گفت و گو با رامتین ارجمند؛ نوازنده و مدرس سنتور

از تخریب یکدیگر فراتر برویم

کتابهایم بیشتر از تصورم فروش رفت

مرجان افشاری راد – در اواخر اسفند سال گذشته همانند اواخر اسفند همه‌ی سال‌ها، نوروز همه‌ی توجه‌ها را به خود جلب کرد و خیلی از اتفاقات غیرنوروزی در این هیاهو گم شدند؛ از جمله مراسم رونمایی از “شیوه سنتورنوازی مدرن” به کوشش رامتین ارجمند.

حالا هم که سال ۹۶ آغاز شده، انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر بر این اتفاقات سایه انداخته و ممکن است، این تلاش تالیفی در این مقطع زمانی گم بشود، این بود که به سراغ این مدرس سنتور رفتم تا در مورد نگارش این سری کتاب‌ها  بیشتر بدانم.

رامتین ارجمند فرزند ارشد سعادت ارجمند نوازنده و مدرس پیشکسوت سنتور است. رامتین نواختن سنتور را نزد پدرش آغاز کرد و همچنان خود را شاگرد پدر می‌داند. او دوره‌های کاردانی نوازندگی ساز ایرانی و کارشناسی آهنگسازی ایرانی را در دانشگاه علمی کاربردی تهران گذرانده و به گفته‌ی خودش از سال ۸۰ تدریس ساز سنتور را آغاز نموده‌است و همچنان در شهرهای تهران و کرمان به این کار مشغول است.

او همچنین در زمینه‌ی آهنگسازی برای گروه نوازی و تک‌نوازی سنتور، قطعاتی را تصنیف کرده که در کنسرت های گوناگون به اجرا رسیده‌اند، و از آن جمله می‌توان به اجرای قطعات هیاهو، رقص نازک نیزار و… در کنسرت بداهه نوازی در سال ۸۶ با فرشید وهمنی نوازنده سازهای تنبک و طبلا، و اجرای قطعات شادمانه، رقص زار، باران روستایی و… در کنسرت گروه‌های سنتور نوازان و همساز در سال ۸۷، ۸۹، ۹۰ اشاره کرد.

گفت و گوی من با رامتین ارجمند را بخوانید:

 

 آقای ارجمند! اول از همه دوست دارم تعریف سنتورنوازی مدرن را از زبان شما بشنوم؟

تئوری موسیقی سنتورنوازی مدرن برگرفته از دوره‌ی رمانتیک‌ها است که با اجرای تکنیک‌های مدرن سنتور نوازی همراه می‌شود و به آن لحن دگرگونی می‌دهد؛ این شیوه، لحن منحصربفرد خود را دارد که شامل ریتم سیال، فیگورهای ریتمیک متفاوت، آکوردهای کنسونانس و دیسونانس، میزان نماهای کمتر استفاده شده، آکوردهای پی در پی رنگین، مضراب گذاری‌های متفاوت، استفاده از گام‌های مینور که در دوره رمانتیک ارجحیت داشته، استقلال ملودیک مضراب‌های راست و چپ، اجرای ملودی‌های وارونه، تمپوی متغیر و … است که در نهایت نوازنده با احساسی لبریز شده و بداهه پردازی آن را تکمیل می‌کند.

آهنگسازی این شیوه، انتزاعی و با برداشت‌هایی از محیط پیرامون و یا حال درونی و لحظه‌ای است که به صورت توصیفی با ساز بیان می‌شود.

