گپ فیالبداهه با خادم مطبوعات کرمان

من عاشق نوشتن هستم

محمد لطیفکار – از حدود سی‌سال پیش «محمدجواد ایرانمنش» را می‌شناسم. مغازه‌ی کوچکی در خیابان شریعتی داشت. عصرها که مطبوعات تهران به کرمان می‌رسید؛ آن‌جا پاتوق روزنامه‌خوان‌ها بود. آن‌قدر شلوغ می‌شد که گاهی یکی دو نفر از مشتری‌ها به او کمک می‌کردند. آقا جواد علاوه بر مغازه، از همان موقع در کار توزیع هم بود.

سال گذشته در یک پست اینستاگرامی درباره‌ی او نوشتم: «خادم واقعی مطبوعات‌» است.

دیشب که طبق معمول سری به مغازه‌ی مطبوعاتی میدان ارگ زدم او نیز آن‌جا بود. با شوق از من خواست یادداشت او را در روزنامه «کرمان امروز» بخوانم. او یک ستون ثابت در حدود صد کلمه با عنوان: «یادداشت‌های گاه و بی‌گاه» دارد.

وقتی پرسیدم آقا جواد از کی می‌نویسی؟ لبخندی پهنای صورتش را گرفت و گفت: «از سال ۸۹ می‌نویسم. اول در «واقعه»، بعد «صبح کرمان» و حالا هم در «کرمان امروز» منتشر می‌کنم».

گفتم: «چقدر خوب که مرتب می‌نویسی و ستون هم داری». صدایش را با فروتنی پایین‌تر آورد و گفت: «من که قابل ستون نیستم؛ اما یک گوشه‌ای به من دادند که بنویسم!».

وقتی پرسیدم چرا می‌نویسی و چه وقت فرصت این کار را داری؟ لحن صدایش قوت بیشتری گرفت و گفت: «عاشق نوشتنم». بعد ادامه داد: «از زمانی ‌که نوشتن را شروع کردم حس عجیبی در قلبم پیدا شده؛ که دیگر نمی‌توانم از نوشتن دل بکنم».

‌پرسیدم: «تو با این مشغله‌ی پر زحمتی که داری از کجا این فرصت را به‌دست می‌آوری؟».

خنده‌ی بلندی کرد و گفت: «می‌دانی که رابطه‌ی عاشق و معشوق به خلوت نیاز دارد». گفتم: «بله»؛ گفت: «خورجین روزنامه و کوچه پس کوچه‌های شهر، خلوت من است. هر وقت شروع به کار می‌کنم، مطالب را در ذهنم یادداشت می‌کنم؛ و وقتی خانه به خانه روزنامه‌ها را می‌دهم، کم‌کم مطلبم را هم به پایان می‌رسانم. و برای این‌که عشقم را به نوشتن ثابت کنم، مطلبم را در روزنامه چاپ می‌کنم».

از آقا جواد خواستم چند عکس از او بگیرم، ضمن این‌کار از او پرسیدم: «درباره‌ی چه موضوعاتی می‌نویسی؟»

انگار منتظر این سوالم بود، چون بدون تامل گفت: «سعی می‌کنم تلنگری به هر چالشی بزنم؛ و هیچ محدودیتی هم در نوشتن ندارم. طنز و جدی و مناسبتی می‌نویسم».

گفتم: «از مطالبی که نوشته‌ای کدام را می‌پسندی؟» او حالا داشت موتورش را روشن می‌کرد؛ با صدای نسبتا بلندی گفت: «مطالبی که چاپ کرده‌ام برای من فرقی ندارند. وقتی می‌نویسم چون عاشقم، همه‌ی کلمات، برای من یک معنی خاصی دارند»!