فرخنده عبدی در گفت و گو با استقامت مطرح کرد:
تابلوها را از کرمان میبریم
برای تبدیل خانه به موزه هنوز هیچ تماسی با ما نگرفتهاند
رضا شمسی – روز بیست و دوم تیرماه گذشته در مراسم تشیع جنازهی استاد محمد امام بود که حسن سلاجقه به استقامت گفت: «خانه استاد امام باید به همت مسولان شهری و فرهنگی، موزه شود.»
او از همهی دوستداران این هنرمند فقید خواست که این مطالبه را جدی بگیرند.
این استاد دانشگاه با اعتقاد به اینکه خانهی استاد امام و همسرشان، فرخنده عبدی که خود هنرمند و معلم هنر قابل احترامی است، با تمام آثار استاد و با گلخانهِ منحصر به فردی که از کاکتوس دارد، و خاطراتی که اهالی فرهنگ و هنر کرمان در آن خانه دارند، قابلیت موزه شدن را دارد و میتواند یکی از جاذبههای گردشگری شهر کرمان باشد؛ همان جا به استقامت گفت که این ایدهی خود را با مسوولان ارشد استان مطرح نموده و آن را پیگیری خواهد کرد.
به اعتقاد او این مساله حتی از دید اقتصادی نیز قابل توجیه است و به صنعت گردشگری کرمان هم کمک میکند.
البته این خواسته گویا همزمان و به شکل موازی از سوی جمع دیگری از هنرمندان نیز مطرح و پیگیری شده بود.
با این مقدمه، در حاشیهی مراسمی که موسسه فرهنگی و هنری مفرغ به پاس یک عمر تلاش در عرصهی معلمی و هنرآوری برای فرخنده عبدی در مقام یک بانوی هنرمند و معلم پیشکسوت برگزار نموده بود، فرصتی جسته و از ایشان در خصوص موزه شدن خانهی مشترکشان با زنده یاد استاد محمد امام، سوال شد.
فرخنده عبدی در پاسخ به خبرنگار استقامت گفت: «از این طرح به شدت استقبال میکنم و خوشحال میشوم اگر خانهی ما به موزه یا فرهنگسرا تبدیل شود.»
همسر استاد محمد امام با اظهار این نکته که هر انسانی بر حسب فطرت و طبیعت خود، دوست دارد نامی از او باقی بماند، بیان داشت: «ما هم هم مثل هر انسان دیگری چنین تمایلی را داریم و حتی تا حدی که بتوانیم از فروختن و این خانه دوری میکنیم و در حال حاضر هم حتی آن را اجاره نخواهیم داد. ما از آن محافظت میکنیم تا چنانچه بنیادی یا نهادی یا سازمانی توانست، این خانه را به موزه تبدیل کند ما به سهم خود دریغ نکرده باشیم.»
اگر مقدورمان بود خانه را
به مردم کرمان اهدا میکردیم
او افزود: «اگر میتوانستیم و از لحاظ مالی در توانمان بود خانه را اهدا و تقدیم مردم کرمان میکردیم که به موزه یا خانه فرهنگ تبدیل شود، اما در حال حاضر از نظر مالی این امکان را نداریم.»
این بانوی هنرمند با بیان این نکته که میداند عمر هیچکس ابدی نیست و از نظر شخصی نیازی به حفظ نام خود و همسرش ندارد به خبرنگار استقامت گفت: « من میدانم که از بزرگترین فلاسفه و هنرمندان تنها نامی باقی است، اما در ضمن معتقد هستم اگر به هنرمندان بها بدهند، جامعه سالمتری خواهیم داشت و اگر مثلا خانهی ما به یک مرکز هنری یا فرهنگی تبدیل بشود، منزلت هنر افزایش مییابد و عموم مردم هم متوجه خواهند شد که اگر کسی در جهت آموزش یا خلق هنر تلاش کرد، جامعه و دیگران به او ارزش مینهند.
و مخصوصا خانوادهها متوجه خواهند شد که جایی هم هست که برای هنر ارزش قائل شوند و اگر جوان علاقهمندی به هنر پیدا شد، بیقدر و منزلتش نمیکنند.»
او ادامه داد: «وگرنه ما فقط وظیفهی خود را انجام دادهایم؛ ما در سختترین زمانها و محرومترین شرایط کرمان به این شهر وارد شدیم و در مقابل از دولت حقوق گرفتیم و قلبمان هم به این کار رضایت داشته، کسی هم ما را مجبور نکرده بود، و از نظر فردی و شخصی هم توقعی از کسی نداریم.»