به نظرم بد نیست کمی در مورد اصطلاح لحن دگرگون توضیح بدهید؟

لحن در هر شیوه از نوازندگی با کمی تامل و شنیدن آثار مختلف در سبک‌های مختلف ایران و غرب به سادگی قابل شناسایی و تفکیک است، در سازهای مضرابی، یک نوازنده در ابتدا با خلاقیت خود و ضمن پایبندی به اصول و سنت‌های هر کدام از زیر مجموعه‌های ساز خود با تفاوت‌های ساختاری که در نوع مضراب گذاری و نواختن مضراب ایجاد می‌کند به امضای منحصربفردی دست پیدا می‌کند که از دیگر نوازندگان تشخیص داده می‌شود، اگر این تغییرات با ساختار بنیادین در تمام زیرمجموعه‌های آن از جمله مباحث تئوری و حتی موارد فیزیکی ساز و تغییر مضراب نوازنده، با اصول صحیح همراه باشد در گذر زمان به یک رنگ صدایی متفاوت خواهد رسید که می‌توان از آن به تعبیری از لحن دگرگون ساز نام برد.

 با این تعریف، لحن دگرگون منحصر به سنتورنوازی مدرن نیست! درست متوجه شدم؟

بله صحیح می فرمایید؛ نوازنده هر ساز در هر سبکی، می‌تواند لحنی دگرگون را دارا باشد.

 ممکن است لطفا چند نفر از اساتید بهنامی که روی سنتور نوازی مدرن کار کرده و میکنند را نام ببرید؟

بزرگترین نوازنده‌ی سنتور نوازی معاصر مرحوم استاد فرامرز پایور بودند که شاید ساعت‌ها و روزها برای توصیف آثار و فعالیت‌هایشان زمان نیاز باشد، بیشتر نوازندگانی که در حال حاضر فعالیت دارند به نوعی سبک و سیاق کارشان را از آثار ایشان برگرفته‌اند، فعالیت‌ها و خدمات این بزرگ مرد موسیقی ایران در یک عمر نمی‌گنجد! ایشان قطعاتی را برای سنتور تصنیف کردند که بسیار فراتر از زمانه و عصر خود بود، قطعاتی چون فریبا، ترانه، پرنده و… که هرکدام دارای ویژگی‌های ساختاری منحصر بفردی هستند، اما استفاده از واژه‌ی مدرن برای سنتور و آموزش این ساز را برای بیان خصوصیات این شیوه از ساز، خودم به کار بردم. به هر صورت،  نوازندگان توانایی در این ساز مشغول به نواختن هستند اما نه به شیوه‌ی مدرن. واژه‌های نو، نوین، معاصر، مدرن و… هر کدام نیازمند ساعت‌ها توصیف است.

 منظورتان این است که شما مبدع این سبک از نوازندگی سنتور هستید؟

تعاریف سبک، جاری نشده و هنوز نیازمند سال‌ها تحقیق بیشتر و جامع‌تر است، سبک را نمی‌توان در یک بازه‌ی زمانی مشخص تعیین و تدوین کرد.

 متاسفانه به دلیل کمبود فضا باید از بحثهای تئوریک بگذریم و برویم سر داستان کتاب؛ چه شد که تصمیم به تالیف شیوه سنتور نوازی مدرن گرفتید؟

راستش را بخواهید من به دلیل نیازی که در بین کتاب‌های سنتور نوازی با فرمی دگرگون احساس می‌شد، به تالیف و گردآوری این مجموعه‌ها مشغول شدم و پس از ‌چند سال ویرایش، آن را به چاپ رساندم. به دلیل نبود منبع و مرجع مشخص اجرایی و عملی، این کار، تا حدی سخت و البته زمان بر بود؛ این شیوه از سنتور نوازی تا آن زمان، به مرحله‌ی نوازندگی و چاپ درنیامده بود و به جز چند مبحث تئوریک، تمام مباحث آن ارائه‌ای نو در بیان این شیوه از نوازندگی و آهنگسازی بود.

 استقبال از این کتاب را نزد اساتید استانی و کشوری چطور ارزیابی میکنید؟

بهتر است از کرمان بگذریم!

بیشترین فروش کتاب‌های من، در تهران،  شیراز و دیگر شهرها بوده‌است!

