نگاهی به گالریداری در کرمان در سال ۹۶ در گفتوگو با مدیران چهار گالری
سال خوبی از سر گذشت
رحیم بنی اسد آزاد – همیشه شرکتها و برندهای تجاری بازده و راندمان سال خود را در آخر سال مرور میکنند. این کار در بیشتر شغلها و فعالیتها رایج است، البته در حوزههای فرهنگی و هنری نیز افرادی که پیشرفت کار برایشان مهم است چنین کاری میکند و حتی شاید بتوان گفت مرور فعالیتهای سالانه و برنامهریزی برای سال پیشرو برای یک هنرمند به مراتب مهمتر است چرا که در آیندهی حرفهای و رزومه کاریاش تاثیر زیادی خواهد داشت.
نزدیک شدن به پایان سال بهانهای شد تا به سراغ فعالان گالریداری کرمان بروم، و با محوریت همین موضوع با ایشان به گفتوگو بنشینم. این افراد، در سالهای گذشته در کرمان فراز و نشیبهای زیادی را از سر گذراندهاند؛ از تعطیلی و بیرونقی تا بیتوجهی نهادها گرفته و تا انوع و اقسام مشکلات ریز و درشت دیگر؛ طوری که به گفتهی خودشان، ایشان هنوز با ابتداییترین معضلات دست و پنجه نرم میکنند.
با این حال با بررسی فعالیت گالریهای کرمان در سال ۹۶ میتوان فهمید که نسبت به سالهای قبل از لحاظ آماری سال بهتری را پشت سر گذاشتهاند و علاوه بر برگذاری نمایشگاههای هنری، تجربههایی چون جلسات نقد و ورک شاپها را از سر گذراندهاند. امید که این روند صعودی در سالهای آینده نیز ادامه یابد.
اما برای در جریان قرار گرفتن از چند و چون فعالیت گالریها در سال ۹۶ به سراغ مصطفی هندوزاده؛ مدیر گالری یادگاران، محدثه پورجعفری؛ مدیر گالری سروستان، اعظم السادات جهادی؛ مدیر گالری دیبا و حمزه افشار؛ مدیر گالری رستاک رفتم و از آنها سوالات زیر را پرسیدم:
۱- سال ۹۶ برای گالری شما چگونه گذشت و مهمترین دغدغه و چالش شما به عنوان گالریدار در این سال چه بود؟ ۲- سال آینده را برای گالریداران کرمان چگونه میبینید؟ ۳- چه اتفاقاتی باید برای هنر و جامعه هنری کرمان بیفتد تا شرایط حرفهای از نظر شما شکل مطلوبی داشته باشد؟
آنچه در ادامه میخوانید خلاصهای از پاسخ مدیران گالریهای مذکور به سوالات بالا است. پیش از آن لازم است یادآوری شود که علاوه بر گالریهای نام برده، گالریهای دیگری نیز در کرمان فعالیت میکنند که در این مجال فرصت نشد با مدیران آنها هم صحبت شوم و شنیدن پاسخ آنها را به فرصتی دیگر وا مینهم.
به نظرم مهمترین اتفاق خودِ گالری است. خواستن و باور به برنامهریزی اصولی برای پیشرفت و مقاومت در این فضا – که مدتها راکد بوده است – و امید داشتن به تغییرات هرچند کوچک، اهمیت زیادی دارد. گالریدار هم باید آموزش تخصصی ببیند، سوادش را افزایش دهد و پیشرفت کند. مدیریت صحیح در این شرایط خیلی اهمیت دارد. و باید بدانیم قطعا قرار نیست یک شبه به شرایط ایدهآلی برسیم. همایون صنعتی یک بار به من گفت: «کار فرهنگی زمان میبرد، دیر بازده است.» شاید ۱۰ -۱۵ سال طول بکشد تا فضا تغییر کند پس نباید زود خسته شد. خودِ جامعه هنری هم باید پویاتر باشد و با انگیزهی بیشتری کار کند. شاید شرایط الان آنقدر مساعد نیست؛ اما اگر هنرمندی در شهری که سکونت دارد فعالیت نکند یا بگوید چون فضا مناسب نیست کار نمیکنم و نا امید باشد چطور میتوان امید به پیشرفت فضا داشت؟
البته نقش دولت و دستگاهها در حمایت از این جریان هم مهم است، البته نه به این شکل که بخواهد با پول دادن، به گالریها کمک کند. به نظرم بیشترین کاری که می تواند بکند فرهنگ سازی است. باید مردم را با هنر آشنا کرد، باید فضاها و فعالیتهای فرهنگی را معرفی و تبلیغ نمود.
خودِ مدیران فرهنگی هم بیشتر در فضا حضور پیدا کنند. برای خود مسئولین و نهادها هم باید جا بیافتد که هنر ارزشمند است، هنر میتواند بهترین هدیه باشد، خود نهادها و ادارات هم باید در خرید آثار هنری پیشگام باشند. در رسانهها کمترین چیزی که میبینم توجه به هنرهای تجسمی است در حالی که یکی از بهترین راههای معرفی همهی فضاهای فرهنگی شهر، همین است.
فکر میکنم مجموعه گالری-هنرمند- مخاطب باید با همدیگر پیشرفت کنند. تا زمانی که یکی درجا بزند پیشرفت بقیه بیمعنی است. چون اینها اجزا یک کلِ واحد هستند.
*مطالب را در ذیل همین مطلب در پستهای جداگانه مطالعه بفرمایید.