جستاری در باب وجه تسمیه بردسیر و گواشیر
دکتر جمشید روستا
گروه فرهنگوهنر: دکتر «جمشید روستا»، استاد تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کوششهای فراوانی صرف شناخت و معرفی تاریخ کرمان کرده، و تا به حال چندین اثر دربارهی کرمان منتشر کرده، که تازهترین آن کتاب «قراختاییان از آغاز تا فرجام» است. این یادداشت ذیل مجموعه یادداشتهای هفتورنگ، هفتهی گذشته در پایگاه خبری فردای کرمان منتشر شد.
پیش از آغازِ سخن در باب وجه تسمیهی نامهای شهر کرمان، باید از این موضوعِ مهم سخن به میان آورد که چون نامِ ایالت (استانِ) کرمان و شهرِ کرمانِ امروزی – که از عهدِ حکومتِ آلِ الیاس (قرن چهارم هجری قمری) به عنوانِ مرکز و دارالمُلک برگزیده شده- یکی است و نامِ ایالت، بر مرکزِ آن نیز نهاده شده است؛ از همین رو همواره امکانِ تداخلِ مطالب مربوط به این دو با یکدیگر وجود داشته و دارد. دشواریِ پژوهش راجع به شهرِ کرمانِ امروزی زمانی بیشتر می¬شود که درمی¬یابیم یکی از نام¬های قدیمیِ این شهر، بردسیر بوده و با توجه به اینکه امروزه شهری با نامِ بردسیر (مَشیزِ قدیم) در حوالیِ شهرِ کرمان قرار دارد و آن نیز تاریخچهای قابل دفاع داشته است؛ بعضاً امکان سهو و اشتباه در پژوهشهای مربوط به این دو شهر وجود دارد.
با تأمّلی در تاریخچهی شهر کرمان میتوان دریافت که این شهر، حداقل سه نامِ مشهور داشته است. یکی «بردسیر»، دیگری «گواشیر» و سومین نام نیز «کرمان» است. بردسیر که از «به اردشیر» یا «باد اردشیر» آمده و در منابع مختلف به اشکال دیگری همچون بهرسیر، بهدسیر و بردشیر نیز تلفّظ شده است. گواشیر نیز تلفّظی دیگر از «به اردشیر»، «ویه(بیه) اردشیر» و «ویه ارتخشیر» است و کرمان نیز – که هم نامِ شهر است هم نام ایالت – به اشکال متفاوتی از جمله: کارمانیا، کرمانیا، ژرمانیا، کریمان، کارمانی، گرمانی و کرمانی؛ آمده است. در این جستار، وجه تسمیهی دو نامِ بردسیر و گواشیر به طور دقیق، مورد واکاوی قرار گرفته است.
بسیاری از جغرافیدانان مسلمان و برخی از مورّخین، بر این عقیده هستند که شهرِ کرمان (مرکزِ ایالتِ کرمان) توسط اردشیرِ بابکان، پادشاهِ ساسانی ساخته شده و و از همین رو نامِ آغازینِ این شهر «به-اردشیر»، «باد اردشیر»، «بیه اردشیر» یا «ویه ارتخشیر» بوده که به معنای «جایِ نیک اردشیر» است و سپس این نام به مرور زمان به صورت «بَردسیر»، تلفّظ شده و یا حتی به قولِ بعضی دیگر، بردسیر، نامی است که پس از تصرّفِ به اردشیر توسّطِ اعرابِ مسلمان، بر این شهر نهاده شده و یا به عبارتِ بهتر، معرّبِ بهاردشیر است؛ از نظر برخی جغرافی¬دانان و مورخین، گواشیر نیز تلفّظ دیگری از بهاردشیر است و در زبانِ مردمانِ کرمان، بدین صورت، بیان میشده است. (مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۵۸۲-۶۸۱؛ حموی، ۱۳۸۰: ۱/ ۴۸۵؛ حافظ ابرو، ۱۳۷۵: ۳/ ۱۲؛ منشی کرمانی، ۱۳۶۲: ۱۳-۱۲). برخی دیگر از محققان نیز گواشیر را (به جایی که آبش گواراست)، معنا کردهاند. (زنگیآبادی، ۱۳۷۰: ۴۵). البته در برخی از منابع تاریخی، تلفّظِ گواشیر بعضاً به اَشکال مختلفی همچون «جواشیر» (جوینی،۱۳۸۵: ۲/ ۱۴۹؛ جوزجانی،۱۳۶۳: ۲/ ۱۸۳)، «کواشیر»(عتبی،۱۴۲۴ق: ۳۱۳)، «واشهر» (گردیزی، ۱۳۶۳: ۲۰۸) و «گوسیر» (فومنی گیلانی، ۱۳۴۹: ۲۷) نیز آمده است. مجدداً تأکید میشود که باید میان شهرِ کرمان و ایالتِ کرمان در موضوعات مختلف اعم از زمان ساخته شدن و … تفاوت قائل بود. چراکه ایالتِ کرمان، تاریخی بسیار کهن داشته و راجع به خودِ شهر کرمان نیز دیدگاه¬های متفاوتی وجود دارد. به عنوانِ مثال، ساخت قلعه دختر در شهر کرمان را به دوران پیش از تاریخ و حکومت گشتاسب پسر لهراسب، نسبت میدهند. (ر.ک: منشی کرمانی، ۱۳۶۲: ۱۲٫ وزیری، ۱۳۵۲: مقدمه/ ۷ و ۱۲۹)
ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی در کتابِ «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» از این شهر نام برده و در باب آن چنین گفته است: «بَرْدَسیر [معرب بهاردشیر است و در فارسى آن را «گواشیر» گویند] خورهایست در کنار کویر، سردسیر و گرمسیر دارد و به زبان محلّى آن را «گواشیر» خوانند…» (مقدسی، ۱۳۶۱: ۲/ ۵۸۲-۶۸۱). یاقوت حموی نیز در جلد نخستِ کتاب «معجمالبلدان» از این شهر نام برده و بر آن است که «بزرگترین شهر کرمان در کنار بیابانى باشد که میان کرمان و خراسان است…گویند ساخته اردشیر بابکان باشد… بردسیر معرّب اردشیر باشد، مردم کرمان آن را «گواشیر» نامند.» (حموی، ۱۳۸۰: ۱/ ۴۸۵).
