مروری بر پروژة ناتمام بهارستان هنرمندان کرمان
این پرونده بوی بیمهری میدهد
محمدعلی فردوسی – هدف از بازخوانی پرونده بایگانی شدهی اجرای ناتمام «بهارستان هنرمندان»، پس از قریب ۲۰ سال که تنها از آن در عمل فقط چند پلکان سیمانی، آبنمایی ناتمام و تعدادی قبر، که حتی هیچ سنخیتی با فرهنگ و هنر و شعر و ادبیات ندارند بهجای مانده، چنگ زدن به گذشته و مرور خاطرات سرشار از ناکامی فرهنگی نیست؛ یادآوری به مسئولان و هنرمندان امروز بر مسند نشسته است، برای اتمام آبرومندانهی این طرح؛ طرحی که قرار بود پاسداشت کسانی باشد که اگر در زمان زندگی به آنان عنایت نشده بود، لااقل پس از مرگ، محل آرام و در خور شانی به یادشان احداث شود.
بعد از تکاپوهای بسیار درباره ادامه این طرح نیمهتمام و نشدنها و نخواستنها، که همراه شد با سکوت طولانی مدت رسانههای محلی و سراسری، امروز گویی نوبت به بازگویی زوایایی از آن فرارسیده است. به دعوت نشریه وزین استقامت، گزارشی از روندی که پروژهی بهارستان هنرمندان طی کرد، ارائه میکنم. اطلاعات این گزارش، مستند به مدارکی است که بنده به عنوان یکی از اعضای کمیتهی بهارستان در اختیار دارم.
گام نخست، ایدهی اولیه
پیشنهاد احداث قبرستانی برای هنرمندان کرمان، زمانی در سال ۷۸ مطرح میشود که شهرداری، «قبرستان سیدحسین» را تخریب و تسطیح میکند و اداره ارشاد، از بیم اینکه مبادا قبور بزرگانی از جمله مرحوم فواد، میرزا مقصود، مشاق، تجربهکار، میرحسینی و… از بین برود، از شهردار وقت میخواهد به این قبرستان سر و سامان دهد. تقاضا مکتوب و در دبیرخانه شورای شهر با شماره ۱۳۲۴ به ثبت میرسد و رونوشت آن به «محمد سام»، رییس وقت شورا و«استاد مودب»، مدیرعامل وقت کانون هنر، برای پیگیری تقدیم میشود. ۸ ماه بعد مجددا مدیرعامل کانون هنر، طی نامهای ضمن یادآوری وعدههای انجام نشدهی شورای شهر، دلنوشتهی سیدمحمود توحیدی(ارفع)، شاعر نامآشنای کرمانی را به رییس شورا ارائه میکند که در بخشی از آن آمده بود: « مدت دو سال از تخریب بیرحمانه و نامسئولانهی آرامگاه این بزرگان به وسیلهی لودرچیان ناآگاه و ناآشنا به شان و منزلت صاحبان ادب و هنر میگذرد… و حداکثر تکریم و همت شهرداری در حرمت به این مضجعهای تابناک، ایجاد جالیزهای هندوانه و خیار بود که بحمدا… محصول خوبی را در سال گذشته داد که این امر خود دلیل بیاعتنایی مفتضحانهی شهرداری به مقدسات مردم این شهر و نجابت مفرط و بیاندازهی آنان است… اینجا کرمان است؛ سرزمین کورشدن احساسها و ذوقها وگه گاه اگر در معدودی از دستاندرکاران نیز این عنایت وجود دارد، آن هم به علت دست یکه بودن صدایی نخواهدداشت». آنچه شاعر دلسوختهی کرمانی در ادامهی دلنوشتهی خود از مسئولان میخواهد، اقدام فوری برای احیاء نام، و بازسازی قبور این بزرگان است.
