یادداشت دبیر تحریریه :

الی احسن الحال

اسما پور زنگی آبادی : هم نوروز، هم بهار، هر دو، کاری که با من می‌کنند این است که قالب‌های معمول ذهنم را درهم می‌شکنند و باورم از محدود بودن در یک جغرافیا به‌نام یک استان یا یک کشور را فرو می‌ریزند و از قید و بندها رهایم می‌کنند و در جایگاهی می‌نشانندم که بدانم حالا من، برای روزهای زیادی؛ تقریبا از اوایل اسفندماه تا هفته‌ای بعد از سیزده‌به‌در که همچنان به همدیگر نوروز و سال نو را تبریک می‌گوییم در یک جشن بزرگ همراه آدم‌های خیلی خیلی زیادی شرکت دارم. همه‌ی ساکنانِ ایرانِ فرهنگیِ بزرگ. صاحبان اصلی و پاسبانان نوروز. از هم‌وطنانم در ایران، مادرِ نوروز گرفته تا اهالی تاجیکستان و افغانستان و شاید بهتر باشد بگویم همه‌ی ۱۲ ملیتی که نوروز به‌نام‌شان ثبت جهانی شده. همچنین، همه‌ی ساکنان نیمکره‌ی شمالی زمین که در گردش زمین به‌دور خورشید، با هم بهاری می‌شویم. کدام رویداد می‌تواند همه‌ی ما را این‌چنین به هم پیوند بدهد که نوروز و بهار پیوند داده؟

جای سپاسگزاری دارد این‌که یک‌بار دیگر هم، فرصت تماشای بهار و شرکت در این جشن باشکوه و فرصت شروع دوباره را از زمین و زمان گرفته‌ایم.

برای سال پیش‌رو اما، خیلی‌ها پیش‌بینی روزهای سخت‌تر اقتصادی در ایران را دارند من اما فکر می‌کنم سخت و دشوار روزی است که دوست داشتنِ یکدیگر را از یاد ببریم. دشوار روزی است که آن‌قدر در هیاهوها و فریادها و روزمرگی‌ها غرق شویم که صدای دل‌مان را نشنویم و از یاد خودمان برویم و از یاد ایران. این بلا از همه‌ی ما دور باد. نوروز نماد و نشان نو دوستی و مهرورزی و امید به زندگی است. این نشان را که طبیعت به‌ ما هدیه می‌کند روی چشمان‌مان بگذاریم و در دل و جان‌مان بنشانیم که با آن، پیروزی بر هر دشواری آسان است و به یاد داشته باشیم: «بر این پیکان هستی‌سوز سامان‌ساز، پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز». این عید و ایام پرطراوت را به همه‌ی شما تبریک می‌گویم. در پاکستان نوروز را «عالم‌افروز» می‌نامند به‌معنی روشن‌کننده و روشنی‌بخش جهان. روشنی و امید و شادمانی شما را باد. یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَال، حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ.