آقای زینی‌وند فرهنگ و گردشگری را فراموش کردید!

اسما پورزنگی‌آبادی –  همه‌چیز در یک چشم بر هم زدنی اتفاق افتاد. صبح چهارشنبه خبر آمد که آقای فدائی از استانداری استعفا کرده، ظهر گفتند هیات دولت آقای زینی‌وند را تایید کرده و دیروز یکشنبه هم، مراسم رسمی معرفی استاندار جدید با حضور «تعداد زیادی شرکت‌کننده» آن هم زیر سایه‌ی سنگین کرونا برگزار شد.

اینکه چه شد که ناگهان فدائی خود را از استان‌داری کرمان دریغ کرد و چه کسانی و با چه اقداماتی او را مجبور به کناره‌گیری کردند؛ همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و کسی هم به این پرسش‌های افکار عمومی پاسخی نمی‌دهد. تو گویی «ولی‌نعمتان» نامحرمان‌اند! شفاف‌سازی در این‌باره اما هم‌اکنون یکی از خواسته‌های مردم کرمان است. تغییر چهار استاندار در هفت سال؛ آن‌قدر موضوع مهمی هست که نتوان بر آن چشم بست و نمی‌بندیم هم. امیدوارم در روزهای پیش‌رو، در این‌باره سخنی گفته شود.

حالا اما، با قدردانی از تلاش‌های فراوان آقای فدائی در مقام استانداری، به استاندار جدید کرمان خیرمقدم می‌گویم. نمی‌دانم یک استاندار در شش ماهِ پایانِ یک دولت که طبق روال معمول به امورات انتخاباتی می‌پردازد؛ چه کارهای بزرگی از دستش ساخته است و نمی‌دانم برنامه‌هایی که آقای زینی‌وند دیروز در مراسم معارفه ارائه کرد، مربوط به همین شش ماه است یا براساس دوره‌ی طولانی‌تری، برنامه‌ریزی کرده اما می‌خواهم بدانم چرا آقای زینی‌وند «فرهنگ» را در رویکردها و برنامه‌هایش نادیده گرفت؟ آن هم در شرایطی که کرونا، همزمان با جان انسان‌ها، جان بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی که پیش از همه‌گیری نیز، چندان تنومند نبودند، گرفته است و فریادرسی هم نیست.

در استان مسائل بسیار متعددی وجود دارد که برخی از آن در سخنان آقای زینی‌وند آمد و بسیاری دیگر هم نه. از جمله فرهنگ. امید دارم که این نادیده گرفتنِ فرهنگ، ناشی از کم‌ بودن وقت برای سخنرانی استاندار باشد و دلیل دیگری نداشته باشد؛ و با این خوش‌بینی، منتظر می‌مانیم تا در روزهای آتی، دیدگاه و برنامه‌های ایشان در حوزه‌ی فرهنگ را بشنویم.

همچنین، در سخنان ایشان از گردشگری و میراث‌فرهنگی چیزی گفته نشد و در بدو ورود استاندار محترم، می‌خواهم تقاضا کنم که به داد میراث‌فرهنگی این استان برسد. دیروز آقای زینی‌وند بارها صفت «کهن» را برای استان کرمان به‌کار برد و این یعنی می‌داند که اینجا تاریخ دارد و سرزمینی که تاریخ دارد؛ نشانه‌هایی از این تاریخ هنوز در آن پابرجاست. ابنیه‌ی تاریخی، سایت‌های باستان‌شناسی و فرهنگ غیرملموس این استان نمودهای گذشته هستند و دارند از دست می‌روند.

آقای استاندار! استانی که سکان مدیریتش را در دست دارید، در زمینه‌های مختلف و به‌ویژه در حوزه‌ی میراث‌فرهنگی و گردشگری، حرف بسیار زیادی برای گفتن دارد.