دو ماه پس از این نامه، «محمد سام» ، رئیس وقت شورای شهر، در جلسهای با حضور سیدمحمودتوحیدی و«محمدعلی گلابزاده»، رئیس وقت کرمانشناسی تاکید میکند که تا یک هفتهی دیگر پلان طرح تهیه و پس از تایید شورای شهر، جهت اجرا به استانداری اعلام شود و تاکید میکند که مجری طرح نیز شهرداری خواهد بود. در این جلسه علاوه بر تبادل نظرهای زیاد، سیدمحمود توحیدی، وعدهی حسین مرعشی، نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی، را برای تقبل هزینهی طرح نیز مطرح میکند.
چیزی نمیگذرد که سیدمحمود توحیدی از دنیا میرود و بنا به وصیتاش او را در همان قبرستان متروک و مهجور در جوار همان شاعرانی که تا قبل از فوتش از احیاء نام آنان دم زده بود به خاک میسپارند.
مردم به میدان آمدند
فوت توحیدی بهانهای میشود تا در ۲۵ فروردین ماه ۸۰، به پیشنهاد محمد محمدی پیشکسوت مطبوعات، تعدادی از دلسوختگان فرهنگ با تشکیل کمیتهای کاملا مردمی به نام «بهارستان هنرمندان» و تدوین اساسنامهای ۱۲ مادهای با امضای ۱۵ نفر از خیرین، هنرمندان، نویسندگان، شاعران، روزنامهنگاران و ریاست انتخابی گلابزاده به طور خودجوش کمر همت ببندند تا شاید بتوانند با جمعآوری کمکهای مردمی این مهم را به سرانجام برسانند.
برگههای جمعآوری کمکهای مردمی با اعلام شماره حساب ۲۰۵۲۰ بانک ملی به چاپ میرسد و در مدت کوتاهی از سوی مردم مبلغی به حساب واریز و نقشهی بهارستان نیز توسط دکتر مهرداد معینزاده طراحی میشود. او بهحق زحمت زیادی کشید و طرح بسیار جامع و زیبایی ارائه داد؛ ولی متاسفانه طرح و برنامهاش از کاغذ فراتر نرفت.
در پاسخ به اولین نامه کمیتهی بهارستان، شورای شهر اعلام میدارد که مبلغ ۵۴۸ میلیون ریال به این طرح اختصاص یافته که در صورت تامین این میزان از محل کمکهای مردمی، دولت هم به میان آمده و هزینه خواهد کرد. برای تعیین سهم دولت نیز طرح به استانداری ارجاع داده میشود تا با حضور مرحوم محمودی استاندار تعیین و تکلیف شود. در نهایت نیز درمهرماه ۸۰ «سام» طی نامهای از شهردار میخواهد تا با افتتاح حسابی مشترک بین کمیته بهارستان (کمکهای مردمی) و شهرداری (کمک بخش دولتی) و واریز نصف مبلغ توافق شده بین طرفین در قالب بودجه مصوب، عملیات اجرایی آغاز شود.
اما اتفاقی در اجرا نمیافتد. پس از سه ماه، پیگیریها و دوندگیهای اینجانب به همراه مرحوم جلال طیب در شورای شهر، شهرداری و استانداری، نتیجهای حاصل نمیشود تا اینکه در اواخر آذر ۸۰، کمیته بهارستان طی نامهای ضمن توضیح اقدامات مردمی انجام شده و بازنگری نقشهها، خاطرنشان میکند که پس از گذشت چندین سال و عدم تحقق وعدههای مسئولان، اعتماد بخش مردمی سلب شده و تا اجرای این طرح شروع نشود، امکان جذب بیشتر کمکهای مردمی وجود ندارد.
۹ ماه بعد جلسهای مهم در کمیسیون فرهنگی شورا تشکیل میشود و در آن پس از اینکه هیات امنای کمیته بهارستان نقطه نظراتشان را مطرح کردند، بحث شبهه برانگیز «بهایی»بودن مرحوم فواد مطرح میشود و «مهاجری» شهردار وقت به صراحت اعلام میدارد که شهرداری در طرح فوادیه نمیتواند شرکت کند؛ ولی دراجرای طرح بهارستان و ساخت مجموعهی زیبایی برای آن کمک میکند.
