منصور علیمرادی در مراسم رونمایی «اوراد نیمروز»:

هیچ داستانی درمورد لوت نداریم

مینا قاسمی :  «بخش مهمی از کشور ما کویر و بیابان است و بخش مهمی از لاشه و پهنه‌ی این سرزمین را لوت گرفته است. بنابراین سهم استان ما از کویر و از دشت لوت بسیار است؛ اما تا به امروز شما هیچ داستانی از لوت نمی‌بینید. لوت، با این همه عظمت. «اوراد» اما اولین داستانی است که از لوت در می‌آید، با همة شگفتی‌هایش. اوراد در تلاش بوده که بخشی از تاریخ این سرزمین را در بافتار لوت بررسی کند و بسازد». این جملات را منصور علیمرادی در نشست نقد و بررسی آخرین اثرش با عنوان «اوراد نمیروز» بیان کرد؛ در نشستی که عصر جمعه ۱۲ مهرماه، توسط آکادمی هنرهای نمایشی صحنه با حضور علاقه‌مندان، نویسندگان و شاعران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار استقامت، نشستی که محمد جهانشاهی، معاون فرهنگی شهرداری کرمان و معاون گردشگری سابق نیز در آن حضور داشت و در هنگام سخنرانی‌اش گفت که پرده‌ی نمایش اسلاید را بیاویزند که از خصیصه‌های کویر لوتی که علیمرادی در داستان خود تصویر کرده با زبان عکس برای حضار سخن بگوید. می‌خواست نشان بدهد که علیمرادی با اینکه تمامِ کویر را ندیده، اما خوب از پسِ تصویر کردنِ جاده‌های کویری، زیست‌های جانوری کویر، کمپ‌های کویری و دیگر جوارح این پهنه برآمده است. نشستی که در آن علیرضا دوراندیش، مترجم در ایراد سخنرانی خود از ویژگی‌های بیانی اوراد نیمروز برای حضار صحبت کرد و توضیح داد که چگونه این اثر را می‌توان متنی بکر قلمداد کرد و حتی تأکید کرد که این داستان در بعضی از قسمت‌هایش به شعر هم می‌ماند. و در همین نشست بود که ناهید فخرشفائی، استادیار ادبیات انگلیسی دانشگاه شهیدباهنر کرمان به ایراد سخنرانی پرداخت و با مقایسة دو اثر تاریک‌ماه و اوراد نیمروز، داستان‌های علیمرادی را داستان‌هایی «دموکراتیک» خواند. و بالاخره در همین نشست بود که علیمرادی بعد از اینکه ویژگی‌های داستان خود را از زبان سخنرانان شنید، به لذت قدر دیده شدن‌اش در شهر خودش اقرار کرد و بعد، راز نوشتن اوراد نیمروز را برملا کرد:«آن‌قدر که من بر کویر عاشقم، مجنون بر لیلی نبود».

وی گفت:«من روانیِ کویرم. ما بیابانی هستیم. ما از کویر هستیم و هرکار هم که بکنیم کویر پاچة ما را تا آخر عمر گرفته است. من هم مثل هر کرمانی و مثل هر بیابانی و مثل هر ایرانی که البته عاشق جای‌جای این سرزمینم اما بر این کویر بیشتر عاشقم. انرژی و وقتی که اوراد از من گرفت، هیچ‌یک از کارهای پژوهشی‌ و داستان‌هایم از من نگرفتند! دو سال برای این کار وقت گذاشتم و جان کندم. اوراد را با خون نوشتم. یعنی با تمام وجودم».

وی افزود:«بخش مهمی از کشور ما کویر و بیابان است و سهم استان ما از کویر و از دشت لوت بسیار است. بخش مهمی از لاشه و پهنه‌ی این سرزمین را لوت گرفته است، اما تا به امروز شما هیچ داستانی از لوت نمی‌بینید. لوت، با این همه عظمت. اوراد اما اولین داستانی است که از لوت در می‌آید، با همة شگفتی‌هایش. اوراد در تلاش بوده که بخشی از تاریخ این سرزمین را در بافتار لوت بررسی کند و بسازد. ساختار اوراد به صورت پازل طراحی شده؛ یعنی در دل هرکدام از فصل‌ها ما روایت‌ها و خرده‌روایت‌ها و فصل‌های دیگری می‌بینیم. هرکدام از این بخش‌ها نیز، علاوه بر کارکردی که در نظام کلی اثر دارند، نسبت‌هایی با متن و رویداد تاریخی متن برقرار می‌کنند».

نویسنده کتاب « تاریک ماه» در ادامه بیان کرد:«اوراد را بیشتر از همه‌ی کارهایم دوست دارم. نوشتن این کتاب خیلی عذابم داد. اصلا اوراد یک سازه است و به زعم خودم آن را طوری نوشتم که همة اجزاء آن جزء به جزء در یک ارتباط بی‌واسطه باشد. خودِ این کار روایتی جذاب از سرگشتگی و جادو است. یک سفر اُدیسه‌واری دارد. و اصلا سفر، خودش روایتی جذاب است. همة ما فیلم‌های جاده‌ای را به خاطر روایت‌های غیرقابل‌پیش‌بینی‌اش دوست داریم. تصور بفرمایید روستایی در دل کویر ساخته شده که هزار سال با جهان هیچ ارتباطی ندارد. زبان عجیبی دارند و آیین‌های غریبی دارند. تمام کلمات آن‌ها ۳۰۰ کلمه بیشتر نیست و این خیلی غریب است».

وی افزود:«خود اثر را به گونه‌ای نوشتم که در زیرساخت‌هایش مشحون از نماد و اسطوره است. هر پاراگراف آن نسبت‌هایی با متن دارد. کلوتی که می‌نویسم فقط کلوت نیست. و فقط در همین رمان این‌گونه است. برای این نکته خیلی روی داستان کار کردم. وقتی می‌خواستم فصل شن را بنویسم با تکرار حرف «ش» می‌خواستم صدای شن را القاء کنم و حس‌های مختلف را برانگیزانم».

گفتنی است، علیمرادی در این نشست در پاسخ به سوال یکی از حضار مبنی بر اینکه:«اگر می‌خواستید یک نام دیگر برای کتابتان در نظر بگیرید، چه اسمی را انتخاب می‌کردید؟»، گفت:«بادِ بریان».

شایان ذکر است، مشروح سخنرانی‌های ناهید فخرشفائی، محمد جهانشاهی و علیرضا دوراندیش به زودی در پایگاه خبری فردای‌کرمان منتشر خواهد شد.