موزه شدن خانه به محاق رفت
بانو فرخنده عبدی در پاسخ به این پرسش استقامت که: ظرف ۴۰ روزی که از درگذشت استاد امام میگذرد، آیا هیچ شخصیت حقیقی یا حقوقی پیشنهادی برای تبدیل خانه به موزه داده یا خیر؟ اظهار داشت: «تنها در همان روزهای اول یک جلسه به این منظورتشکیل شد که در آن ۲۰ نفر هم حضور ۲۰ داشتند، ( و تا آنجا که به یاد دارم آقایانی مثل آقای سلاجقه، سلجوقی، محمدی، علی نظامی و خانم عاقبتی نیز در آن خانه بودند) اما این بحث دیگر به محاق رفت و بعد از آن هیچ فرد یا اداره یا نهادی با ما تماس نگرفت و در مورد تبدیل خانه به موزه صحبت دیگری نشد.»
او ادامه داد: «تا آنجا که میدانم، عموم هنرمندان دوست دارند که منزل ما موزه بشود و این خواستهی خود را دنبال هم میکنند، اما شاید سازمانهایی مثل شهرداری در حال حاضر پول ندارند و شورای شهر جدید هم که گویا هنوز تشکیل نشده و ادارات دولتی هم که با کمبود بودجه روبرو هستند.»
این هنرمند نقاش با اظهار این نکته که در آن جلسهی ۲۰ نفره به نتیجهی عملی خاصی نرسیدیم، گفت: «ما فعلا تابلوها را جمع کردهایم و از کرمان میبریم، اما از خانه و گلخانه مراقبت میکنیم و اگر روزی تصمیم به تاسیس موزه شد، ما هم تابلوها را بر میگردانیم.»
شخصا دوست دارم منزلمان به خانه فرهنگ تبدیل بشود
این معلم هنر با ابراز این خواسته که شخصا دوست دارد، منزلشان به خانهی فرهنگ تبدیل شود، بیان داشت: «خانهی ما در یک محلهی مستمند نشین است و آن محله بیشتر به خانه فرهنگ نیاز دارد که در آن کلاسها و آموزشهای رایگان و یا با حداقل شهریه برگزار شود.»
او افزود: «من قلبا دوست ندارم آن خانه به موزه از نوعی که صرفا کلاه و کیف استاد را در آن بگذارند، تبدیل شود؛ شخصا علاقه دارم خانهام به مکانی شبیه خانههای فرهنگ قدیم تبدیل بشود که در آنها، از کلاس نقاشی گرفته تا کلاس سوادآموزی و کلاس زبان و کارگاه طرز زندگی و رفتار با کودکان و از این قبیل با هزینههای دولتی یا رایگان برگزار میشد.»
فرخنده عبدی همچنین از جمع آوری و ترکیب بندی کارهای خود و زنده یاد استاد امام خبر داد و اظهار داشت: «اگر فراغت و امکانی فراهم شود، تصمیم داریم نمایشگاهی از آنها برگزار نماییم.»
گرفتار عشق معلمی بودیم
او در پاسخ به این سوال که چرا ما و دیگر علاقهمندان شما، در این همه سال از این زوج هنرمند نمایشگاهی ندیدهایم؟ به بستر زمانی و شرایط مکانی سالهایی که او و همسرش در کرمان فعالیت خود را شروع کرده و ادامه دادهاند، اشاره کرد و گفت: «ما گرفتار عشق معلمی بودیم، در حالیکه فعالیتهای هنری یک فضا و امکانات خاص، و جوش و خروشی میخواهد و به افرادی برای بازاریابی و به فعالیتهایی از این دست نیاز دارد و ما در مجموع اهل این کارها نبودیم و بیشتر در عالم خود بودیم و این قبیل کارها را یاد نگرفته بودیم.»
معلم هنرستان گیو در سالهای دور ادامه داد: «اگر به سالهایی که گذشته برگردم، باز هم همان مسیری را میروم که رفتم و صد در صد باز هم نمایشگاه نخواهم گذاشت، چرا که معتقد هستم در آن شرایط درست عمل کردهایم. ما به آموزش و پرورش آمدیم تا با قلبمان زندگی کنیم و این درست در سالهایی بود که مراکزی مثل تلویزیون، تازه رونق گرفته بود و به لیسانسیههای هنر در مراکزی مثل تلویزیون و سازمانهای پولدار دیگر احتیاج بود و طبعا رفاه مادی بهتری را هم در پی داشت. خاطرم هست وقتی تصمیم گرفتیم به کرمان بیاییم، یکی از دوستان کرمانیمان، ما را از آمدن به کرمان منع میکرد و میگفت شما
دیوانهاید!»