محمدعلی فردوسی پیشکسوت مطبوعات استان کرمان مطرح کرد
جامعه به روزنامهنگاری رسالتمحور نیاز دارد
گروه جامعه – هفتهی گذشته دو مراسم به یاد دکتر باستانی پاریزی و بهمناسبت سالروز تولد او در تهران برگزار شد. هر دو واجد اهمیت بودند. روز دوشنبه سوم دیماه مراسمی با عنوان «آیینهدار دوران»، در دانشگاه تهران؛ و دیگری روز چهارشنبه با عنوان از کارمانیا تا کرمان در خانه وارطان برگزارشد. از مراسم اولی گزارش کوتاهی داریم که در همین شمارهی استقامت میخوانید. از دومی اما تنها به گزارش سخنرانی محمدعلی فردوسی از پیشکسوتهای مطبوعات استان که در مورد پیشینهی مطبوعات و نقش باستانی در کسوت روزنامهنگار صحبت کرده است بسنده میکنیم. نظر به محدودیت جا در صفحات استقامت امکان درج سایر سخنرانیها فراهم نشد. در ادامه متن سخنرانی «فردوسی، مدیر مسئول فردوس کویر» را با اندکی تلخیص میخوانید.
با تشکر از دست اندرکاران خانه وارطان به ویژه جناب پژمان موسوی مدیر دلسوز و فرهنگی این مجموعه و جناب محمدی، و سپاس بخاطر برگزاری بزرگداشت سالگرد تولد شادروان استاد باستانی پاریزی، بزرگمرد عرصهی فرهنگ، ادب، طنز، تاریخ و روزنامه نگاری.
چند روز پیش که دکتر مجابی برای رونمایی از کتابش به کرمان سفر کرده بود در گفتوگویی که در مورد باستانی پاریزی داشتیم گفت: او تنها نویسندهای است که هرچه میدانست نوشت، هرچه نوشت چاپ شد، هرچه چاپ شد فروش رفت و هرچه فروش رفت خوانده شد و هرچه خوانده شد، فهمیده شد و این از موارد نادر در دنیاست.
در این فرصت اندک، با توجه به اینکه شادروان باستانی پاریزی خود در سن ۱۲ سالگی حدود سالهای ۱۳۱۸ وارد عرصهی روزنامهنگاری شد و نشریهی باستان و ندای پاریز را با تیراژ چند نسخه و در سال ۱۳۳۶تا ۳۷ ماهنامه« نامه هفتواد » رادر هشت صفحه منتشر میکرد، همواره بهعنوا ن یک روزنامهنگار «رسالت محور» فعالیت کرد . به همین لحاظ و گذاشتن بنیانی درست در این حرفه، امروز سیرجان قطب روزنامهنگاری کشور است.
محورصحبتم نقش مطبوعات محلی «رسالت محور» در توسعهی پایدار شهری است. باستانی خود روزنامهنگاری شجاع و در بیان مشکلات جامعه بسیار رک و واقعبین بود که جا دارد با ذکر خاطراتی از ایشان سخنم را ادامه دهم.
در سال ۸۰ که خانه مطبوعات کرمان شکل گرفت پیشنهاد برگزاری مراسم تجلیل از پیشگامان یکصدسال روزنامهنگاری کرمان را دادم و شخصا برای دعوت از ایشان برای سخنرانی به منزل دکتر در شهرک غرب رفتم. با متانت و تواضعی که خاص شخصیت ایشان بود مرا به حضور پذیرفتند و خودشان برایم چای قند پهلو آوردند. اتاقشان پربود از کارتنهایی که مملو از فیش برای تالیف کتابهایی بود که بایستی به رشتهی تحریر درآید. وقتی در مورد اینکه کی این فیشها تبدیل به کتاب میشوند از استاد پرسیدم با همان لحن طنزآمیز همیشگی گفتند: « فعلا که عمر پیامبر اسلام را تمام کردهام بقیهاش را از حضرت نوح قرض میگیرم تا کرم حضرت نوح چقدر باشد .(نمیدانم این فیشها بجایی رسیده یا نه).