بنابراین مقرر میشود طرحی برای ساخت محوطه، ظرف سه هفته از طرف شهرداری تهیه و در جلسهی بعدی ارایه شود. البته ناگفته نماند که در این جلسه « زاهدی» عضو شورای شهر خواستار تغییر نام این کمیته از «بهارستان هنرمندان» به «بهارستان مشاهیر» میشود و در دفاع از طرح خود ورزشکاران و دانشگاهیان موفق را هم جزو مشاهیر معرفی میکند و میخواهد که برای این قشر نیز در این طرح جایی دیده شود. در همین زمان دورهی اول شورای شهر به پایان میرسد؛ در حالیکه هیچ کار عملی انجام نشده است…
درشورای دوم؛ « زاهدی» رییس شوراست. این بار با پیگیریهای هیات امنای باقیماندهی کمیته بهارستان (محمد محمدی، جلال طیب، محمدعلی گلابزاده و محمدعلی فردوسی)، کمیسیون فنی و مهندسی در تاریخ ۲۳ تیر ماه ۸۳ تشکیل جلسه میدهد و مصوبات شورای اول مبنی بر «عوض کردن نام کمیته و اضافه کردن نخبگان علمی، فرهنگی و ورزشی در قالب مشاهیر به طرح قبلی»، و نیز «تدوین آییننامهای برای گزینش واجدان شرایط»، مورد قبول شورای جدید قرار میگیرد و مقرر میشود که در این مورد، کمیتهای مرکب از نمایندگان شورای شهر، شهرداری، کمیته بهارستان، ارشاد، کرمانشناسی، سازمان تبلیغات و دانشگاهها تشکیل شود. ۲ سال و ۴ ماه و ۲۵ روز پس از آخرین جلسه شورای سابق، «زاهدی» طی نامهای از شهردار میخواهد تا زمان تدوین آییننامه و دیگر اقدامات مربوطه، از خاکسپاری در محدودهی بهارستان ممانعت به عمل آید و در رونوشت نامه از مدیرکل جدید ارشاد خواسته میشود که آییننامهی دفن افراد واجد شرایط را در این قبرستان تدوین کنند. همچنین زاهدی به لحاظ احیای وعدههای مسئولان قبلی، به ویژه وعدههای محقق نشدهی حسین مرعشی، نمایندهی قبلی مجلس که (در آن زمان) معاون ریاست جمهوری و رییس سازمان میراث فرهنگی بود، نامهای به ایشان مینویسد و از او میخواهد که به وعدهی خود در جهت پرداخت ۷۰ درصد وجه مورد تعهد عمل کند. البته ۳۰ درصد بقیه را قبلا براساس مصوبه شورای شهر، شهرداری تقبل کرده بود. سه ماه بعد از ارسال نامه، مرعشی، ذیل یک نامه به سام، رییس سازمان میراث فرهنگی کرمان، چنین دستور میدهد: « جناب آقای سام ، بررسی و مساعد شود.»
به این ترتیب دستورالعمل اجرایی شرایط دفن در بهارستان مشاهیر هم در۹ ماده و یک تبصره توسط اداره ارشاد در بهمن ماه ۸۳ پس از ۴ ماه به شورای شهر تقدیم میشود. طرح همچنان بر روی کاغذ و در مسیر کاغذ بازی ادامه مییابد تا اینکه در پی تغییرات سیاسی کشور، زاهدی برای نشستن بر مسند وزارت علوم راهی تهران و «سلاجقه» رییس شورا میشود و باز رییس نو، طرح نو و تخریب فعالیتهای قبلی! مجددا بنده به اتفاق مرحوم جلال طیب پروندهای ازمکاتبات انجام شده از ابتدای کار به انضمام نقشههای طرح را تهیه و طی نامهای به رئوفینژاد استاندار جدید ارائه میکنیم و ایشان نیز ذیل نامه دستور میدهد: «مهندس کمالی جهت پیگیری ۱۰/۱۰/۸۴ » وکمالی هم در اولین جلسهی پیگیری، اجرای پروژه را به «مهندس زیوری» محول میکند و او نیز برای شروع کار، موافقت کتبی میراث فرهنگی و شهرداری را خواستار میشود. برای تحقق این کار، نامهای به میراث فرهنگی نوشته میشود که ظاهرا منعی برای اجرای پروژه وجود ندارد؛ ولی «سام» رییس وقت سازمان میراث فرهنگی و رییس سابق کمیسیون فرهنگی شورا که از کم و کیف طرح به خوبی آگاه است با ظرافتی خاص شانه از زیر بار مسئولیت پرداخت ۷۰ درصد بودجهی پروژه که با دستور«مرعشی» به او واگذار شده بود، خالی میکند و طی نامهای به مدیر کل ارشاد – ضمن اینکه ماهیت طرح را فرهنگی ذکر میکند- از او میخواهد که بودجهی مذکور را در سال ۸۵ آن اداره پیش بینی کند! نامهی مذکور که پیگیریاش به عهدهی بنده بود، مدتها در اتاق «محبان» مدیر کل وقت ارشاد بایگانی میشود و وعدهی تصویب آن به سفر ریاست جمهوری ارجاع داده میشود. طرحی که در جریان سفر ریئس جمهور به کرمان هم به هیچ وجه مطرح نشد!