امید دارم که از سایت‌های جهانی این استان، بیش‌‌تر از نام‌شان و توضیحات مختصری شنیده باشید. به واسطه‌ی حضورتان در سیستان‌وبلوچستان، حتم دارم از لوت پهناورِ جهانی شده، این گنج خفته‌ی ایران می‌دانید و از مسائل و مشکلات فراوانش. قطعا ارگ بم و باغ شاهزاده‌ی ماهان را می‌شناسید و از میمند شنیده‌اید و کاش که این روستای صخره‌ای اعجاب‌انگیز را از نزدیک دیده باشید. این سایت‌های جهانی تنها بخش «کوچکی» از داشته‌‌های ما هستند. هزاران هزار بنای تاریخی کوچک و بزرگ، از دوران دور تاکنون، در جای جای این استان هست و دارد از دست می‌رود. همین چند روز، پیش از آمدنِ شما به کرمان، فیلمی در فضای مجازی منتشر شد از تخت درگاه قلی‌بیگ. یک بنای تاریخی صفوی، بر دامنه‌ی کوه‌های صاحب‌الزمان در شرق شهر کرمان. سخنم را کوتاه می‌کنم و از شما می‌خواهم دستور دهید این فیلم را نشان‌تان بدهند و بعد هم، سری به بافت تاریخی شهر کرمان بزنید، بازار و معماری‌ نجیب و باشکوهش را ببینید و کاروانسراهایش را، که چه‌طور دارند پرپر می‌شوند. وقت تماشا، حتما چشم‌تان به آن غول برافراشته‌ی کنار بازار هم خواهد افتاد. سیتی‌سنتر ساروج‌پارس را می‌گویم. به ما بگویید قرار است بالاخره با آن چه بکنند وقتی از بازار کرمان حرمت‌شکنی کرده و نمی‌گذارد این بازار ثبت جهانی بشود؟ اگر به بازار تاریخی کرمان رفتید، لطفا سری هم به خانه تاریخی لطفی بزنید. قبلش بگویم اگر وعده‌ای درباره‌اش بدهید، سومین استانداری خواهید بود که پشت این خانه قرار گرفته‌اید تا نجاتش بدهید! اینجا قرار نیست شاخ غولی شکسته شود؛ این خانه‌ی باشکوه در حال احتضار است. می‌خواهیم آباد شود. فقط همین. و نمی‌شود. چرا؟

آقای استاندار، از شما می‌خواهم فلکه‌ی مشتاق و اطراف آن را با حوصله‌ی بیش‌تری ببینید، از همراهان‌تان بخواهید وضع سینما نور و سینما تابان را نشان‌تان بدهند، به مشتاقیه سری بزنید، قلعه‌دختر و اردشیر مهجورمان را ببینید، بگویید جای خالی خانه‌تیمو را نشان‌تان بدهند و بخواهید تصاویری از این خانه، وقتی که بود را ببینید؛ و بپرسید چرا و کِی با خاک یکسانش کردند و این کار را چندین و چندصد بار در این شهر کرده‌اند؟ به قبه‌سبز بروید و ببینید این بنا را که دو استاندار پشت آن قرار گرفته‌اند؛ و ببینید که هنوز چه‌قدر نیاز به حمایت‌ دارد. به ماهان بروید، به آستانه شاه نعمت‌الله ولی. و ببینید شکوه معماری ایران را در این بنا. دیروز در اینستاگرام فیلمی از آن منتشر شده بود که در بارندگی‌های اخیر سقفش آسیب دیده است. به ماهان که رفتید، حین تماشای چنارها، بگویید شما را به کوچه‌باغ‌ها هم هدایت کنند. خواهید دید چه‌طور این باغ‌شهر زیبا در حال زخمی شدن و مرگ تدریجی است. این قصه سر دراز دارد. به شهدادمان بروید، به راین به بم و رفسنجان و سیرجان و زرند و کوهبنان و بردسیر و جنوب استان‌مان سر بزنید. پای کنارصندل که برسید، حتما شگفت‌زدگی شما به اوج خواهد رسید.

آقای استاندار، مردمان این استان، با وجود این همه ظرفیت، دل امید دارند از خوان پرنعمت گردشگری، سهمی بردارند و این خوان، تنها، پای بناهای تاریخی‌شان گسترده می‌شود تا برسد به طبیعت اعجازانگیزش. اما، راستش را بخواهید، دوست‌داران میراث‌فرهنگی، دهه‌های متمادی، بس که صدای فروریختن خشت‌ها و ستون‌ها را در گوشه‌گوشه‌ی این استان شنیده‌اند، بس که بی‌حرمتی به گذشتگان و مواریث‌شان دیده‌اند؛ سخت آزرده و خسته شده‌اند. نه فقط ضعف در مهیاسازی بناهای تاریخی، بلکه در تمام زیرساخت‌های گردشگری این استان رنجور و ضعیف است.

آقای استاندار، در سخنرانی‌تان گفتید به نفع مناطق محروم استان تبعیض مثبت قائل می‌شوید. از شما می‌خواهم یک تبعیض مثبت دیگر هم قائل شوید؛ این بار، برای گردشگری و میراث‌فرهنگی؛ و اگر خواستید برای گردشگری این استان کاری بکنید، پیش از آنکه گزارش‌های رنگین و خوش‌بر و روی مدیران را بشنوید، سراغ فعالان این حوزه‌ها بیایید. می‌گویند بعد از کرونا، با انفجار گردشگری در جهان مواجه خواهیم شد. کرمان باید در این بازار، قد علم کند.