مهدی صمدانی؛ شاعر و عضو شورای عالی خانه هنرمندان

به آزادی و صلح رای میدهم

 

اشاره- مهدی صمدانی اگر رضایت بدهد که به یک خواسته یا پرسش دوستان مطبوعاتی‌اش پاسخ بدهد، بیشتر ترجیح می‌دهد بنویسد تا اینکه شفاها مطلبی را بگوید؛ خاصه آنکه زمان هم کم باشد.

با این مقدمه خواستم بگویم که این دوست عزیزِ شاعر، در پاسخ به تقاضای ما که از او خواستیم درباره‌ی  انتخابات پیش روی ریاست جمهوری و کاندیدای مورد نظرش و مطالبات حرفه‌ای‌اش، اظهار نظری بکند، لطف کرد و یادداشت زیر را برای چاپ به استقامت داد. یادداشت او را بخوانید.

 

من هم مانند خیلی از مردم دیگر یاد گرفته‌ام که یا مطالبه و خواسته‌ای نداشته باشم و یا سطح آن را آنقدر پایین بیاورم که با شعارها و ادعاهای معمول تداخل پیدا نکند، شعارهایی که  از مفاهیم تکراری و دستمالی شده‌ای چون آزادی و عدالت لبریز شده‌اند.

پس بهتر است از کنار واژه‌ی مطالبات با احتیاط بگذریم، مطالبات مردم این روزها تنها ابزاری است برای جلب نظر مردم…

بگذریم، اما کاش مطالبات مردم، موضوع کار و هدف قانون‌مداران ما می‌شد – چرا که عمل به مطالبات مردم، زمینه‌ای برای بالیدن  فرهنگ است – و کاش می‌شد رئیس جمهور آینده‌ی ما کمی صادق و شفاف باشد و اگر برآوردن خواست مردم در ید قدرت او نبوده، با صداقت این مطلب را ابراز کرده و بی‌سبب مردم را دلخوش به وعده و وعیدهای بی‌مورد نکند و در نهایت اگر برای خود کارآمدی و قدرتی را متصور شد، امید که به سو استفاده‌های افسار گسیخته نیانجامد –گرچه توقع بی موردی است- چرا که مونتسکیو معتقد است: «تجربه نشان می‌دهد که هر انسان صاحب قدرتی را گرایش به سو استفاده از آن است.»

پس متوقع هستم که رئیس جمهور، در سال‌های آتی و پیش‌رو و البته در صورت توانایی و در حد مقدورات، برای رشد مناسبات فرهنگی و توسعه‌ی اقتصادی و سیاسی، در اولین قدم به تقویت و ترمیم سیستمی مردم سالار و صالح بپردازد تا شاید بشود به شکلی لگام این مرکب را _ که برای استفاده‌ی یک فرد مزین شده _ به دست جمهور مردم داد نه رئیس جمهور و نه اراده‌ای مافوق جمهور.

به این ترتیب اگر بشود توقعی از ایشان داشت باز هم خواست چندانی از رئیس دولت نخواهم داشت و نمی‌خواهم ایشان فلکی دیگر بسازند ویا کاری کنند که ” آزاده به کام دل بگردد آسان.” نه، همینکه به فردیت آدمی احترام گذاشته شود و هنرمند بتواند در محیط مورد علاقه‌اش با آرامش به کار خود پرداخته وخود را عرضه کند به عنوان یکی از علاقه‌مندان ادبیات، همواره دعاگو خواهم بود.

و اما…؛ شکی نیست  توجه به فرهنگ و هنر تنها در پر کردن دفترها و ارائه‌ی آمارهای اداری وسازمانی متعلق به حوزه‌های فرهنگی و هنری نیست. مطمئنا توجه به فرهنگ باید متوجه‌ی افراد از سنین پایین باشد و رسانه‌های ملی مخصوصا صدا وسیما در این رابطه نقشی پررنگ بازی می‌کنند. اگر می‌توانستم و اگر رئیس جمهور می‌توانست حتما از او می خواستم برای برطرف شدن این فضای کدر موجود در فرهنگ و هنر کشور، توجه و تامل بیشتری در ماهیت و توانایی وحساسیت‌های سیاسی، ایدئولوژیک این جعبه‌ی جادو مبذول می‌داشتند.

آرزو می‌کنم رئیس جمهور آینده، پویاتر و کوشاتر از قبل، مسیر اعتدال و میانه‌روی را بپیماید و راه توازن را در میانه برگزیده و در تقسیم صندلی‌ها، اصل نخبگی و تخصص را میزان بداند.

مطمئنا آقای رئیس جمهور دعای خیر این مردم رنج کشیده را با خود خواهند داشت اگر همچنان در نگاه تیز بین‌شان تمام دنیا جنایتکار و دشمن محسوب نشده و در برخورد با جهان، کمی تساهل و تسامح را مد نظر داشته باشند. اگر ما دهکده‌ی جهانی را باور می‌کردیم، می‌توانستیم به خوبی از تجربه‌های دیگر ملت‌ها در تقویت فضاهای فرهنگی واجتماعی بهره مند شده و مدیریت نظام‌مندی در جهت قوام بخشیدن به ارزش‌های ملی  و فرهنگ بومی برای خود کسب کرده و هنر و ادبیات خود را با اقتدار و همراه با توسعه سیاسی  به جهان معرفی می‌کردیم، امیدوارم که رئیس جمهور آینده از خود و کارشناسانش سوال کند که چرا تنها راه مبادلات فرهنگی ما با جهان بیشتر از راه زیر زمینی و فضای مجازی است؟

در نهایت دلم می‌خواست رئیس دولت آینده این مهم را به مدیران خود گوشزد می‌کردند که دخالت دادن گروهای فرهنگی و نخبگان هنری در مدیریت تولید و عرضه‌ی فرهنگی می‌تواند در کارآمدی رسانه‌ها و تقویت مدل‌های بومی نقشی به‌سزا بازی کند. چراکه نگاه دولت محور و حاکمیتی به مقوله‌ی فرهنگ، مجال نقش آفرینی تجربه‌های نو را از مجموعه‌ها سلب کرده و قوام بخشی به مطالبات فرهنگی را تا کنون امری محال نشان داده و ما را برآن داشته تا هیچگاه مطالبات فرهنگی – واصلا مطالبات مردمی را –جدی ن
گیریم.

به هر شکل و من حیث المجموع…؛ به  خاطر آزادی و صلح به آقای روحانی رای می‌دهم، چرا که این امید کم‌سو را در میان اسامی موجود تنها از طریق این نام احتمال می‌دهم، البته اگر مجالی باشد یا خود پیدا
کند.