با توجه این که کتاب اول من در سال ۹۳ و دیگر کتاب‌ها در سال ۹۴ به چاپ رسیده‌اند، و سن این کتاب‌ها کم است، اما استقبال خوبی از آنها شده‌است. فروش این کتاب‌ها فراتر از تصورم پیش رفته‌است. در واقع از زمان چاپ کتاب‌هایم با مدرسان زیادی در آموزشگاه‌های مختلف برخورد داشتم که بسیاری از آنها کتاب‌های شیوه مدرن را در دستور کار خود قرار داده‌اند و مطمئنا به مرور زمان این شیوه‌ی نوازندگی، گستردگی بیشتری پیدا خواهد کرد.

 آقای ارجمند! وقتی میگویید: «از کرمان بگذریم،» به گمان من نشان دهندهی یک دلخوری پنهان از محیط هنری این شهر است؛ اولا آیا درست است؟ و ثانیا چرا به جای نقد و برخورد، معتقدید باید از مشکلات گذشت؟

همیشه کرمان را دوست داشتم و دارم برای همین هم به محض پیش آمدن فرصت به کرمان آمدم و همین جا ساکن هستم، شاید قدری تفاوت که میان واژه‌های مهمان نوازی و غریب پرستی وجود دارد، باعث دلخوری هنرمندان زیادی از دیار خودشان شده‌است.

و اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم اگرچه از مشکلات نمی‌توان به راحتی گذشت اما شاید بیان مسائل درون خانوادگی هنرمندان هم بیشتر باعث رنجش شود.

من به جز کتاب‌های سنتور نوازی، یک جلد کتاب واژه نامه لاتین را در سال ۹۵ گردآوری و ویرایش کردم که می‌توان از آن به عنوان اولین‌های آکسفورد موسیقی در ایران نام برد و بسیار کاربردی است، همچنین در همان سال، کتاب موسیقی شناسی کاربردی که فصل‌هایی چون تاریخ موسیقی غرب، تاریخ موسیقی ایران، تئوری موسیقی، شناخت موسیقی ایران، واژه نامه‌های تخصصی و لاتین را در برگرفته به چاپ رساندم، خوشبختانه همانند دیگر کتاب‌هایم در شهرهای دیگر از آن استقبال خوبی به عمل آمد…

با اینکه اینجا شهرمان است و هنرمندان هم دوستانمان اما کمترین استقبال را آنها داشته‌اند، و کارهایی که من کردم را اگر هنرمندی از شهر دیگر انجام داده‌بود، به طور یقین بیشتر مورد توجه و ستایش قرار می‌گرفت. متاسفانه همچنان این مسائل شامل حال عزیزان دیگر هم می‌شود که گه گاه گریبان گیرشان می‌شود، به طور مثال کنسرت‌های سطح پایین هنرمندان شهرهای دیگر با اینکه گاهی از هنرمندان بومی، سطحشان پایین‌تر و بهای بلیطشان بسیار بالاتر است بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرد و همچنان بر این صحبتم پایبندم که شوربختانه از قالب مهمان نوازی به غریب پرستی روی آورده‌ایم.

 سوالی که برای من مطرح است این است که شما شخصا چه اقداماتی برای بهتر دیدهشدن کتابهایتان انجام دادید؟

در تهران با هم اندیشی گروهی از مدرسان و اساتید به جمع بندی مناسب و قابل قبولی رسیدم و بسیاری از آنها، این کتاب‌ها را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

نشر و پخش این کتاب‌ها را انتشارات موسیقی عارف عهده دار بود که از معتبرترین‌های موسیقی در ایران است، این انتشارات، کتاب‌های من را هم مانند دیگر کتاب‌هایش در سراسر کشور در دسترس فروشگاه‌های معتبر قرار داد و در واقع هیچ گونه تبلیغ خاصی روی آن صورت نگرفت، خوشبختانه هنرآموزان و هنرجویان با نگاه خودشان این شیوه را انتخاب کردند.