بنابراین با این نامه که در ۲۲ اسفند ماه ۸۴ نوشته میشود عملا سال ۸۴ هم بدون هیچ اقدام جدی به پایان میرسد و طرح احداث بهارستان، با اندکی پیشرفت وارد ششمین سال اجرای بی اجرای خود میشود.
«کار ما رسیدگی به تفریح زندههاست!»
سال ۸۵ به اتفاق آقای طیب طی نامهای با دستخط زیبای ایشان پرونده بهارستان را به انضمام نقشههای اجرایی به «جلال مآب» شهردار جدید کرمان تحویل میدهیم و شهردار نیز با خودنویس سبزی که ویژهی مدیران است، ۴ مورد زیر را در حاشیهی نامه مینویسد:
۱- هیات امنا با ترکیب جدید تشکیل شود. ۲- آییننامهی نحوهی اداره و تصمیمگیری درخصوص قبرستان مشاهیر تصویب شود. ۳- با معاون عمرانی به منظور هرگونه کمک و مساعدت، مکاتبه شود. ۴- طرح تهیه و برآورد هزینه شود.
البته از بین اوامر چهارگانهی جناب شهردار به جز ترکیب جدید هیات امنا، همه در طول سالهایی که بیهوده هدر شد، انجام شده بود. شهردار طی نامهای از معاون استاندار در اجرای طرح تقاضای کمک میکند و متعاقب آن «سلاجقه»رییس جدید شورای شهر، طی نامهای در آذر ماه ۸۵ از معاون استاندار میخواهد درجهت تسریع اجرای پروژه اقدام کند و پس از ۳ماه شهردار از قرار گرفتن طرح در پروژهی بزرگ پردیسان قائم خبر میدهد و طی نامهای از «کمالی» معاون استاندار میخواهد که به قول خود وفا کرده و مبلغ ۳۰ میلیون تومان جهت آغاز عملیات اجرایی پروژه را به حساب شهرداری واریز نماید. پس از پیگیری من و مرحوم طیب، درجلسهای که در محل دفتر مدیرعامل پروژه پردیسان قائم در محل جنگل قائم معلوم برگزار شد، معلوم میشود که احداث بهارستان در هیچ کجای این پروژه دیده نشده است و تنها دستاورد این جلسه کلام طنزآمیز یکی از کارشناسان مجری طرح است که می گوید: « این پروژه به فکر ایجاد وسائل آسایش و تفریح برای زندههاست و کاری به مردهها حتی از نوع هنرمندان و مشاهیر ندارد!!»
