جشن سده را از پیلۀ انزوایش خارج کنیم

 

 

محمد لطیف‌کار – جشن سده امسال در کرمان زیر سایه‌ی کرونا خیلی محدود و در ابعادی کوچک برگزار شد و مردم از طریق فضای مجازی با این مراسم ارتباط برقرار کردند. این جشن که از یادگارهای ایران باستان و در شمار مهم‌ترین جشن‌های ایرانی است، اکنون رو به افول است و تنها در چند نقطه‌ی کشور از جمله کرمان، یزد و تهران برگزار می‌شود. با این وجود، جشن سده یک فرصت و ظرفیت بزرگ است که قدر آن را نمی‌دانیم.

درباره‌ی سابقه‌ی پیدایش آن در اسطوره‌های ایرانی آمده است: «بعضی سده را منسوب به اردشیر بابکان و بعضی از کیومرث سخن گفته‌اند که چون عدد فرزندانش به سد رسید، جشنی بزرگ برپا کرد و آتشی افروختند و آن را سده نامیدند. همین روایت درباره‌ی حضرت آدم منقول است وقتی که فرزندانش به سد رسیدند. و از پیروزی بر ضحاک نیز خبری است که این جشن به آن سبب برپا و معمول شده»، و روایاتی درباره‌ی پیدایش آتش نیز در این زمینه بیان شده است.

پس از آن نمونه‌هایی از برگزاری بسیار گسترده و باشکوه این جشن را در تاریخ سراغ داریم. اگرچه این جشن از پیش از اسلام رواج داشته است اما نمونه‌ی مشهور و تاریخی آن به زمان «مردآویج دیلمی، پسر زیار به سال ۳۲۳هجری» می‌رسد که در اصفهان بر پا شده است. او دستور می‌دهد: «در دشت‌های بزرگ زنده‌رود پشته‌های بزرگ خار و هیزم به فراوانی فراهم نمایند. در روی همه‌ی بلندی‌ها، تپه‌ها و دامنه‌ی کوه‌ها تا مسافت‌هایی دور هیمه و پشته‌های خار فراهم کردند. از دامنه‌ی کوه کریم تا فرازین‌گاه آن را از هیمه و خار پوشاندند و این کوه مشرف بر اصفهان است و چون در آن آتش زدند چنان بود که همه‌ی کوه می‌سوزد».

با این وصف بیشترین اطلاعی که از این جشن در دست می‌باشد مربوط به برگزاری آن در مناطق روستایی، عشایری و شهری ایران در یک صد سال اخیر است.

نمونه‌ی روستایی و عشایری این آیین، در برخی روستاها و مناطق عشایری ایران از جمله اطراف سیرجان، بافت و بردسیر در استان کرمان، در ابعاد کوچک محلی نظیر روستا یا ایشوم برپا می‌شود.

دکتر مرتضی فرهادی مردم‌شناس در کتاب موزه‌های بازیافته می‌نویسد: «در ایلات و عشایر و روستاهای سیرجان و بافت، پایان «چله بزرگ»، یعنی دهم بهمن‌ماه را «سده» نامیده، و به مناسبت آن جشن‌هایی به نام «سده‌ سوزان» و یا «سده سوز» برپا می‌دارند». فرهادی در ادامه در باب ماهیت این جشن تصریح می‌کند: «نشانه‌های بسیاری در دست است که نشان می‌دهد، این جشن‌ها – همان‌گونه که استاد باستانی درباره‌ی جشن سده اشاره کرده‌اند – بیش از همه احتمالا، جشن دامداران و چوپانان بوده باشد».

او به نقل از باستانی پاریزی می‌نویسد: «این جشن در واقع جشن شروع زایش گوسفندان، نزول خیر و برکت است، برای آن مردمی که اقتصاد شبانی داشته‌اند، و جان و عمرشان در پی گوسفندان صرف می‌شده است».

