بیان مطالبات به رای هنرمندان معنا میدهد

رضا شمسی – به گمان من فرهیختگان و متفکران هر جامعه که بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب و هنر هر جامعه از همین قشر هستند، علاوه بر مشارکت در امر انتخابات وظایف دیگری را هم بر عهده دارند که از مهمترین آنها بیان مطالبات جمعی و صنفی خود و روشنگری‌های اجتماعی است و بر ذمه‌ی آنها است که به این وظیفه‌ی خود عمل کنند.

از سویی دیگر و باز به گمان من، از جمله اتفاقات مثبتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر در کشور ما افتاده، رواج گفتمان مطالبه‌گری از سوی فرهیختگان جامعه و تشویق به بیان مطالبه و انجام نظارت از سوی کاندیداهای منتخب و مسوولان دولتی است.

 

انفعال قابل بخشش نیست

پس با این حساب شرایط اجتماعی و سیاسی برای انجام یک وظیفه‌ی اجتماعی مهیا است و انفعال در این مورد قابل بخشش نیست.

چرا که تنها همین مطالبات مستمر و نظارت فراگیر است که از صندوق رای صیانت می‌کند و آن تلاش فراگیر را به ثمر می‌رساند و نتیجه می‌بخشد و چنانچه جامعه‌ی فرهیخته و اهل اندیشه و نظر از این فرصت استفاده نکند، عرصه‌ی انتخابات تنها به اهل سیاست واگذار خواهد شد و کمتر مطالبه‌ی اجتماعی و صنفی محقق خواهد شد.

همچنین  بدیهی است که یکی از اقشار مهم و تاثیر گذار، شاعران، نویسندگان و دیگر، هنرمندان فرهیخته‌ا‌ی هستند که در بیان مطالبات و خواسته‌های معقول خود و جامعه‌ی خود متبحر می‌باشند و می‌توانند با زبانی منطقی آنها را بیان کنند و نقش پیش‌رو را در این حوزه بازی کنند.

در این فرصت و از باب نمونه و ذکر یک الگوی ملی و یک الگوی بومی، سخنان ۲ هنرمند را مرور می‌کنم.

 

نام این کارگردان افتخار آفرین اصغر فرهادی است

در اول، یاد می‌کنم از هنرمند ملی و موسیقیدان برجسته‌ای که از این فرصت برای بیان یک مطالبه‌ی جمعی جامعه‌ی هنری بهره جسته است.

حسین علیزاده که جامعه‌ی موسیقی‌شناس جهانی نیز با نام او بیگانه نیست، چند روز قبل در گفت و گویی با «ندا سینجانی» که در روزنامه «ایران» منتشر شد، مطالبه‌ی خود را از دولت چنین بیان می‌کند: «وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوزی را صادر می‌کند، قانون‌شکنی و نقض قانون، توهین به این مجوز است.»

او در همین مصاحبه از آقای روحانی گلایه می‌کند که چرا نام استاد مسلم آواز ایران را نمی‌برد و از او به عنوان هنرمندی یاد می‌کند که ربنّا را خواند؟

استاد حسین علیزاده در همان مصاحبه ادامه می‌دهد: «آقای روحانی وقتی می‌گویید کارگردان ما، فلان فیلم را ساخته و برای ما افتخار آفریده این کارگردان نامش اصغر فرهادی است؛ نام او باید گفته شود. اینکه نام هنرمندان گفته نمی‌شود، حتی از جانب شما به نوعی کم‌لطفی به هنرمندان است.»

مشروح مصاحبه‌ی حسین علیزاده با ندا سینجانی در روزنامه‌ی ایران موجود است و ذکر پاره‌ای از آن تنها به این دلیل صورت گرفت تا شاهد مثالی بر بیان یک مطالبه‌ی منطقی و فاخر و مشروع باشد.

 

دلم برای امیر تتلو سوخت که بازنده بزرگ سیاست شد

همچنین بی‌مناسبت نمی‌بینم اظهار نظر یکی از استادان هنرهای سنتی از قبیل نگارگری و قلم‌زنی در کرمان را بازخوانی کنم که در نوع خود روشنگرانه و حایز اهمیت به‌سزایی است.

