طبیب‌زاده رییس اتاق کرمان در گفت‌وگو با استقامت:

وضعیت صادرات استان راضی‌کننده نیست! 

اگر کاری نکنیم از بازارها حذف می‌شویم

موتور محرکه‌ی اقتصاد استان را صادرات می‌دانیم

باور جدی برای حمایت از صادرات وجود ندارد!

تصمیمات خلق‌الساعه‌ی ستاد تنظیم بازار مشکل‌ساز است

نیاز جدی به وجود تشکل‌های صادراتی حرفه‌ای داریم

 

محمد لطیف‌کار: در آستانه‌ی برگزاری مراسم تجلیل از صادرکننده‌های برتر استان بود که با سیدمهدی طبیب‌زاده رئیس اتاق کرمان گفت‌وگو کردم. چالش‌ها و مسائل حوزه‌ی اقتصاد و به ویژه صادرات به قدری زیاد است که گاه این تصور برایم ایجاد می‌شود که ما با وضعیت مطلوب فرسنگ‌ها فاصله داریم، و شاید هیچ‌وقت نتوانیم این فاصله را پر کنیم. وقتی از او در مورد وضعیت صادرات سوال می‌کنم، می‌گوید «واقعا در این دنیای پرآشوب، صادرکننده‌ی ما رهاست. باید بجنگد تا کالای خود را بفروشد و بعد، ارزی که وارد می‌کند هم ببینید که با چه مسائلی روبه‌روست. سرنوشت صادرکننده‌ی معروف خرمای کشور در بم را ببینید، سرنوشت صادرکنندگان به‌نام پسته‌ی استان را ببینید که چگونه کنار کشیدند»؛ سراسر این گفت‌وگو بیان همین نگرانی‌ها و هشدارهاست. با توجه به این‌که طبیب‌زاده در راس پارلمان محلی بخش خصوصی قرار دارد و انسان بسیار مطلعی در حوزه‌ی اقتصاد و صادرات استان است، نباید نگران باشیم؟!

در ادامه، گفت‌وگوی من را با این مدیر با تجربه‌ بخوانید. به گمان من حتما درس‌های یادگرفتنی زیادی در این مصاحبه خواهید یافت.

 

 

 

*آقای مهندس طبیب‌زاده برای شروع گفت‌وگو لطفا تصویری از وضعیت صادراتی استان طی سال ۹۸ تاکنون را ارائه بفرمایید؟

ببینید، موتور محرکه‌ی اقتصاد، تجارت است و بهترین تجارت هم تجارت خارجی و صادرات است. اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند باید خود را با بازارهای خارجی تنظیم کند. به این دلیل که قاعده‌ی بازی و رقابت و تکنولوژی را یاد گرفته و با کشورهای قوی رقابت می‌کند که این، باعث تقویت داخل نیز می‌شود. هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند زنده بماند مگر این‌که به صادرات به‌عنوان یک فعالیت ویژه توجه کند. امروزه، به قدری دنیا متحول و متنوع شده که هیچ کشوری بی‌نیاز از صادرات نیست. با این اهمیت و جایگاه است که ما در اتاق بازرگانی، موتور محرکه‌ی اقتصاد استان را صادرات می‌دانیم و تمرکز ویژه‌ای نیز بر آن داریم. با وجود این‌که در همه‌ی برنامه‌ها، لوایح، قانون و مقررات و سخنرانی‌ها از صادرات گفته می‌شود ولی در عمل اتفاقی نمی‌افتد و به نظر می‌رسد هرچه می‌گویند شعار است و باوری در آن نیست و کسی به این یقین نرسیده که کشور برای رشد و رونق به صادرات نیاز دارد.

