به بهانه نمایشگاه های ۶ روز ۶ گالری در کرمان
هنوز اول راه هستیم
رحیم بنی اسد آزاد – دو هفتهی گذشته برای هنرهای تجسمی کرمان روزهای پررونقی بود؛ حضور “تونی کرگ” هنرمند مطرح بریتانیایی و نمایشگاهی از آثارش در موزهی هنرهای معاصر صنعتی موجب رونق فضای تجسمی کرمان شد و در کنار این رویداد طرح ۶ روز ۶ گالری به پیشنهاد “میثم ثمرخی” مدیر موزه صنعتی و همکاری گالریها اجرا شد که اتفاقی مهم و مثبت بود ولی متاسفانه از طرف رسانهها کمتر به آن پرداخته شد؛ مثل بیشتر برنامههایی که در کرمان هرچند کم ولی گاهی اتفاق میافتد وبابیبرنامهگی بازخورد خوبی ندارد؛ با همهی این بینظمیها گالریهای کرمان در این یک هفته تجربه خوبی را پشت سر گذاشتند. به واسطهی روزنامهنگاری از ده سال پیش و در حال حاضر گالریداری با گالریهایی که در کرمان راه افتاده و تعطیل شدهاند در ارتباط بودم.
و این را میدانم که تاکنون چنین همکاری از طرف گالریهای کرمان بیسابقه بوده و همیشه گالریها تکرو بودند و کارهای انفرادی و روتین انجام میدادند؛ این اولین بار بود که گالریهای خصوصی کرمان با هم برنامهای را پیش بردند، هرچند این جمع شدن هم به سادگی نبود و با حاشیههایی همراه؛ اما چون هدف،کار گروهی بود با هرچیزی که از بیرون و درون میخواست به این جریان لطمه بزند و گروه را متفرق کند مقابله شد، همهی حاشیهها نادیده گرفته شد و دوستان گالریدار از منفعت شخصی به نفع جمعی گذشتندتا نتیجهای مثبت حاصل شود. البته بررسی نتایج فرصت بیشتری میخواهد، در اینجا میخواهم از رویدادی بگویم که تاکنون در کرمان نداشتهایم و باید به آن بالید.
اتفاقهایی که همه با درخواست و مطالبهگری گالریها رخ داد. حضور تونی کرگ و تیم همراهش در۶گالری شهر کرمان مطالبهای بود که با مداومت به نتیجه رسید هرچند میثم ثمرخی مدیر موزه صنعتی بانی این حضور شد اما اگرپیگیری گالریها نبود شاید این اتفاق نمیافتاد؛ دیگر اینکه
برای اولین بار در چندین سال اخیر گروهی از گالریداران تهران با کمک اداره ارشاد و به خواست و انتخاب گالریها دعوت شدند تا تبادل اطلاعات و تجربه صورت بگیرد و فضای هنری کرمان معرفی شود؛”بهزاد نژادقنبر” مدیر گالری امکان تهران یکی از مهمانان بود که به گفتهی خودش قبل از این هیچ شناختی از فضای هنری و گالریداری کرمان نداشت و این تاسفی بود برای ما که چرا مثل دیگر شهرها نتوانستهایم گالریهایمان را در ایران معرفی کنیم، او همراه شدن گالریها را مثبت دانست و گفت: ما در تهران خیلی سعی کردیم اما نتوانستیم در قالب گروهی و باهم کارکنیم.
“احسان لاجوردی” مدیر بنیاد لاجوردی تهران نیز مهمان گالریداران بود که با حضورش در گالریها نظراتی ارائه داد که برای هرگالری میتواند مسیری برای آینده کاریشان باشد؛ از سیاستهای هر گالری تا نور و چیدمان و ظاهر گالری که همه و همه نکاتی موثر بود که توسط ایشان گفته شد؛ اینکه گالریهای یک شهر، فرهنگ آن شهر را میسازند و گالریها هستند که میتوانند به سلیقه مردم شهر جهت بدهند شاید و قطعا نکتهای بود که همهی ما گالریدارها میدانستیم ولی نیاز به تلنگری دوباره داشت؛ و اینکه از زبان خودش با یک صبحانه دوستانه تجربیاتش را بشنویم میتواند راه ما را در رسیدن به جامعه هنری پویا کوتاهتر کند.راهی که هنوز اول آن هستیم و این قدم اول بود که باید آنرا درست میگذاشتیم، اتفاقی که در گذشته بارها افتاده و با اینکه کرمان سالها پیش گالریهایی داشته اما مثل جرقههایی بودند که زود خاموش شدند و ما باآن سابقهی طولانی در تاسیس گالری یک جریان و یک مسیر مشخص در گالریداری نداریم والان تازه با همراه شدن گالریها باید منتظر اتفاقات خوب باشیم و میخواهیم چراغی را روشن کنیم که سالها روشن بماند.”محمد رضا منزه” کارشناس نقاشی انجمن مجموعه داران هم مهمان گالریها بود که او نیز این اتفاق را مثبت دانست و گفت نمیدانسته در کرمان چنین گالریهایی وجود دارد، چیزی که در کرمان هم در این هفته شاهد آن بودیم،و افرادی تازه با گالریها آشنا شدند یا فهمیدند در کرمان شش گالری خصوصی فعال وجود دارد که این یکی از مهمترین بازخوردهای این اتفاق بود؛ اینکه مدیرکل ارشاد در این برنامه بدون هماهنگیهای اضافی در یک جلسه کاملا صمیمی و بی رودربایسی پای درد و دل گالریدارها بنشیند و مطالبات آنها را بدون واسطه بشنود اتفاقی است که در این سالها کمتر افتاده؛ اینبار خواستیم و شد؛ در این برنامه بود که ارشاد و موزه بخشی از کارها را به خود گالریها واگذار کرد و فقط هزینه را متقبل شد و نتیجهاش را هم دید که کاش همهی کار را به گالریها واگذار کرده بودند؛ به هرحال برنامه ۶ روز ۶ گالری برگزار شد و گالریها یکی از هفتههای مهم اردیبهشت ماه خودرا که جزو پیک کاری گالریها است در اختیار این برنامه گذاشتند و توقع فروش و حمایت هم داشتند ولی علیرغم قولهایی که جهت حضور خریداران، مجموعهداران، مدیران صنایع و کارخانجات در گالریها و خرید آثار داده شده بود؛ هیچکدام از گالریها این افراد را ندیدند و فقط تیم همراه «تونیکرک» به گالریها آمدند و خریدهایی هم داشتند؛ بقیه همه مخاطبان و خریداران خود گالریها بودند شاید از بیبرنامهگی و عدم تعهد بود و شاید هم چیزدیگری، نمیدانم؛ فقط اینرا میدانم گالریها با تمام وجود پای این برنامه ایستادند و توقعشان این بود که بقیه هم به این عهد وفادار بمانند؛ متاسفانه بخشی ازتعهدات اتفاق نیفتاد؛ اگر بخواهیم منصف باشیم نمیتوان از این خرده گرفت چون اگر مدیران هم بخواهند، نیروی کاری متخصص نداریم، نیروهایی که در ادارات اهمیت موضوع را نمیدانند و وقتی مسوول کاری میشوند حتی در برنامه حضور فیزیکی هم ندارند، چگونه میتوانند به بهتر شدن برنامه کمک کنند؛ این عادت همیشگی ما است، تجربه کسب کردنهمیشه بهانهی بینظمیهایمان بوده و همیشه گفتهایم تجربهی خوبی بود؛کی میخواهیم از این تجربهها درس بگیریم؛
نمیدانم.