این جلسه برگزار شد و ایشان سخنران اصلی مراسم بودند که در ابتدا به تاریخ مطبوعات کرمان اشاره کردند و گفتند: هرگز در آزادی خواهی، راستی و درستی پیشگامان روزنامه نگاری کرمان نمیتوانم شک کنم و درادامه در تاثیر مطبوعات (منظور همان نشریات رسالت محور است) در جهت توسعه منطقهای خاطرهی تصویب طرح احداث خط آهن که قرار بود از اصفهان به شیراز برود را اینگونه نقل کردند:«یکروز در یکی از روزنامهها خواندم که از قول وزیر راه وقت، نوشته بود که راهآهن به اصفهان رسیده و ما خیال داریم آن را به جنوب هم ادامه دهیم. ما چون با شیراز مبادلهی نشریه داشتیم یک روز نشریه گلستان شیراز به دستم رسید که در یکی از مقالات آن نوشته شده بود: بعد از اصفهان نوبت احداث خط آهن در فارس است. از شما چه پنهان، من هم در جوابش با ذکر آمار و ارقام و بیان مشکلات و محرومیتهای کرمان در مقالهای نوشتم که بعد از اصفهان، نوبت کرمان است و این جدل ادامه پیدا کرد و مجددا مدیر روزنامه گلستان در مقالهی دیگری به ما بد و بیراه گفت و جالب اینجاست که عبدالرحمن فرامرزی، سردبیر روزنامه کیهان هم در سرمقالهاش – در غول مطبوعات آن زمان یعنی روزنامه کیهان – به دفاع از شیرازیها برخاست و خط آهن را پس از اصفهان حق شیرازیها دانست، چرا که به اعتقاد او فارس، استان فرهنگی و افتخار کشور بود و بندر بوشهر هم قطب اقتصادی محسوب میشد و از این حرفها… و دوباره من در مقالهای در ماهنامه هفتواد جواب دندانشکنی به فرامرزی دادم که او بعدها به من گفت که مقالهات خیلی در پایتخت تاثیرگذار بوده است. پس از چاپ این مقاله معلوم شد که وزیر راه دنبال بهانه میگشته که راهآهن را به کرمان بیاورد. ولی از نماینده فارس و روزنامههای آنجا میترسیده. این موضوع را بعدها فرامرزی به من گفت که در جلسهای که با وزیر راه و رییس برنامه بودجه تشکیل شده، وزیر گفته که باستانی در مقالهاش آمار و ارقام داده و تحلیل درستی کرده که بایستی راهآهن بعد از اصفهان به کرمان برود و ما هم یک بودجه بیشتر نداریم و نمیتوانیم به هر دو شهر راهآهن ببریم، خودتان یک فکری بکنید و فرامرزی هم گفته بود که من جواب باستانی را نمیتوانم بدهم و نهایتا تصمیم براین شده بود که خط آهن به کرمان بیاید. استاد در پایان خاطرهاش گفت: «به هرحال، راهآهنی که شما امروز دارید در اثر نوشتن مقالهای در نشریه هفتواد احداث شد و افزود: «شاید خودنمایی باشد، ولی واقعیتی است که باید اذعان کنم، روزنامهنگاری بسیارحرفهی تاثیرگذاری در توسعه شهری است .
با نگاهی به متن این خاطره چند جمله کلیدی در حرفه روزنامه نگاری مد نظر قرار میگیرد:
۱- به روز بودن اطلاعات یک روزنامه نگار و نیاز سنجی به موقع
۲- سماجت و پیگیری منطقی ومدلل و دفاع از مطالبه واقعی توسعه شهر
۳- وجود ترس حاکمیت از نقش روزنامه نگار
۴- نداشتن توقع مالی و صرفا توجه به خدمت بدون چشمداشت در بدو امر
۵- انجام کار درست در شرایط سخت
که همهی این موارد از خصوصیات روزنامهنگاری رسالت محور است.
ماحصل این جلسه، یکی تقدیر از پیشگامان روزنامهنگاری بود و دیگر اینکه قرار بود پس از مراسم طی جلساتی در خانه مطبوعات به سمت تاسیس مرکز پژوهش و آمار و اسناد صد سال تاریخ مطبوعات کرمان پیش برویم؛ ولی در ادامه پس از سالها جمعآوری نسخ قدیمی، ادوات روزنامهنگاری و ابزار چاپ، تصمیم به تاسیس موزه مطبوعات با همکاری میراث فرهنگی گرفته شد که در ادامه قرار بود مدیریت موزه با خانه مطبوعات باشد. اما مدیریت وقت میراث فرهنگی، موزه را قبضه کرد و پس از حذف نام خانه مطبوعات از تابلوی سردر موزه، و سپردن آن به دست فردی ناکارآمد، نه تنها موزه تبدیل به نمایشگاه شد و آثار آن در اثر بی احتیاطی فرسوده و بعضی از نسخ اصلی نشریات صدساله دچار نقصان شد بلکه اکثر اوقات هم تعطیل بود؛ وبارها نیز در زمان تغییر مدیریتها در میراث پیگیری بهعمل آمد، ولی متاسفانه بلحاظ اینکه ماهیت چنین موزهای که فقط در آن اسناد کاغذی باشد برای مدیران امری نامفهوم بود، به آن اهمیت ندادند و هنوز بلاتکلیف است .