برخی از آموزشگاه‌ها هم تصمیم به ارائه‌ی منطقی‌تر این شیوه داشتند و برای تدریس و تفسیر شیوه‌ی مدرن برای هنرآموزان و هنرجویان با من تماس گرفتند؛ ابتدا در تهران و پس از آن به شیراز دعوت شدم، در هفته‌ی گذشته هم از اصفهان برای این موضوع با من تماس گرفته شد که احتمالا در آن جا هم کارگاه آموزشی برگزار خواهم کرد.

این دیده شدن بنا بر تصمیم و خواست من نبود بلکه اهمیتی از سمت هنرمندان و هنرآموزان به بنده بود که در دیگر شهرها اتفاق افتاد اما‌ در کرمان‌ نه… دوستان هنرآموز بنده به همان دلایل غریب پرستی! توجه چندانی به کتاب‌ها نکردند، برای مراسم رونمایی هم گلایه‌هایی از دوستان هنرمند که دست اندر کار هم هستند دارم که البته جای بیانش نیست…

 راستش من با شما مخالفم و فکر میکنم بد نیست گلایهی خود را مطرح کنید؛ ممکن است؟

حقیقتا خواستم دلخوری پیش نیاید اما حتی در پاسخ به دعوت من از دوستان هنرمندم، اینطور جواب شنیدم:

وقتی شما در جلسات انجمن موسیقی حضور پیدا نمی‌کنی توقع حضور ما را هم نداشته باش!

که باور کنید هنوز ارتباط بین یک دعوت برای رونمایی از کتاب با حضور در جلسه رسمی انجمن موسیقی را پیدا نکردم!

برای همین احساس می‌کنم ما شدیدا نیاز به حمایت خودمان ‌در خانواده‌ی کوچک موسیقی داریم، الان زمان تاخت و تاز بر یکدیگر نیست.

 در مدت زمانی که از تالیف شیوه سنتور نوازی مدرن میگذرد آیا از سوی اساتید سنتور انتقادی به کار شما صورت گرفتهاست؟ ممکن است به طور خلاصه بگویید منتقدین شما چه میگویند؟

تنها مورد نقدی که با آن مواجه بودم از سمت چند نوازنده‌ی بی‌نام و نشان بود که آن هم منطقی و اصولی نبود و بدون هیچ گونه استدلالی پیش رفت تا آنجا که مشخص شد این چند نفر تنها به دلیل وجود مافیای پشت پرده تصمیم به تخریب گرفته‌بودند و از سمت یک آقازاده‌ی هنری! هدایت می‌شدند، البته به دلیل اتفاقاتی که پیش آمد مجبور به شکایت رسمی به مراجع قانونی شدم که در نهایت با عذرخواهی رسمی یک سایت از اینجانب، این پرونده خاتمه یافت.

 حرف آخر؟

جدا از این مبحث و موضوع کتاب، ما در تمام رشته‌های هنری بزرگانی را در کرمان داریم که ثانیه‌های با ایشان بودن را در حال از دست دادن هستیم، هنرمندانی که داشته‌هایشان بسیار فراتر از تصور ما و نگاه ماست، عدم حمایت‌ها از این بزرگان باعث گوشه‌نشینی و گه گاه عدم فعالیت‌های کشوری‌شان شده
‌است.

جامعه‌ی کوچک هنرمندان در تمام زیرمجموعه‌ها نیاز به حمایت‌های درون خانوادگی‌اش دارد، حال که نمی‌توان و نمی‌شود از مراکز دولتی توقعی داشت باید اتحاد و همدلی میان هنرمندان بیشتر و بیشتر شود تا بتوان اتفاقات نو و بزرگی را رقم زد، آنچه هنر و هنرمند را می‌خشکاند در مرحله‌ی اول تخریب و عدم حمایت‌ها در درون این مجموعه است، هرچند فراهم کردن بستری برای آن بسیار دشوار است اما باید انجام شود تا فرهنگ و هنر دوره‌ی معاصر شهری چون کرمان را بتوان بیشتر و در خور نام آن به ایران معرفی
کرد.