میراث فرهنگی از «رسانه» بهره نمیبرد!
اسما پورزنگیآبادی – تغییرات عدیدهی مدیریتی، همچنان در تقدیر اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان مانده و از ابتدای دولت یازدهم تاکنون، در حالیکه ما در استان تقریبا با یک ثبات مدیریتی روبهرو هستیم؛ در این اداره کل، سه سرپرست و مدیر رفته و آمدهاند و بهتازگی نیز، قرعهی فال را بهنام غلامرضا فرخی زدند و او حالا نه بهعنوان سرپرست بلکه در قامت مدیرکل این نهاد پرمسئله قرار است برای میراث ما و آیندهی استان در سه حوزهی مهم نقشآفرینی کند.
استان کرمان ظرفیتهای بیمثل و مانندی در حوزههای میراث فرهنگی و صنایعدستی دارد که بخش گردشگری میتواند برای قدکشیدن و به اوج رفتن بر شانهی آن بنشیند. اگرچه در دورههای مختلف، مدیرانی آمده و برای فعالسازی این ظرفیتها کارهایی هم کردهاند اما شوربختانه خروجی عملکردها هرگز اسباب رضایت جامعه نبوده و وقتی مردم کرمان میبینند استانهایی با داراییهای خیلی کمتر از سرزمین خودشان؛ چطور در عرصهی گردشگری کشور یکهتازی میکنند دلسرد مانده و با حسی شبیه سرخوردگی به امید روزهای روشن چشمانتظار ماندهاند. حالا اینکه «ما چگونه ما شدیم؟» پرسشی است که کارشناسان باید پاسخی در خور برای آن بیابند تا از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری و راه برای سرعت گرفتن هموار شود.
«فرخی» که اکنون امانتدار میراث نیاکان ما شده؛ بهواسطهی اینکه از بدنهی این نهاد است قاعدتا با خیلی از چالشها و مسائل آن آشنایی دارد و از انتظارات جامعه نیز نباید بیخبر باشد. اما اینکه چهقدر میتواند و یا چهقدر شرایط فراهم است تا او برای حل این چالشها برنامهریزی و تصمیمگیری کند چیزی است که تا چند ماه پیشرو معلوم خواهد شد. در گزارشی که در همین شمارهی استقامت به نقل از سه تن از فعالان گردشگری منتشر کردیم به برخی از اولویتهایی که او باید بدان بپردازد؛ اشاره کردهایم. جای فعالان صنایعدستی و میراث فرهنگی در این گزارش خالی است؛ در آینده سراغ ایشان هم خواهم رفت اما اکنون علاقهمندم بهعنوان یکی از اعضای کوچک خیل عظیم دوستداران فرهنگ و تاریخ این استان و این کشور چند نکته را یادآور شوم.
اول آنکه انتظار میرود مدیرکل جدید؛ سیستم اطلاعرسانی و خبردهی این مجموعه را تقویت کند و در ادامه، درهای اتاق جلسههای خود و همکارانش را بهروی همهی خبرنگاران بگشاید تا از نزدیک در جریان ماوقع باشیم. این سکوت خبری که سالهای زیادی بر این نهاد سایه افکنده، زیبندهی ادارهای با این عظمت و رسالت نیست و از قضا؛ در این حوزه، بیخبری هم هرگز معادل خوشخبری نیست! مردم باید بدانند آنجا چه میگذرد و این نیاز به دانستن، با انتشار روزانهی اخباری که همه از یک کانال و منبع همه هم، شخص مدیرکل است همخوانی ندارد. همکاران ما در روابط عمومی این اداره کل؛ تلاش فراوان دارند اما تقویت این مجموعه و تامین نیرو و امکانات و تجهیزات و جدی گرفتن بخش اطلاعرسانی با یک فرمان محکم مدیریتی ممکن است. شاید هم بد نباشد بهدلیل گستردگی کار؛ هر یک از معاونتها و نمایندگیهای میراث در بخشها و شهرستانها، بهطور جداگانه، کارگزاران و رابطان خبریای را در ساختار معاونت خود تعریف کنند؛ در این صورت، نهتنها پوشش اخبار کاملتر بلکه از مرگ روزانهی اخبار نیز جلوگیری میشود.
همچنین، از مدیرکل جدید انتظار میرود از همین ابتدای فعالیت؛ برنامهی خود در بخشهای مختلف را منتشر کند تا افکار عمومی و رسانهها بتوانند آن را تعقیب کرده و متخصصان دربارهی آن بدانند و نظر دهند.
ضرورت دیگر این مجموعه در دوران تازهی خود، باز کردن راه سمنها و انجمنهایی است که از این سازمان مجوز گرفته و مطابق قانون، وظایفی دارند. صدای این سمنها در استان کرمان همیشه خاموش و یا اگر بوده، ضعیفتر از آن بوده که بتواند دستگاهی را از بیراهه به راه بکشاند! مدیران امروز بیش از هر زمانی به تامین نظر مثبت افکار عمومی و متخصصان احتیاج دارند.
در این شرایط، این رسانهها و فعالان مدنی هستند که «عاقبت به خیر شدن یا نشدن» مدیری را ارزیابی میکنند نه خود شخص مدیر. مدیر جدید میراث فرهنگی استان باید برای عاقبت به خیر شدن نزد افکار عمومی تلاش کند.
وقتی به هر گوشه از این استان که نظر میاندازیم جاذبهای و گنجی پیش روی ماست؛ و آن هنگام که عقبماندگی در همهی زمینهها زیاد است؛ علم و هنر مدیریت است که به کمک میآید تا فرد بهجای سرگشتگی و روزمرگی؛ از میان این همه، بهترین و مهمترین اولویت را برکشد و به آن بپردازد. امیدوارم آقای فرخی مواردی را که برشمردم مد نظر قرار دهند.