این موزه در سال ۸۴ تاسیس شد وامیدواریم هرچه زودتر میراث فرهنگی با رفع موانع و در اختیار گذاشتن یکی از خانههای قدیمی و بازسازی آن، این موزه را احیا کند.
استان کرمان به شهادت آمار تا قبل از انقلاب ۴۴ نشریه داشته که اولین آنها توسط زرتشتیان بنام فروهر ایرانشهر کرمان منتشر شده و پس از انقلاب نیز بعد از مدتی سکوت در مرداد ماه ۶۴ اولین نشریه بنام حدیث کرمان به مدیر مسئولی مهدی شجاعی منتشر شد و در حال حاضر کرمان قریب ۳۵۰مجوز رسانه دارد که از این تعداد ۸۴ پایگاه خبری،۹ روزنامه،۱۰۰ هفتهنامه و مابقی دو هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه هستند که در حال حاضر قریب ۸۰ در صد آنها چاپ میشوند.
امروز سوال اصلی این است که آیا در طول ۳۰ سال گذشته مطبوعات محلی توانستهاند نقش خود را در کنار سه رکن دیگر دموکراسی یعنی قانون اساسی، مجلس و احزاب سیاسی بهعنوان رکن چهارم ایفا کنند و چه عواملی سد راه همگام شدن مطبوعات با توسعه پایدار شهری بوده است؟
امروز نقش رسانهها در توسعهی پایدار و ایجاد فرصتهای عادلانه در جامعه روشن و شفاف است و در این راستا نقش رسانههای محلی و عمدتا مطبوعات بسیار پر رنگتراست. توسعه تنها در مقولهی اقتصادی اتقاق نمیافتد؛ بلکه شاخصهای سیاسی، اجتماعی و انسانی نیز از مقولات دیگر توسعه پایدار شهری محسوب میشوند که رسانهها باید از پیشروان آن باشند.
بدیهی است وقتی جامعهای به توسعهی پایدار رسید، دیگر تغییر و تحولات مقطعی تاثیری بر آن نخواهد گذاشت؛ بنابراین رسانههای محلی «رسالت محور» در این راستا میتوانند باتوجه بهفرهنگ بومی هر منطقه، پاسداشت ارزشهای مذهبی و ملی و آداب و سنن، الگوهای غذا و پوشاک، توجه به گردش آزاد اطلاعات، ایجاد عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر، توجه به معماری سنتی و نگهداری از بافت قدیم وحفظ محیط زیست که همهی اینها از عوامل توسعهی پایدار هستند، نقش خود را بهخوبی ایفا نمایند و بهقولی بهعنوان نورافکن و دیدبان توسعه مطرح باشند و با اطلاع رسانی دقیق و آگاهیبخشی زمینهی رسیدن به شاخصهای توسعه را فراهم آورند. نیازسنجی، معرفی و تحلیل توانمندیهای شهری، معرفی نخبگان و کارآفرینان موفق، و صیانت از فرهنگ پویای شهری فعالیتهایی از این دست است.
متاسفانه رشد کمی مطبوعات محلی که بعضا تحت سیطرهی «کمیت» همچون سایر بخشها قرار گرفته و به لحاظ تسهیل اخذ مجوز بدون توجه به پارامترهای حرفهای رشد کردهاند، بهلحاظ مشکلات عدیدهی نرمافزاری و سختافزاری اما از رسالتمحوری به سمت رپرتاژمحوری و یارانهمحوری سوق پیدا کردهاند و تعداد کثیری از آنها از کیفبت مطلوبی بر خوردارنیستند. دراین دسته از نشریات، مخاطب در مرحلهی آخر اهمیت قرار دارد و ترتیب انتشارشان به میزان آگهی بستگی دارد! اکثر مطالب آنها گردآوری شده از سایتها و درج خبرهای تکراری و سوخته است، بنابراین نه تنها پیشرو توسعه پایدار نیستند، بلکه خود نیز در مسیر توسعه گرفتار ماندهاند. چشمشان به دست مدیران و گرفتن گزارش عملکرد روابط عمومیها دوخته شده و از سویی نیمنگاهی هم به ماده ۱۶ دارند تا لغو مجوز نشوند. در واقع، بجای نقد عملکرد و تحلیل و پرسشگری، نشریات بیآزاری میشوند که تنها کارکردشان بولتن گزارش عملکرد مدیران است و نقشهای کلیدی خود را در مقولات«نورافکنی»،«فرهنگ سازی» و«اطلاع رسانی»ایفا نمیکنند. این نشریات که به محافظهکاری معروفند معمولا تحت فشارهای حزبی و جناحی هستند و دفاع از منافع ملی برای آنها در درجهی دوم اهمیت قرار دارد.اگرچه این نوع مطبوعات بهلحاظ کمرنگ بودن نقش احزاب ضرورتا کارکرد حزبی دارند، ولی منظور از فعالیتهای جناحی،لابیگریهای معمول است.