مصداق هم آن است که در حوزه‌ی صادرات با ابتدایی‌ترین مسائل و مشکلات روبه‌رو هستیم که همیشه هم تکرار می‌شود و سالیان سال هنوز موانع صادراتی همان مسائلی است که ۳۰ سال پیش گفته می‌شد. مگر می‌شود باور قوی به حمایت از صادرات باشد و هنوز در ابتدایی‌ترین مسائل مانده باشیم. چه کارخانه و چه مزرعه و کانون خدمات از مبدا تا مقصد مشکل داریم، در قیمت تمام‌شده و حمل‌ونقل و گمرک و مراودات خارجی و دیپلماسی اقتصادی مشکل داریم. بنابراین صادرکننده‌ی ما رهاست. ضمن این‌که ذهنیتی منفی نیز به صادرکننده وجود دارد. در اخبار چند روز قبل شنیدم که هرکس تعهد ارزی خود را ایفا کند، از معافیت مالیاتی برخوردار می‌شود. این، یک قانون است که صادرکنندگان معافیت داشته باشند ولی حالا آن را مشروط به تعهد ارزی کردند بماند؛ جالب نگاه کسانی بود که با رادیو تماس می‌گرفتند؛ مثلا فردی می‌گفت من مغازه‌ی کوچکی دارم باید مالیات بدهم صادرکننده‌ با آن امکانات و توانایی، نباید بدهد؟ این، نشان می‌دهد کسی متوجه‌ی اهمیت صادرات نیست که چه نقشی در اقتصاد دارد. این ذهنیت در عامه‌ی جامعه هست و فکر می‌کنم در مسئولین هم همین نظر باشد. این در حالی است که در همه‌ی دنیا به صادرکنندگان سوبسید می‌دهند. در حال حاضر، قیمت تمام‌شده‌ی تسهیلاتی که به صادرکنندگان می‌دهیم پنج برابر کارمزد تسهیلات کشورهای همسایه است یعنی تولیدکننده‌ی ما باید تسهیلات صادراتی بگیرد که پنج برابر گران‌تر است، حمل‌ونقل هم گران و بهره‌وری هم پایین است بنابراین، قیمت تمام‌شده‌ی کالا در ایران، اگر مزیت نسبی نداشته باشد و مثلا  انرژی ارزان و آب ارزان صرف آن نشده باشد هیچ توان رقابتی در بازارهای صادراتی نداریم. ترکیه سهم عمده‌ی بازارهای مصرفی کالاهای کشاورزی و صنایع غذایی روسیه را تامین می‌کند؛ ترکیه‌ای که انرژی ندارد و از ما می‌خرد، کارگرش هم حتما از ما گران‌تر است اما می‌تواند رقابت کند ولی ما نمی‌توانیم. ما در عراق نمی‌توانیم با اردن رقابت کنیم و با اسپانیا و ترکیه و مصر نمی‌توانیم رقابت کنیم. ما با این اقلیم متنوع و منابع غنی و نیروی انسانی توانمند؛ چه‌طور است با مصر و ترکیه و اردن و اسپانیا نمی‌توانیم رقابت کنیم؟ چون باور جدی برای حمایت از صادرات وجود ندارد! به همین دلیل، ما همیشه سعی کردیم در همه‌ی محافل و مجالس این نکته را یادآوری کنیم که صادرات با شعار و حرف و سخنرانی عمل نمی‌شود. در حال حاضر، ما برای صادرات محصولات جنوب با ترکمنستان و تاجیکستان مشکل داریم و گاهی با عراق و افغانستان مشکل پیدا می‌کنیم؛ وزارت عریض و طویل خارجه کشور که باید دیپلماسی اقتصادی را فعال کند، نتوانسته طی چندسال اخیر مراودات ما را طوری تنظیم کند که صادرکننده‌ی ما بتواند به راحتی در این کشورها محصول خود را ارائه کند؟ چرا ما این همه انباشت کالا در انبارها داریم؟ انباشت کالاها در انبارها بیداد می‌کند و راه صادرات باز نیست. این موضوع خیلی پیش‌پا افتاده است که هر کشوری برای مراوده با دنیا باید دیپلماسی اقتصادی فعالی داشته باشد. سفیر کره وقتی وارد ایران می‌شود، قبل از اینکه استوارنامه را ارائه دهد، با سامسونگ و ال‌جی در ایران صحبت می‌کند که چه مشکلاتی دارند؟ ما همیشه حرف از صادرات غیرنفتی می‌زنیم. آن‌ها چه هستند؟ تعداد کالاهایی که صادر می‌کنیم چند تا هستند؟ به چند کشور صادر می‌کنیم؟ اصلا چند صادرکننده داریم؟ اگر سوبسید انرژی، آب و کود را برداریم آیا محصولات صادراتی ما قابل رقابت هستند؟ خیر. ما داریم منابع کشور را صادر می‌کنیم و نتوانسته‌ایم بازار متنوع و کالاهای متنوع با تکنولوژی بالا صادر کنیم. صادرات ما پسته، خرما، فرش، سنگ‌آهن، گندله، کنسانتره، کالاهای نفتی و پتروشیمی است. کره و ژاپن و ترکیه که نفت ندارند چه صادر می‌کنند؟ ترکیه بیش از ۲۰۰ میلیارد صادرات دارد. از کجاست؟ تکنولوژی صادر می‌کند. ما دل خوش کرده‌ایم به ۳۰ یا ۴۰ میلیارد دلار صادراتی که اگر ارزش واقعی کالاهای مصرفی لحاظ شود، صادرات آب و انرژی و اقلیم و خاک و منابع است. با این روند و رویه، صادرات به جایی نخواهد رسید. این شرایط در کشور و استان کرمان جاری است. کرمان چه کالاهایی صادر می‌کند؟ کالای عمده‌ی ما پسته است. پسته‌ای که با این قیمت گران به دست می‌آید. خرما و مس تا حد کاتد است. سنگ‌آهن و کنسانتره صادر می‌کنیم. به چند کشور؟ به تعداد محدودی کشور. چند صادرکننده داریم؟ هرسال می‌خواهیم صادرکننده‌ی نمونه انتخاب کنیم، گاهی از لحاظ تعداد افرادی که ثبت‌نام کرده‌اند با کمبود مواجه می‌شویم. این، وضعیت کلی صادرات است و تا زمانی که در کشور، به باور جدی درباره‌ی صادرات نرسند و این باور در قوانین کشور اعمال نشود همین وضع ادامه خواهد یافت. یک زمانی تحریم نفتی پیش می‌آید، همه فشار بر صادرات غیرنفتی می‌آورند، تحریم که برمی‌گردد، دوباره صادرات فراموش می‌شود. از سال ۹۷ ماجرای تعهد ارزی صادرکنندگان را مطالعه کنید. هیچ کشوری با سربازان خط مقدم خود در جبهه‌های اقتصادی این‌طور رفتاری دارد؟ بخشنامه‌های شدید و غلیظ و معرفی صادرکننده به دستگاه قضایی کشور آیا حمایت از صادرات است؟ صادرکننده‌ای که تحریم است و مسیر درست و کوتاهی برای انتقال ارز ندارد، کالا را باید از راه‌های مختلف به بازار برساند و ارز با ریسک وارد کشور کند را به‌عنوان متهم به سیستم قضایی کشور معرفی کردن؛ آیا حمایت از صادرات است؟ چرا صادرکنندگان به‌نام کشور کنار کشیده‌اند؟ از ترس این بگیر و ببندهاست. من در جلسه‌ای شاهد بودم آقای الفت معاون قوه قضاییه گفتند از ۲۶۰ نفری که بانک مرکزی به‌عنوان متهمانی که ارز به کشور برنگردانده‌اند را معرفی کرده است، اکثریت قریب به اتفاق آنان حرف برای گفتن داشتند و مشکل از آنان نبوده، بلکه مشکلاتی ناشی از تحریم بوده، ولی بانک مرکزی درکی از این مشکلات نداشتند. همه‌ی سیاست‌های کشور حمایت از صادرات نیست. امیدواریم در برنامه‌ی هفتم توسعه رویکرد کشور صادرات‌محور باشد و قوانین و مقررات را بازنگری و تسهیلات فراهم کنند تا بتوانیم رقابت کنیم. ما همیشه با خلف‌وعده روبه‌رو بوده‌ایم؛ جایزه‌ی صادراتی را هیچ‌وقت به‌درستی اجرا نکردند، پایگاه‌های صادراتی در کشورهای مختلف را ایجاد نکردند و موارد زیاد دیگری نیز بوده که انجام نداده‌اند. واقعا در این دنیای پرآشوب، صادرکننده‌ی ما رهاست. باید بجنگد تا کالای خود را بفروشد و بعد، ارزی که وارد می‌کند هم ببینید که با چه مسائلی روبه‌روست. سرنوشت صادرکننده‌ی معروف خرمای کشور در بم را ببینید، سرنوشت صادرکنندگان به‌نام پسته استان را ببینید که چگونه کنار کشیدند. در مجموع، باید بگویم که اگر می‌خواهیم کشور رشد کند، باید در عمل به صادرات توجه کنیم و در قوانین خود را نشان دهد و حمل‌ونقل و گمرکات سهل شود، تسهیلات با نرخ رقابتی داده شود، صادرکنندگان تشویق بشوند و از معافیت مالیاتی برخوردار شوند، دیپلماسی اقتصادی در دنیا فعال و از صادرکنندگان حمایت شود.