آخرین نامهی بیپاسخ
قریب دو سال بعد، گلابزاده نامهای به «سیف الهی» شهردار جدید مینویسد و پیگیریهای استاندار را در اجرای این طرح یادآوری میکند و توقف عملیات اجرایی را نامشحص بودن طرح و عدم جابجایی تیرهای برق ذکر میکند و از شهردار میخواهد مشکل را رفع کند. وی در نامهی دیگری به «دهمرده» استاندار وقت از مبلغ ۵۰ میلیون تومان اعتبار داده شده به شهرداری خبر میدهد که با آن شهرداری سامان بخشی مجموعه را آغاز کرده است و خاطرنشان شده است که «کامیاب» معاون استاندار نیز قول ۵۰ میلیون دیگر را داده و اگر وعدهی اعتبارات تخصیصی عملی نشود کار عقیم میماند و کارهای انجام شده نیز تخریب خواهد شد. متعاقب آن «سیف الهی» طی نامهای به دهمرده ضمن تائید هزینهکرد، مبلغ ۵۰ میلیون تومان از محل اعتبارات مازاد درآمد استان در سال ۸۷ و مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان از محل درآمدهای داخلی شهرداری، جهت تکمیل پروژه مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان دیگر را تقاضا میکند.
این شاید آخرین نامه در راستای اجرای این پروژه بوده که با شماره۲۲۶۵۰ به تاریخ ۱۹/۷/۸۸ در شهرداری ثبت شده است و پس از آن این پروژه هم در زمرهی هزاران طرح ناتمام بایگانی شد.
چرا اجرای این پروژه طولانی شد؟
بهنظر من چند عامل اساسی، روند پیشرفت این طرح را کند کرد:
۱- نگاه سیاسی و جناحی مدیران به طرحهای جدید که هر کدام قصد داشتند آن را به نام خودشان تمام کنند.
۲- بیتجربگی شوراها در بدو تاسیس و عدم هماهنگی با شهرداری که مسیر اجرای کارها را کند میکرد.
۳- عدم مدیریت منسجم کمیته مردمی بهارستان هنرمندان و عدم برگزاری جلسات منظم. اگرچه انتخاب «گلابزاده» که در بدو اجرای طرح، رییس مرکزکرمان شناسی بود و نفوذ زیادی در نهادهای اداری داشت، انتخاب مناسبی محسوب میشد، ولی وی مشغلههای زیادی داشت و گذشته از ریاست کرمان شناسی، در زمینهی انتشارات، نویسندگی، گویندگی، و خلاصه در بیشتر زمینههای فرهنگی-اجتماعی فعالیت داشت و شاید به خاطر کمبود نیروی متخصص، بارمشاورهی چندین سازمان و نهاد را هم به تنهایی به دوش میکشید.
مسلما برای پیگیری مداوم اجرای طرح، وقت چندانی نداشت و به همین لحاظ هر از چندی، جلسهای تشکیل میشد که در ۶ ماههی بعد از تاسیس کمیته همین جلسات هم قطع شد و کم کم اعضا کمیته کاهش پیدا کرد و بنده به اتفاق مرحوم جلال طیب این شمع را روشن نگه داشته بودیم و هرازچندی کفش آهنین به پا میکردیم و پرونده را زیر بغل میگرفتیم و به این سو و آنسو میبردیم.
۴- شبههای که بین دو طرح فوادیه و بهارستان به وجود آمده بود، مشکل بزرگی بر سر راه اجرای طرح شد/ این شبههافکنی، کل طرح را هم می توانست به نابودی بکشاند. از آنجا که آقا فتح ا…قدسی کرمانی معروف به فواد یکی ازشاعران ولایی متولد ۱۲۷۰ و صاحب مجموعه شعر «شمع جمع» که در جوار بهارستان هنرمندان مدفون است به لحاظ شبههی بهایی بودن در تاریخ کرمان، مهجور مانده است؛ به همین دلیل امام جمعه با تصور اینکه کمیته بهارستان قصد دارد فواد را مطرح کند با اجرای طرح مخالفت کرد و دیگر مسئولان هم از ورود به این حوزه که خط قرمز محسوب میشد حذر میکردند. حتی این موضوع در دیدار با رهبری هم در زمان کنگره بزرگداشت شهید باهنر که بنده نیز از طرف خانه مطبوعات در آن دیدار حضور داشتم از طرف امام جمعه کرمان مطرح شد ولی ایشان با قرائت شعری از فواد در رثای امام حسین (ع) این ادعا را رد کردند. ولی کماکان مهاجری شهردار وقت از پیگیری آن امتناع
میکرد.
