباه کنندهی این روزها، بی وسوسهی پز دادنهای نوکیسهگانه به سفرهای
نوروزی و …. .
نوروزتان مبارک و یادمان باشد در زندگی چیزهای دیگری هم هست، مثل آبی دریا و آسمان، مثل شبدر، مثل سنگ و یاد بگیریم زندگی را میتوان با طبیعت شریک شد. یادمان باشد از توی این گوشیهای همهگیر وقت هدرکن چیزی جز بوی نای نفرت و کینه و دوری نمیآید چیزی جز دروغ نمیآید.از توی این گوشیها بوی گل محمدی نمیآید و صدای چکاوک. لااقل توی این عید گوشیهای مان را کنار بگذاریم و کمی با هم حرف بزنیم. شاید بتوانیم بعد از این مهربانانهتر زندگی کنیم. سادهتر و صمیمانهتر درست مثل پدران و مادرانمان.
* جانشین مدیر مسوول