خوشبختانه امکانات خدادادی زیادی داریم، فعلا به نسل آینده هم که توجهی نداریم و منابع آن‌ها را مصرف و کالایی که صادر می‌کنیم حالا این‌که آینده چه خواهد شد؟ خدا داند! صادرات ما صادرات به شکلی که کره جنوبی و تایلند و بنگلادش دارد نیست.

*تصویری که ارائه کردید بیشتر ناظر به کل کشور بود. با توجه به اینکه استان کرمان مزیت‌های خوب صادراتی دارد، در حال حاضر و با توجه به تحریم‌ها، وضعیت کرمان چگونه است؟

در صادرات یک فرمول طلایی‌ وجود دارد که اگر کشوری صادرات کالاهای فناورانه‌اش بیش‌تر از کالاهای صنعتی، و صنعتی بالاتر از کشاورزی و کشاورزی بالاتر از مواد خام باشد؛ این کشور صادراتی است. صادرات استان کرمان از لحاظ عددی خوب است و جایگاه خوبی در کشور دارد. حدود ۲٫۶ میلیارد دلار صادرات سالانه در استان داریم که بخشی از گمرکات کرمان و بخشی، کالاهای کرمانی است که از دیگر گمرکات صادر می‌شود. کالاهای صادرات ما چه هستند؟ ۷۰ تا ۸۰ درصد آن پسته است، خرما و مس است. کالاهای متنوعی نداریم. می‌گوییم ۴۰ کالا صادر می‌کنیم اما رقم خیلی از این کالاها کم است. رقم عمده مربوط به پسته و خرما و مس و سنگ‌آهن است. در طول سالیان گذشته این تنوع ثابت باقی مانده و رشد کالاهای تکنولوژیکی نداشتیم. از لحاظ نسبی در کشور جایگاه خوبی داریم؛ ولی پسته در واقع صادرات آب است. کل تناژ و درآمد ما از محل صادرات پسته را با میزان آب مصرف شده مقایسه و محاسبه کنیم می‌بینیم که ما منفی بوده‌ایم! وضعیت صادرات استان راضی‌کننده نیست. استان نیاز به برنامه‌ی توسعه‌ی صادراتی با محصولات دانش‌بنیان دارد. الان داریم سرمایه‌های تجدیدناپذیر کشور را صادر می‌کنیم که یا تمام می‌شوند یا از لحاظ تکنولوژی در دنیا جایگزین‌هایی برای آن پیدا می‌شود؛ مثلا پلیمرهایی رسانا تولید شود که دیگر نیاز به مس نباشد؛ آن زمان چه باید بکنیم؟ الان چه کرده‌ایم تا جایگزینی برای منابع تجدیدناپذیر داشته باشیم؟ به هیچ وجه وضعیت صادرات استان مطلوب نیست. حتما صادرات استان نیاز به تحول جدی در تعداد صادرکنندگان و بازارهای هدف و تکنولوژی و کالاها دارد. اگر کاری نکنیم از بازارها حذف می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم رقابت کنیم. در پسته، ببینید که آمریکا چه‌طور روز به روز عرصه را دارد بر ما تنگ می‌کند.

