صفریان؛ مشاور جوان استاندار کرمان در گفتوگو با استقامت:

سیستم دولتی جوانان را پس میزند!

اسما پورزنگی آبادی – هفته‌ی گذشته بخش اول گفت‌وگو با حسین صفریان؛ مشاور جوان استاندار کرمان منتشر و همان‌جا وعده شد که بخش دوم آن در این شماره خواهد آمد. آنچه در پی می‌آید؛ ادامه‌ی گفت‌وگویی است که با تیتر «پا روی حق نمی‌گذارم» منتشر شده بود.

یادآوری یک نکته نیز ضرورت دارد؛ در بخش اول مصاحبه؛ صفریان در پاسخ به یکی از سوالات که مربوط به عملکرد گروه مشاوران استاندار بود، به عملکرد مدیران کل حوزه استاندار اشاره کرد؛ او در این‌باره از عملکرد حوزه استاندار انتقاد کرد و با یادآوری این‌که مدیرکل حوزه؛ رئیس گروه مشاوران است اما در استانداری کرمان، مدیران حوزه، هیچ‌گاه اسباب انسجام و تاثیرگذاری هدفمند مشاوران را فراهم نکرده‌اند؛ گفته است: «من همیشه یک انتقاد داشته‌ام که به دفتر ایشان وارد است و چه زمانی که آقای فلاح مدیرکل حوزه استاندار بودند، چه زمانی که آقای بیگ‌زاده بودند، چه در زمان آقای همایی و چه الان که آقای محمودآبادی هستند؛ من این انتقاد را گفته‌ام». او در این بخش از سخنان خود، به اشتباه از آقای همایی‌راد نیز نام برده است.

صفریان در تماس تلفنی‌ای که با من داشت اعلام کرد که آقای همایی‌راد به او یادآوری کرده؛ که زمانی ایشان مدیرکل حوزه استاندار بوده؛ هنوز گروه مشاوران شکل نگرفته است. صفریان توضیح داد در زمان مدیرکلی آقای همایی‌راد در حوزه‌ استانداری کرمان؛ خود وی نیز هنوز به‌طور رسمی کار خود به‌عنوان مشاور جوان را آغاز نکرده بوده؛ استقامت بدین‌وسیله این اشتباه را اصلاح می‌کند. این گفت‌وگو را بخوانید:

 

آقای صفریان؛ شما یک گروه با عنوان مشاوران جوان استاندار کرمان تشکیل دادید. در اخبار خواندم یکهزار نفر عضو دارد.

دو هزار و ۵۰۰ نفر هستند.

تعدادی کمیته هم تشکیل دادهاید و این کمیتهها مسئولین و اعضایی دارند. برخی انتقاد میکنند که در انتخاب افراد موثر آنچه مورد توجهتان است؛ آقازادگی افراد، ارتباطات خاص آنها با افراد خاص و مواردی از این دست است. چه پاسخی به این انتقادات دارید؟

یکی از آقازاده‌ها را نام ببرید یا کسانی که ارتباطات خاص دارند.

شما بگویید. من اینطور شنیدهام.

