به مناسبت در گذشت کیومرث منشی زاده؛ شاعر و طنز پرداز

شاعر کرمانی بی سر و صدا درگذشت

رضا شمسی – کیومرث منشی زاده، شاعر و طنز پرداز کرمانی و نام آشنای کشور، چند روز قبل در تاریخ ۲۶ فروردین ماه سال جاری در حالی درگذشت که از روزهای شهرت و اوج ادبی‌اش چند دهه‌ فاصله گرفته بود و شاید به همین دلیل بود که خبر درگذشتش در خور شأن ادبی و فرهنگی‌اش منتشر نشد و رواج نیافت.

از روز ۲۶ فروردین به این سو را که مرور می‌کنیم تنها چند نشریه‌ی معدود و چند خبرگزاری معدود‌تر! خبر درگذشت او را آنهم با سطرها و عباراتی یکسان و مختصر منتشر کردند و فقط پیام تسلیت ۲ شخصیت فرهنگی، یعنی مدیرعامل «خانه کتاب» و «بنیاد شعر و ادبیات داستانی» انتشار یافت. از هیچ کدام از مسوولان استانی هم نشنیدیم که برایش پیام تسلیتی بنویسند یا بگویند.

پس اگر نتوانیم با قطعیت بگوییم که: کیومرث منشی زاده در سکوت خبری در گذشت، قاطعانه ولی می‌توانیم بگوییم این شاعر کرمانی بی‌سر و صدا درگذشت.

براستی اما چرا چنین اتفاقی افتاد؟ مخصوصا اگر بدانیم، یا در تاریخ ادبیات معاصر بخوانیم که کیومرث منشی زاده در دهه‌های چهل و پنجاه در میدان پر حریف شعر آن روزگاران، برای خود در حوزه‌ی شعر عرض اندامی می‌کرد و حتی با ابداع یک گفتمان تازه و منحصر به فرد، در گفتمان “شعر ریاضی” میدان‌داری هم می‌کرد!

بی‌تردید هرکس می‌تواند از منظر خویش به این پرسش، پاسخی در خور بدهد و نگارنده‌ی این سطور نیز این حق را برای خود قائل است و معتقد است، پاسخ به این سوال که چرا کیومرث منشی زاده در بی‌توجهی و بی‌سر و صدا در گذشت؟ در دو نکته مستتر است:

اولا که منشی زاده بعد از چاپ مجموعه شعر «قرمز تر از سپید» در دهه‌ی هفتاد دیگر به فعالیت شعری خود پایان داد و به فعالیت مطبوعاتی خود هم که از سال‌ها پیش پایان داده بود؛ و این متاسفانه در حالی بود که روزگاری با نوشتن ستون‌های طنز برای خود خوانندگان و طرفداران بی‌شماری داشت. تا حدی که بسیاری سبک و سیاق نوشتاری سید ابراهیم نبوی را در نوشتن طنزهای مطبوعاتی‌ در ستون‌های روزنامه‌ای، ملهم از سبک و سیاق نوشتاری منشی زاده در ستون‌نویسی می‌دانستند. به تعبیری خلاصه: منشی زاده گفتمان پر رونق خود را در شعر ریاضی و طنز مطبوعاتی خیلی زود تعطیل کرد و از این زاویه خودش به دست خودش، خودش را پیش از موعد بازنشسته کرد.

ثانیا، و از سویی دیگر منشی زاده در دهه‌های اخیر خلوت را برگزیده بود. شاعری که از جمله شاعران فعال در ده شب شعر گوته بود که در سال‌های پایانی دهه‌ی پنجاه در انستیتو گوته برگزار شد و نشان از حساسیت‌های اجتماعی بالای شاعرانی داشت که در آن ده شب شعر خواندند، در نیمه‌ی دوم عمر خود از فعالیت‌های اجتماعی بریده بود و به تعبیر محمود معتقدی در گفت و گو با ایسنا: «در این سال‌ها تنهایی‌های خاص خودش را داشت و زیاد هم در محافل روشنفکری ظاهر نمی‌شد.»

شاید هم تعبیر مدیر عامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی در پیامی که برای درگذشت آن شاعر و طنزپرداز داده به واقعیت وجودی شاعر ما نزدیکتر باشد، وقتی می‌گوید: «زنده‌یاد منشی‌زاده که جامعه مخاطبان ادبیات او را به «شاعر ریاضی» می‌شناخت، سلوکی داشت که به موجب آن، شمع هر محفل و انجمنی نمی‌شد و گرد هر چراغی نمی‌نشست.»

هرچه بود جایگاه کیومرث  منشی‌زاده  در تاریخ شعر نو و مدرن فارسی محفوظ است و به هیچ وجه نمی‌توان نقش موثرش را در رشد این هنر انکار کرد و به فراموشی سپرد. اگرچه متاسفانه بی سر و صدا از دست رفت. بی‌مناسبت نیست اگر یادآور شوم: منشی‌زاده سال ۱۳۱۷ در جیرفت متولد شد. در شهر زادگاهش دیپلم گرفت و سپس تحصیلات خود را در تهران و خارج کشور تا مقطع دکتری دنبال کرد و از دهه‌ی چهل که به ایران بازگشت در تهران ساکن بود. منشی‌زاده از جمله آخرین شاعرانی بود که دهه‌‌های چهل و پنجاه شمسی را که در آن “شعر” به مثابه‌ی هنر اول کشور جایگاه ویژه و والایی داشت زیسته بود.

منشی‌زاده همواره شاعری آوانگارد، منتقد و طناز بود و باقی ماند و به دلیل به‌کاربردن اعداد و نشانه‌های تخصصی، به “شاعر ریاضی” شهرت داشت.

از منشی‌زاده علاوه بر مقالات و طنزهای مطبوعاتی، کتاب‌های «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ پریده، یک شعر بلند»، «قرمزتر از سفید، مجموعه شعر»، «گزیده اشعار» و کتاب «حافظ حافظ» به چاپ رسیده‌است.

آنچه از همنشینی با زنده‌یاد کیومرث منشی‌زاده به خاطر می‌ماند، طنز قوی او است که منحصر به فرد بود. روحش شاد و یادش گرامی.