* استان ظرفیت‌های صادراتی خوبی دارد اما بالفعل نیست. مثلا درمورد جنوب سال‌هاست که گفته می‌شود پتانسیل خوبی در حوزه‌ی کشاورزی دارد ولی زیرساخت‌ها فراهم نیست. اتاق بازرگانی به‌عنوان معین اقتصادی جنوب فعالیت داشته که حتما در جریان مسائل و مشکلات این منطقه است برای ارتقای صادرات این‌جا چه کرده است؟

اصل اولِ ماندن، توانایی رقابت است. نباید کار خاصی انجام دهیم بلکه باید شرایط را طوری فراهم کنیم که محصول ما بتواند رقابت کند و این اصل، در همه‌ی دنیا پذیرفته شده است. بازار داخل را با کارهایی غیراصولی مثل خرید تضمینی کنترل می‌کنیم اما در بازارهای جهانی باید توان رقابت داشته باشیم یعنی قیمت تمام‌شده‌ی محصولات ما پایین باشد، یا قیمت محصول صادراتی در بازار مقصد قابل رقابت باشد.

* آیتم‌های تشکیل‌دهنده‌ی قیمت تمام شده چه هستند؟

اول بهره‌وری است که هیچ آموزشی برای آن نداریم، نرخ تسهیلات است که برای ما چهار تا پنج برابر رقباست، حمل‌ونقل است، قیمت یک کامیون از جیرفت تا روسیه دو، سه هزار دلار است و حمل‌ونقل داخل به‌قدری گران است که ما باید دو برابر این مقدار یعنی شش هزار دلار را بپردازیم. ما تعرفه‌ی ترجیحی نداریم در حالی که کشوری مثل ترکیه در توافق با روسیه، یک‌سری تسهیلات گمرکی گرفته‌اند و ما این را نداریم و برای گمرکات روسیه باید بیش از ترکیه بپردازیم. ارزی که باید برگردانیم هم که داستان خیلی جالبی دارد؛ می‌گویند صادرکننده قیمت تمام‌شده را با نرخ آزاد تنظیم کن ولی ارز را به سیستم می‌آوری به آن قیمتی بده که ما می‌گوییم! اجازه دهید مصداقی‌تر صحبت کنم؛ محصولات جنوب استان کرمان برای اینکه به بازارهای دنیا برسند باید شرایط حضورشان فراهم شود و دیپلماسی اقتصادی فعال شود. ما الان از ترکمنستان نمی‌توانیم وارد تاجیکستان شویم و باید از افغانستان وارد شویم؛ این یعنی هزار کیلومتر مسیر و هزینه‌های بیش‌تر. یا مثلا امکان این را نداریم کامیون‌ها مستقیم به مقصد بروند بلکه باید در مرز تغییر کنند و این یعنی تاخیر و تلفات و هزینه. الان در جنوب استان، محصولات گلخانه‌ای با کیفیت خوب و استاندارد داریم ولی صادرکننده نمی‌تواند صادر و رقابت کند. همیشه صحبت بر سر سیب و پیاز و گوجه و خیار تولیدی جنوب بوده است. کل مصرف پیاز کشور روزی پنج هزار تن است اما امسال ۵۰۰، ۶۰۰ هزار تن مازاد داریم. قطعا بازار داخل نمی‌تواند این تولید را پوشش بدهد. می‌گویند تعاون روستایی بیاید و توزیع کند؛ چه‌قدر می‌توانند توزیع کنند؟ باید این پیاز به عراق و افغانستان و تاجیکستان صادر شود که با همه‌ی این کشورها مشکل داریم. عراق مرز را می‌بندد و از مزارع خودش برداشت یا از اردن وارد می‌کند. روزی باز می‌کند که پیاز ما نابود شده است. مشکل دیگر ما، تصمیمات خلق‌الساعه‌ی ستاد تنظیم بازار است. می‌گویند صادرات خرما از امروز ممنوع است. کامیون‌هایی که چند روز قبل از این تصمیم، به گمرک رفته‌اند هم معطل می‌شوند. کسی که چنین تصمیمی می‌گیرد نه می‌پرسد چه ظرفیتی داریم؟ توجه می‌کند که ما چه‌قدر انبار داریم؟ و نمی‌پرسد صادرکننده‌ای که قرارداد بسته و باید محصول را به مشتری برساند، چه باید بکند؟ یا، سال گذشته، قیمت پیاز ۱۵۰۰تومان بود و عوارض صادراتی را کیلویی ۱۰هزار تومان تعیین کردند. این تصمیم، فاجعه نیست؟ در نتیجه، پیاز صادر نشد. همه‌ی سیاست‌ها و برنامه‌هایی که باید تسهیل‌کننده‌ی صادرات باشد در جهت ممانعت از صادرات است. در این شرایط، وقتی همچنان صادرات داریم، نشان از همت عالی صادرکنندگان است که با همه‌ی این مشکلات و ناملایمات ادامه می‌دهند و باید مورد تشویق قرار گیرند، نه بی‌مهری.