اتفاقا این‌ افراد، هیچ‌کدام نه اهل لابی‌گری هستند و نه زد و بند… چون بنده این افراد را انتخاب کرده‌ام چنین انتقاداتی درباره‌شان مطرح می‌کنند؛ البته ناگفته نماند که فعالیت رسمی شورای مشاورین آن‌قدر گسترده نیست که خدایی ناکرده آدم بخواهد بگوید همه با منِ مشاورِ جوان دشمن شده‌اند! نه اصلا چنین نگاهی ندارم. خیلی افراد هم بودند که من از آن‌ها خواستم بیایند، گفتند ما خودت را هم قبول نداریم و نیامدند. در هر حال، هرکسی یک نظری دارد.اسامی افرادی که مسئولیت دارند را می‌گویم شما ببینید چند نفرشان آقا زاده‌اند؟ برای مثال عرض می‌کنم: مسئول کمیته برنامه‌ریزی آقای هادی فتح‌نجات است؛ آیا ایشان آقازاده است؟ یا وصل به جایی است؟ من ایشان را برحسب اتفاق شناختم. برای کمیته بانوان خانم قویدل را انتخاب کردم که هم‌زمان ایشان در اداره کل بانوان استانداری مشغول فعالیت بود. برای کمیته اقتصادی؛ آقای دهقان‌پور که هم استاد دانشگاه و هم مشاور اقتصادی یک هلدینگ بزرگ است انتخاب شده است. برای روابط عمومی؛ دور‌ه‌ی قبل آقای صادق نخعی را با توجه به تجاربی که داشت انتخاب کردم و در حال حاضر آقای میلاد مقیمی‌زاده این مسئولیت را برعهده دارد. برای واحدهای کارآفرینی جوان، آقای سیدی انتخاب شده؛ که البته ایشان مشاور مدیرکل صنعت، معدن و تجارت استان نیز است. برای شرکت‌های دانش‌بنیان؛ خانم غفاری را انتخاب کردم که خود ایشان مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان است و پنج محصول را به خط تولید رسانده و پژوهشگر برتر نیز بوده است. بنده برای انتخاب مسئولان کمیته‌ها خیلی با افراد مختلف مشورت گرفته‌ام؛ اما درباره‌ی برخی از مسئولین کمیته‌ها هم اشتباه کرده‌ام. اعتراف می‌کنم بیش‌تر در این دوره‌ی دوم فعالیت شورای مشاوران، خیلی اشتباه کردم. افرادی را انتخاب کردیم که برخی از آن‌ها فقط می‌گویند ما بلدیم؛ ولی هیچ‌کاری نمی‌کنند. طرح‌هایی پیشنهاد و نهایی شد که برخی از این مسئولین کمیته‌ها پذیرفتند آن را پیگیری کنند اما همه‌چیز در حد حرف باقی ماند. در دور دوم من اشتباه کردم اما در دور اول، عملکرد مسئولین کمیته‌ها واقعا رضایت‌بخش بود.

با این افرادی که از عملکردشان ناراضی هستید؛ چه میکنید؟

حتما تغییرشان می‌دهم و از این به بعد هم می‌خواهیم پروژه‌ای پیش برویم. یک‌سری کارها را می‌خواهیم در کرمان باب کنیم؛ هزینه‌اش را هم تا اینجا دادم. سیستم اداری واقعا جوانان را پس می‌زنند. من می‌خواهم با وجود همه‌ی سختی‌هایی که این کار دارد؛ اولین شورای اداری جوانان را برگزار کنم.

به چه شکل؟ با حضور کدام جوانان؟

مشاورین جوان مدیران کل استان، از طرف آن دستگاه می‌آیند؛ امام جمعه محترم، استاندار محترم و معاونین ایشان هم حضور پیدا می‌کنند و جلسه‌ای کاملا رسمی برگزار می‌شود.

یک جلسه یا بهصورت پیوسته؟

قصد داریم فصلی این جلسه را برگزار کنیم؛ همان‌طور که شورای اداری مدیران کل برگزار می‌شود جوانان هم شورا برگزار می‌کنند. آقای استاندار وقتی بر جانشین‌پروری تاکید دارند؛ جوانان را باید به عرصه بیاوریم تا یاد بگیرند شورای اداری یعنی چی؟ یاد بگیرند تصمیم‌گیری یعنی چی؟ و با فضا غریبه نباشند. رسمیت دادن و شخصیت دادن به جوان باید اتفاق بیفتد.

فکر میکنید آقای رزمحسینی با این طرح موافقت کنند؟

آقای استاندار با این طرح موافقت کرده‌اند. نظر ایشان نسبت به جوانان مثبت و نگاه‌شان حمایتی است.

حالا اگر این شورا برگزار شود و خود آقای استاندار نسبت به جوانان مسائلی بگوید و باعث دلخوریشان بشود؛ مشابه آنچه که در جلسهی ستاد ساماندهی جوانان اتفاق افتاد؛ آنوقت چه میکنید؟

این، اولین جلسه‌ای نیست که جوانان با آقای استاندار خواهند داشت. در هر جلسه‌ای هم که برگزار شده، ایشان مانند همیشه صریح و بی‌پرده دیدگاه‌شان را پیرامون حوزه‌ی جوانان مطرح کرده‌اند که اتفاقا مورد استقبال هم قرار گرفته است.

در اخبار خواندم یکی از برنامههایی داشتید؛ تهیهی سند مطالبات جوانان استان بود. این سند به کجا رسیده است؟

به هیچ‌جا نرسید.

چرا؟

چون دستگاه‌ها همکاری نمی‌کنند و جوانان را پس می‌زنند. ستاد ساماندهی جوانان تشکیل نمی‌شود؛ اگر می‌شد، یکی از دستور کارهای مهم این ستاد می‌توانست تهیه‌ی همین سند باشد.