مهران رضاپور در گروه تلگرامی «خانه‌ی دوست» با اشاره به عکسی از امیر تتلو که مورد خشونت جمعی انسان بی‌خرد و لمپن قرار گرفته و ظاهری آسیب دیده دارد، می‌نویسد:

«عکسی از امیر تتلو دیدم؛ زخمی و مضروب. با نگاهی متعجب و غمگین. انگار باورش نمی‌شد که کتک خورده‌است.»

استاد رضا پور عکس را تصویر می‌کند و ادامه می‌دهد: «چه کسی یا کسانی او را زده‌اند؟ نمی‌دانم! بعضی می‌گویند طرفداران فلان کاندیدا و بعضی دیگر هم می‌گویند طرفداران بهمان کاندیدای دیگر، شاید هم هیچکدام.»

نظر روشنگرانه‌ی این هنرمند کرمانی اما در جایی است که از منظر عاطفه‌ی انسانی به قضیه می‌نگرد و می‌نویسد: «به‌ هر حال برای اولین بار دلم برای این آدم ساده که فکر کرده بود برای خودش کسی است، سوخت. روزهای سرمستی ناشی از نزدیکی به قدرت چه زود تمام
شد. حالا تتلو مانده و عواقب ناشی از بازی با دم شیر سیاست. او مانده و نفرت و دلزدگی مردم. حالا کم کم می‌فهمد فقط ابزار بوده‌است و یک بازی خورده‌ی ناکام بیشتر نبوده‌است.»

روشنگری این مدرس دانشگاه ادامه دارد وقتی ادامه می‌دهد و می‌گوید: «یاد افتخاری افتادم که چگونه از اوج محبوبیت سقوط کرد و دیگر هیچوقت جای خودش را در قلب مردم پیدا نکرد و … به هر حال دلم سوخت برای تتلو؛ بازنده بزرگ بازی سیاست.»

 

منزلت هنرمند اجل بر سیاتبازی است

آنچه در بازخوانی نظرات مهران رضا پور مهم به نظر می‌رسد، یادآوری این نکته است که منزلت هنرمند اجل از تبلیغات‌گری سیاسی
است. هنرمند می‌تواند در تعامل با اهالی سیاست مطالبه‌گر باشد اما به شرط آنکه مطالباتش جمعی و مورد وثوق هم‌صنفانش باشد و شان خود را در حد تبلیغات‌چی پایین نیاورد، که اگر چنین کند سرنوشت هنرمندانی را پیدا می‌کند که رضاپور درباره‌ی آنها روشنگری نمود.

 

هنرمندان کرمان از لیستی که از آن حمایت کردهاند مطالبهگری کنند

اکنون و از باب حاشیه‌ای بر این متن می‌خواهم بگویم هنرمندان کرمانی در هفته‌های گذشته در انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر برای اولین بار بود که در یک حرکت جمعی مشارکت جستند و از کاندیداهای مورد نظر خود در هر دو حوزه، حمایت کردند.

در این خصوص، ذکر ۲ نکته اهمیت زیادی دارد: یکی اینکه افرادی از این جامعه که منتخب انجمن‌های خود بودند، به نمایندگی از اعضای انجمن خود، در بیان نظرات خود به صورت یک جمع متشکل عمل نمودند که در جامعه‌ی هنری کرمان بی‌سابقه
بود.

و دیگر اینکه، برای انتخابات شورای شهر لیستی را تهیه کردند که به صورت جمعی از آن حمایت کنند؛ این لیست اگر چه لیست بی‌نقصی نبود، اما برای اولین بار اجماع هنرمندان کرمان را در قالب یک تشکل تقریبا دموکراتیک موجب گردید. اکنون بر عهده و ذمه‌ی                                                                                                                                               همان جمع است که خواسته‌های صنفی خود را از کاندیداهایی که از آنها حمایت کردند، مطالبه کنند.