 

*در صحبت‌هایتان به بسیاری از ظرفیت‌های صادراتی استان اشاره کردید. مدتی پیش درباره‌ی صادرات صنایع‌دستی استان اظهارنظری داشتید که صفر است. در این‌باره چه پیشنهادی دارید تا این ظرفیت‌ را بالفعل کرد؟

در گردشگری هم پتانسیل بسیار زیادی داریم که از آن غافل مانده‌ایم. این وضعیت نشان می‌دهد موانعی اساسی در استان وجود دارد. آمار گمرکات استان از صادرات صنایع‌دستی ما با این تنوع و سابقه و کیفیت صفر است. مشکل کجاست؟ ما یاد نگرفته‌ایم هرکسی کار خود را انجام دهد. تولیدکننده باید تولید و صادرکننده صادر کند، ما اما می‌خواهیم همه‌ی کارها را خودمان انجام دهیم. گاهی رقابت تاجران ایرانی در بازار با یکدیگر مشکل‌زا می‌شود. پیش آمده که خرما در بازار مسکو ارزان‌تر از بم عرضه شده است! چون صادرکننده نتوانسته عرضه کند، حراج زده است. یکی از مشکلات جدی در این حوزه این است که تشکل‌های صادراتی نداریم. کسی که پته می‌دوزد نباید به صادرات فکر کند. باید تشکل‌ها شکل بگیرد، رقبا را تحلیل و برند معرفی کنند و به بازار اطمینان‌خاطر بدهند و محصول را با قیمت عادلانه عرضه کنند. بنابراین، بین تولیدکننده و بازار یک حلقه‌ی مفقوده‌ داریم که ضعف بزرگی است. یک مشکل دیگر این است کار تیمی بلد نیستیم که از طریق آموزش قابل رفع است. در مجموع، در زمینه‌ی صادرات، نیاز جدی به وجود تشکل‌های صادراتی حرفه‌ای داریم که بازاریابی و بازارسازی و برندسازی و همه‌ی الزامات حضور در بازارهای بین‌المللی را بدانند. کاری که دنیا انجام می‌دهد.

*به گردشگری اشاره‌ای داشتید. در دوران کرونا هستیم و اینکه گردشگر نمی‌آید، جای اعتراض ندارد.

قبل از کرونا هم گردشگر نداشتیم.