۵- میگویند حرمت امامزاده را متولی آن نگه میدارد؛ ولی همکاری و نیاز هنرمندان به عنوان متولیان اصلی این طرح، هرگز احساس نشد و آنان در مورد حفظ حرمت خویش، انگار هیچ مطالبهای نداشتند. حتی زمانی که «زاهدی» در شورای شهر نسبت به تغییر نام بهارستان از هنرمندان به مشاهیر اقدام و تاکید کرد که ورزشکاران و دانشگاهیان هم در زمرهی هنرمندان محسوب شوند؛ هیچکس اعتراض نکرد. در صورتی که هیات امنای کمیته بهارستان حق و اختیار هرگونه تغییر دراساسنامه را داشتند…
ای که دستت میرسد کاری بکن…
با ترکیب جدید شورای شهر کرمان و انتخاب شهرداری جوان انتظار میرود با بازخوانی این پروندهی غمانگیز و پر از بیتوجهی و جور، با بررسی کارشناسانهی طرح ارائه شده توسط دکتر معینزاده، در اتمام طرح بهارستان هنرمندان کرمان همت گمارند و اجرای آن را در اولویت برنامههای شورای شهر قرار دهند که مسلما احداث آن یکی از ماندگار ترین بناهایی است که در کارنامهی این شورا خواهد ماند و آیندگان از آن به نیکی یاد خواهند
کرد.
این مهم البته که مثل همهی کارهای فرهنگی، باز هم دلسوزی و پیگیری همهی اهالی فرهنگ و هنر را میطلبد تا بهعنوان انسانهایی پیشرو و آگاه به حقوق خود تا حصول نتیجهی نهایی، دست از تلاش برای احیا و احداث این طرح برندارند و بدون تسامح و تساهل انجام این مهم را از شورای شهر و شهرداری مطالبه کنند تا استان کرمان نیز همچون سایر استانها در آیندهای نزدیک، بهارستانی در خور نام بزرگ شاعران، نویسندگان، هنرمندان و سایر مشاهیر خود داشته باشد؛ و تحقق این امر دور از دسترس نیست؛ اگر بخواهیم.
تحلیل رئیس کمیته بهارستان
در مورد مشکلات، دلیل عدم اجرای طرح دکتر معینزاده، میزان پیشرفت و اعتباراتی که به آن تخصیص یافت، «گلابزاده» رئیس وقت کمیته بهارستان میگوید: «عدم پیگیری و تشکیل جلسات با مسئولان، عامل اصلی ناتمام ماندن این طرح بود و از من نیز به عنوان کسی که مشغلههای زیادی داشتم ساخته نبود.
از اینکه چرا طرح دکتر معینزاده اجرا نشد، اطلاع چندانی ندارم ولی تا آنجا که میدانم مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان توسط «دهمرده» استاندار وقت به این طرح اختصاص یافت و ۲۰۰ میلیون هم شهرداری هزینه کرد ولی جز آثاری که در بهارستان برجا مانده، کار دیگری انجام نشده است و تردید دارم که اینقدر هزینه شده باشد.» او در مورد مبلغ کمکهای مردمی میگوید: « مبلغ اولیه موجود در بانک ملی صرف آبرسانی و آبیاری درختان و طرح تیرهای برق شد و مبلغی هم قریب ۲۵ میلیون تومان نیز نزد مرحوم طیب بود که ایشان از حساب قبلی به حسابی با سود بالاتر انتقال داد و در این مورد به فرزندان ایشان گفتم که تکلیف این پول را مشخص کنند.»
وی در ادامه، فرهنگ غالب را در تجلیل از هنرمندان، در زمان حیات آنها میداند و میگوید : « در همه جای دنیا مرسوم است که یاد بزرگان فرهنگی خودشان را زنده نگه میدارند. حال که هنرمندان در زمان حیات خود مورد توجه مردم و مسئولان نیستند، حداقل پس از مرگ آنگونه که شایسته است کاری کنیم که شرمنده نباشند و با احداث چنین فضاهایی فرهنگی هم مردم و هم مسئولان آبروداری کنند.»