چراغ خبرنگاران پای خود سو ندارد

بهنام احمدی*: مناسبت‌های متداول و رایج در تقویم رسمی جامعه‌ی امروزی گرچه فرصت مغتنمی برای ارج نهادن به کار و تلاش صاحبان حِرَف است ولی واقعیت امر این هست که صنوف مختلف باید از شرایط پیش آمده به‌منظور تقویت توانایی‌ها و رفع کاستی‌ها به خود ارزیابی مجموعه‌شان بپردازند.

گرچه معضل ناخواسته‌ی ویروس کرونا دیرگاهی است که دامن منحوسش را به روی مناسبت‌های تقویم رسمی کشورمان پهن کرده و اجازه‌ی بروز و ظهور این مناسبت‌ها را به‌سان گذشته در فضای فیزیکی به‌دور از دغدغه‌ی فاصله‌ی اجتماعی نمی‌دهد ولی اهالی رسانه و خبر که یک‌هفتهِ‌ی دیگر به مناسبت مقدس روزشان یعنی ۱۷ مرداد، روز خبرنگار باقی نمانده، باید به مقوله‌ی خودارزیابی ایام گذشته‌ی خود در این فرصت پیش‌رو بپردازند و ببینند در قبال مسئولیت اجتماعی پذیرفته‌ی خود تا چه اندازه موفق عمل کرده‌اند.

خبرنگاران و عکاسان به عنوان پیش‌قراولان و موتورمتحرکه‌ی رسانه‌ها که در خط مقدم جبهه‌ی اطلاع‌رسانی همواره با آسیب‌ها و چالش‌های جدی به لحاظ ماهیت کاری قرار دارند باید در مناسبتی که به‌نام روزشان نامگذاری شده است نیم‌نگاهی هم به نحوه‌ی اقدامات و فعالیت‌های یک‌سال گذشته‌ی خود بپردازند و با خودارزیابی لازم، ببینند تا چه اندازه نسبت به مسئولیت اجتماعی پذیرفته‌ی خود در قبال جامعه و مردم پاسخگو بوده‌اند.

بدون شک بازخورد این خودارزیابی‌هاست که می‌تواند خبرنگاران و عکاسان را در رسیدن به اهداف پیش روی خود که چیزی جز انتشار و انعکاس قابلیت‌ها و نارسایی‌های موجود منطقه، شهر، استان و دیارشان نیست استوارتر کند.

اما نکته‌‌ی قابل تاملی که در عرصه‌ی رسانه‌ها از جمله در استان کرمان با دارا بودن حدود ۳۸۰ نشریه و پایگاه خبری، ۱۰ روزنامه،    ۱۰۸ هفته‌نامه، ۴۸ دوهفته‌نامه و ۶۳ ماهنامه وجود دارد این هست که دست‌اندرکاران این عرصه، چند صدم درصد از آنچه پیرامون موضوعات حوزه‌های مختلف حساسیت دارند نسبت به معضلات و چالش‌های کاری خود توجه ندارند و مثل این‌که رسانه‌ها ماموریت‌شان فقط و فقط گفتن از قابلیت‌ها و معرفی دیگر حوزه‌ها از شخص گرفته تا نهاد و اداره و دیگر صنوف هست، و وقتی که به خود خبرنگار می‌رسد باید چراغ خاموش حرکت کند.

این کم‌توجهی و یا بهتر بگویم بی‌توجهی رسانه‌ها به چالش‌های پیش روی خود در عرصه‌ی اطلاع‌رسانی تا جایی رسیده که در روز روشن در میدانی به نام مشتاقیه کرمان بانوی عکاسی توسط برخی معتاد متجاهر مورد حمله قرار می‌گیرد و با چاقو زخمی و روانه‌ی مراکز درمانی و آزمایشگاهی می‌شود، ولی در فضای رسانه‌ای آب از آب تکان نمی‌خورد و حتی یک خط در رسانه‌های پرشمار این استان در این خصوص نوشته و منتشر نمی‌شود.

گرچه شاید بتوان گفت که این اتفاق در حرفه‌ی پرخطر خبرنگاری و عکاسی تازگی ندارد، زیرا در تاریخ حدود ۲۰۰ساله‌ی مطبوعات چه بسیار فعالان رسانه‌ای بوده‌اند که تا مرز دوختن و بریدن زبان، پیش رفته‌اند، ولی آنچه که باید در این مقال به آن پرداخت این هست که مطبوعه و یا رسانه‌ای که نمی‌تواند از حق خبرنگار و عکاسش حتی با دادن یک خط خبر حمایت کند، چطور می‌خواهد زبان گویای جامعه باشد و پاسخگوی نگاه ملتمسانه‌ی محرومان و ضعفا و در حقیقت ملجاء مطالبه‌گری آحاد جامعه باشد.

این سکوت سنگین خبری در قبال حادثه‌ی رخ داده، من را به یاد گفته‌ای از بزرگان در یک رمان تاریخی انداخت که می‌گفت فرمانروا و زمامداری که نتواند از خانواده و مردم خود صیانت کند چطور می‌خواهد برای دیگر ضعفا و آزادگان ملجاء و نقطه‌ی امیدی باشد.

و در نهایت امر، باید گفت که خبرنگاران و عکاسان در حقیقت چراغ‌های فروزانی هستند که در همه‌ی عرصه‌های سخت و سهل حضور یافته و از وجودشان مایه می‌گذارند تا به اطرافیان روشنی بخشند، ولی برای دفاع از حق خود در مقابله با چالش‌های پیش‌رو به‌مثابه چراغی هستند که پای خود سو ندارند، و منفعل عمل می‌کنند.

*مدیر خبرگزاری ایرنا در استان کرمان