*بله. کرمان خیلی استان باظرفیتی در این حوزه است ولی عملا نسبت به بسیاری استان‌های دیگر کشور عقب مانده است. در این زمینه چه باید کرد؟

برای کرمان تبلیغ نمی‌شود. بررسی‌ای دوستان انجام داده بودند و از ۱۰۰ نفر در تهران راجع به کرمان پرسیده بودند. ۷۵ نفرشان به کرمان سفر نکرده و قصدی هم نداشتند بیایند! کرمان را به چه می‌شناختند؟ زلزله‌ی بم و گرمای سوزان و خاک کویر. کسی از داشته‌های استان خبر ندارد و این یعنی کرمان فقط درون خودش تبلیغ می‌کند و به روش‌های حرفه‌ای نشان داده نمی‌شود. ما از یک شرکت اسپانیایی ‌خواستیم از دید توریست‌های خارجی بگوید کرمان چه مزیت‌هایی دارد؟ ممکن است خود ما بگوییم باغ شازده ولی برای توریست جذاب نباشد و کویر برایش جذاب باشد. ما براساس سلیقه‌ی خودمان کار می‌کنیم و به سلیقه‌ی دنیا توجهی نداریم. یکی از نیازهای جدی ما در استان، طرح جامع گردشگری است و باید از زبان و دید توریست‌های داخلی و خارجی جاذبه‌های استان باید شناخته و بر روی آن تبلیع شود. دنیای پررقابت فعلی به مطالعات و توجه به سلایق و ایجاد زیرساخت‌ها نیاز دارد. محصولات گردشگری کرمان هنوز معرفی نشده است. گفتنی‌ها زیاد است اصل آن اما توجه و باور به این حوزه است.

*اشاره به طرح جامع گردشگری کردید. چندین سال همیشه این صحبت مطرح بوده است. در مورد فرش و صنایع‌دستی و گیاهان دارویی هم مسائل مشابهی مطرح است. جمع‌بندی این است که باید نقشه‌ای برای صادرات استان داشته باشیم و دیگر بخش‌ها، ذیل این نقشه‌ی جامع قرار بگیرد. اتاق بازرگانی در این زمینه چه کرده است؟

اولین کاری که ما انجام دادیم پاسخ به این پرسش‌ها بوده که ما چه ظرفیت‌هایی داریم؟ مشتریان و رقبای ما چه کسانی هستند؟ چه‌طور محصول را به راحتی به دست مشتری برسانیم؟ اولویت را بر کشورهایی گذاشتیم که می‌توانند هدف صادراتی ما باشند و کشورها را براساس فضای کسب‌وکار و سلایق و علایق و رقبا تحلیل کردیم.  تعدادی از کشورها را مطالعه کردیم و اینکه چه‌طور ارتباطات را با آن‌ها برقرار کنیم؟ اتاق‌های بازرگانی را تشکیل دادیم، با سفرای آن‌ها ارتباط گرفتیم و پذیرش و اعزام هیات‌های تجاری را نیز داشتیم. ولی وقتی می‌خواهیم برنامه‌هایمان را عملیاتی کنیم، باید از سیستم اجرایی کشور تبعیت ‌کنیم. یک مثال می‌زنم: با افغانستان ارتباط گرفتیم  و اتاق‌ها را فعال و مذاکره کردیم ولی در گمرک مشکل داریم و کالاهای ما از گمرک نمی‌تواند به‌راحتی عبور کند. گران‌ترین ویزای دنیا، ویزایی است که ایران به افغانستان می‌دهد. کشوری با بازار هدف ۳۷ میلیونی! با این اوضاع، برنامه‌های اتاق چه‌طور قابلیت اجرا دارد؟ ما همیشه که داد می‌زنیم آقایان صادرات را باور و حمایت کنید برای همین است. یا اینکه بی‌سامان‌ترین مدیریت کشور را ما در گمرکات داریم، هنوز شبکه‌ی حمل‌ونقل یخچال‌دار در استان کرمان نداریم و بسیاری مشکلات دیگر وجود دارد. الان تحلیل از بازارهای هدف داریم ولی شرط این است بتوانیم از مرز عبور کنیم. شاید ریشه‌ی این مشکلات این باشد که نقشه‌ی راه کلی کشور در حوزه‌ی صادرات ترسیم نشده و یا اگر شده هماهنگی برای اجرای آن نبوده است.