مطبوعات رسالت محور و توسعه پایدار شهری
در مقابل، مطبوعات مستقل به شهر بهعنوان یک موجود زنده نگاه میکنند .شهر زنده از نظر آنها تعداد بلوارها، بزرگراه ها، برجها، ترافیک و تعداد اتوموبیلها نیست؛ آنها در تحلیلهایشان الگوبرداری کورکورانه از توسعهی کلانشهر تهران نیست که پیآمدهای آن امروز گریبان شهروندان را گرفته است، بلکه با در نظر گرفتن فرهنگ بومی، ارزشهای ملی و مذهبی، معماری سنتی و میراث فرهنگی، گویش و فرهنگ غذایی، تحلیل روابط انسانی و عدالت اجتماعی، ایجاد فرصتهای برابر و توجه به گردش آزاد اطلاعات که همگی از عوامل توسعهی پایدار یک شهر زنده هستند نقش رسالت محور خود را ایفا میکنند.
مطبوعات رسالتمحور با توجه به کمرنگ شدن حوزههای انسانی در مدیریت شهری و اینکه شهرسازی دچاربحران فرهنگی و بیمعنایی است، به روابط انسانی و ایجاد فضاهای سالم برای نزدیک شدن انسانها بهم در شهر توجه دارند.
این نشریات استفاده از وسایط نقلیه عمومی را تبلیغ میکنند و از طرف دیگر شورای ترافیک را هم نسبت به ترمیم این وسایط حساس میکنند تا امکان استفاده از اتوموبیلهای تک سرنشین کم شود و از طرفی با ازدیاد فضاهای پیاده روی امکان اینکه مردم همدیگر را ببینند فراهم شود که این برخوردهای آدمها باهم مهربانی و از خودگذشتگی را بوجود آورد و از پدیدهی مذموم فعلی یعنی بیاعتمادی به یکدیگر که رایج شده است جلوگیری شود. این نشریات ایجاد فضا برای دوچرخه سواری، مسیر مناسب برای معلولان، فضاهای شهری برای نشستن مردم چیزی شبیه سکوهای قدیمی که جلوی هر خانه برای رفع خستگی مردم ساخته میشد را ترویج میکنند. آنها معتقدند شهرها با انسانها معنا پیدا میکند و بزرگ میشود؛ نه با برجها و بلوارها و ساختمان ها…
نشریات رسالت محور از رای مردم به نمایندگانشان در شورای شهر صیانت میکنند و با تحلیل عملکرد آنان و شهردار منتخب شورا، شهرداری را به سمت استقلال مالی سوق میدهند. و با آموزشهای لازم به شهروندان مسئولیتپذیری را درآنها بیدار کرده تا خود در ساختن شهر خود تلاش کنند.این نشریات دایما به مدیران شهرداری گوشزد میکنند که در صدور پروانه های ساختمانی، حداقل در مورد نماهای ساختمان مشاوره های لازم را بدهند تا شهر شکل نامتجانس و متضاد با معماری خاص کویر پیدا نکند.
نشریات رسالت محور نقش محلهها را بهخوبی میدانند و در جهت احیای آنها تلاش میکنند چراکه در محلههاست که فرهنگ مردم شکل میگیرد و همزیستی مسالمت آمیز و همدردی با یکدیگر روحیه جوانمردی را تقویت می کند. همین محله ها هستند که در شرایط بحرانی به کمک مراکز امدادی می آیند و شهر را مدیریت میکنند.
نشریات رسالت محور به تحلیل طرحهای نیمه تمام و دلایل هدر رفت چنین سرمایههایی میپردازند و طی گزارشاتی مسئولان را برای حل مشکلات مذکور به چالش میکشند. و …
در پایان بهعنوان یک روزنامهنگار کوچک به همکاران خود این واقعیت را گوشزد میکنم که قضاوت تاریخ را فراموش نکنند و همیشه به این نکته توجه داشته باشند که آیندگان چگونه از آنها یاد خواهند کرد که مصداق این بیت از باستانی پاریزی است:
تاثیر در جهان نکند گرچه بود من
بهتر زمن چه ماند؟ جز یادبود من
بهنظر میرسد پژوهش در روزنامهنگاری کرمان و نقد عملکردها در این زمان ضروری بنظر میرسد تا با تحلیل نقاط ضعف وقوت، اصلاحات لازم صورت پذیرد و روزنامهنگاری رسالت محور به جایگاه اصلی خود باز گردد .
+با سپاس از مهراوه فردوسی روزنامهنگار ارجمند که متن کامل این سخنرانی را در اختیار استقامت قرار داد. متن کامل را در سایت استقامت منتشر خواهیم کرد.