این جشن چنان‌که اشاره شد هم‌اکنون در چندین شهر ایران برگزار می‌شود. در این مجال فعلا به شکل برپایی آن در مناطق مختلف ایران کاری ندارم و می‌خواهم صرفا به مهم‌ترین مکان برپایی این جشن، که ما از آن خبر داریم یعنی کرمان اشاره کنم. هاشم رضی در کتاب گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان با اشاره به پیشینه‌ی این جشن که از صد و اندی سال پیش در اطراف کرمان و نزدیکی قناتغستان برپا می‌شده، می‌گوید این جشن در باغچه بداغ‌آباد کرمان از حدود هفتاد سال پیش باشکوه برگزار می‌شود. او می‌نویسد: «مقارن غروب آفتاب، موبدان با لباس ویژه‌ی سپید، لاله به دست و زمزمه‌کنان با سرود آتش نیایش، گرد پشته‌ی هیمه سه بار می‌گردند و آن‌گاه با آتشی که در لاله‌ها می‌سوزد، از اطراف آتش می‌افروزند و تا هنگامی که آتش خاموش شود به جشن و پایکوبی می‌پردازند».

وی در ادامه پاره‌ای از آداب و مناسک ویژه‌‌ی این روز را بر می‌شمارد و در ادامه بیان می‌کند: «به هنگام نیمروز آش ویژه‌ای می‌پختند که انواع سبزی‌ها و حبوب و گوشت در آن وجود داشت. روغن جوشی یا تهیه‌ی سیروگ که نان ویژه‌ای است و آن را در روغن کنجد سرخ می‌کنند به یاد درگذشتگان و اوستاخوانی جهت شادی روان آنان تا عصر مرسوم  است. خانواده‌هایی که به محل عمومی جشن نمی‌رفتند، در بام خانه‌ها آتش می‌افروختند و یا پس از برگشت از جشن عمومی، به این کار اقدام می‌نمودند. این مراسم را سده‌سوزی می‌گویند و معتقدند که از این شب به بعد، شدت سرمای زمستان تدریجا کاسته شده و هوا رو به گرمی می‌رود».

فارغ از همه‌ی مسائل و بحث‌هایی که پیرامون این جشن مطرح می‌شود، به گمان من آن‌چه امروز اهمیت دارد این است که این جشن ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر دارد؛ و حیف است که کرمان از چنین فرصتی خود را محروم سازد. پیشتر هم در این‌باره نوشته‌ام: «تا به ‌حال نشنیده‌ام که میان انجمن زرتشتی‌ها، با اداره میراث فرهنگی و کمیسیون گردشگری اتاق، برای کیفیت‌بخشی به این مراسم، گفت‌وگویی جریان داشته باشد».

به شرایط امسال که به خاطر کرونا، این مراسم تا حدودی در سایه‌ قرار گرفت و به‌طور مجازی و خاص برگزار شد، کاری ندارم. اما پوشیده نیست، در دهه‌های گذشته که دست‌کم خودم شاهد برپایی این جشن بوده‌ام دیده‌ام که علاقه‌مندان و عزیزان کرمانی برای تماشای بخشی از آداب و مناسک این جشن ناچار می‌شوند در یک موقعیت نامناسب و در اذدحام جمعیت از پشت نرده‌های آهنی مراسم را دنبال کنند. حال آن که در این زمینه اگر از فعالان برنامه‌های فرهنگی و هنری که توان مدیریت و هدایت برنامه‌های بزرگ را دارند کمک خواسته شود، می‌توان این جشن را با کیفیتی بسیار بالاتر و جذاب‌تر برگزار کرد، و به گونه‌ای عمل کرد که هزاران تماشاچی، با لذت بیشتری این آیین را ببینند. همچنین با تبلیغات مناسب، هم می‌توان تورهای مختلف داخلی و خارجی داشت و این جشن ایرانی را بیش از پیش به گردشگران سراسردنیا و مردم ایران شناساند.
ما هر سال در برابر این فرصت مهم قرار داریم، اما بر اثر غفلتی که داریم شوربختانه کمترین بهره‌ی مادی و معنوی را نصیب خود می‌سازیم، و خیلی سر راست بگویم که داریم فرصت‌سوزی می‌کنیم.