از دستگاههای دولتی چه کمکی میخواستید که انجام ندادند؟

ما نیاز به آمار و اطلاعاتی داریم که در اختیار دستگاه‌هاست. نیاز به نیروهای اهل فن داریم. نمی‌خواهیم خودمان برای خودمان راهی را برویم. می‌خواستیم واسطه‌ی یک‌سری افراد بشویم و با ایجاد هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف این سند را تهیه کنیم. مدیریت این کار هم برعهده‌ی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی است. ما که خودمان تخصصی برای سندنویسی نداریم. اگرچه نوشتن سندی غیرواقعی و صرفا کاغذی هم کار سختی نیست و می‌توانستیم چنین سندی را بنویسیم و آن را هم در بوق و کرنا کنیم! اما فایده‌اش برای جوانان چی بود؟ هیچی.

به آقای رزمحسینی گفتهاید که دستگاههای همکاری نمیکنند؟

بله.

چه پاسخی دادند؟

گلایه کردند و به من گفتند از شما بعید بود. انتظار نداشتند که من نتوانم این کار را پیش ببرم. اما واقعا بدون کمک دستگاه‌ها نمی‌توانیم. نمی‌شود. آقای رزم‌حسینی به مدیرکل بازرسی هم گفتند که در این مسیر به ما کمک کنند.

با این وضعیت، تدوین سند از دستور کار شورای مشاورین خارج شده است؟

فعلا که این کار را کردیم و گفتیم پروژه‌ای جلو برویم.

یک طرح دیگر هم که آقای رزمحسینی خیلی بر آن تاکید دارد؛ جانشینپروری است. استاندار در نخستین جلسهی ستاد ساماندهی جوانان گفت که از شما خواسته جوانانی که آمادگی استاندار شدن دارند را شناسایی کنید. این کار را کردید؟ کسی آمد؟

تعداد زیادی از افراد؛ نظرات و ایده‌های خودشان را مطرح و برای دفتر حوزه استاندار ارسال کرده بودند و حتی از ۱۰ نفر که برنامه و ایده‌هایی  کامل‌تر و جامع‌تر داشتند، تقدیر شد. در بحث جانشین‌پروری باید بگویم که آقای هادی فتح‌نجات این موضوع را مطرح کردند. البته‌ اصالت طرح مربوط به یکی از استادان خیلی خوب مدیریت کرمان است که در دانشگاه تدریس می‌کنند و تز دکترای ایشان در این‌باره بوده که عنوان خزانه‌ی استعداد را داشته؛ من با ایشان صحبت کردم و اجازه گرفتم تا طرح را مطرح کنم. ایشان هم پذیرفتند و من طرح را خدمت آقای رزم‌حسینی بردم. ایشان هم بسیار استقبال کردند و قرار شد عملیاتی شود. سازمان مدیریت به عنوان نهاد تخصصی این حوزه به میدان آمد و آقای دکتر رودری؛ مدیر محترم سازمان و کارشناسان ایشان، یک‌سری ایراداتی که طرح داشت را گفتند و رفع‌شان کردیم. آقای رودری خیلی کمک کرد؛ اصلا این‌طور نبود که ما را تحقیر کند که مثلا شما قانون را نمی‌دانید. اتفاقا آقای رودری گفتند که من خودم برآیند این خزانه‌ی استعداد هستم؛ ظاهرا طرحی مشابه همین، سال‌ها قبل، در سازمان مدیریت اجرا شده و ایشان و چند نفر دیگر که الان رئیس سازمان مدیریت برخی استان‌ها هستند، این دوره‌ها را دیده‌اند و نشان دادند که خیلی مفید بوده است. ایشان گفتند من حمایت می‌کنم.

قرار شد برگزاری دوره‌ی آموزشی و هزینه‌های طرح با سازمان مدیریت باشد و انتخاب و معرفی افراد توسط مدیران دستگاه‌ها صورت بگیرد. برای شروع هم؛ هفت دستگاه به‌صورت پایلوت انتخاب شد تا بازخورد آن مشخص و طرح در دیگر دستگاه‌ها اجرایی بشود. آقای رودری به دستگاه‌های حوزه‌ی وزارت نیرو از جمله شرکت‌های برق و آب همچنین به شهرداری و میراث فرهنگی نامه نوشتند؛ خود سازمان مدیریت هم در طرح پایلوت قرار گرفت و قرار شد طرح پیگیری و اجرایی بشود. از این به بعد دیگر کار ما نبود. چون نه استاد داشتیم و نه دوره آموزشی می‌توانستیم برگزار کنیم.