شهابالدین عبدالله خوافی (مشهور به حافظ ابرو)، نگارندهی کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» نیز دیدگاهی نزدیک به دو جغرافیدان قبل دارد: «اصل بردسیر، باد اردشیر آمده. چه مورّخان آوردهاند که شاه اردشیر دو شهر در کرمان احداث فرمود. یکى نرم اردشیر و دیگر باد اردشیر. به کثرت استعمال، نرماشیر و بردشیر گفتند.» (حافظ ابرو، ۱۳۷۵: ۳/ ۱۲) البته به نظر میرسد حافظ ابرو این مطلب را دقیقاً از کتابِ «سمطالعلیللحضرهالعلیا» اثر ناصرالدین منشیِ کرمانی گرفته است. چراکه ناصرالدین منشی در آغازین صفحات کتاب خود و در بخشی که به ذکر احداثِ کرمان، اختصاص داده است، چنین نگاشته است:
«چون اول عهد شاهان ساسان و واسطهی عقد ملوک ایران اردشیر بابکان … گردید، مالک زمام کار گیرودار اقالیم و امصار گشت و از تختگاه فارس بر سبیل نخجیر کردن به ناحیت شهر بابک که هم معمار همّت شاهانهاش انشاء و احداث فرموده بود آمد، روزى چند جهت مطالعت مراتع و مروج و ریاض به مرغزار بردسیر خرامید و در حومه آن نشاط شکار فرمود و آن موضع را نخجیران نام نهاد و مدت یک سال در آن نواحى خیمه اقامت زد و به ارجاء و انحاء ملک احکام مشتمل بر ایفاد کشاورزان و پیشوران به طرف بردسیر صادر گردانید و گنبد گنج و قلعه شهر بنا فرمود و مردم را بر عمارت بقاع و اشادت قلاع و تفجیر انهار و تثمیر اشجار ارشاد کرد و اصل بردسیر باداردشیر بود چه مورّخان آوردهاند که شاه اردشیر دو شهر در کرمان احداث فرمود یکى نرم اردشیر و یکى باد اردشیر به کثرت استعمال نرماسیر و بردسیر گفتند…» (منشی کرمانی، ۱۳۶۲: ۱۳-۱۲).
ابن اثیر، نویسندهی کتاب «الکامل فی التاریخ» نیز این شهر را ساخت اردشیر ساسانی دانسته و بر آن است که اردشیر، هشت شهر ساخته و یکی از آنها « شهر اردشیر [است]، که آن را در [ایالتِ] کرمان ساخت و باز تازیان آن را بردشیر (بردسیر) خواندند.» (ابن اثیر،۱۳۷۱: ۴/ ۲۰۱-۲۰۰).
نظرِ صاحب کتاب «تجاربالامم»، نیز این موضوع را تصدیق میکند که در سدهی چهارم هجری قمری نیز شهرِ کرمانِ امروزی با نامِ بردسیر، مشهور بوده است. ابن مسکویه به هنگام بیان حوادث سال ۳۵۷ه.ق، چنین گفته است: «در این سال، کرمان براى عضدالدوله گشوده شد. دژِ «بردسیر» که گنجینهی ابوعلى ابن الیاس بود و پساندازهاى چندین ساله خود، از دارائى، جواهرات و کالاهاى گرانبها را در آنجا نگاه مىداشت، به دست او آمد.» (ابنمسکویه، ۱۳۶۹: ۶/ ۳۰۴)
افضلالدین ابوحامد کرمانی، مورِّخ و طبیب نام آشنای کرمانی -که همزمان با اواخرِ حکومت سلجوقیان و ورود غزها به کرمان، در این شهر میزیست – نیز در اکثر صفحاتِ آثار خود همچون «بدایع الازمان فی وقایعِ کرمان» و «عقدالعلی للموقفالاعلی» با دارالملک خواندنِ شهر بردسیر، این شهر را مرکزِ معتبرِ ایالتِ کرمان در عصر سلجوقی دانسته و ثابت مینماید که همزمان با عهد حکومتِ سلجوقیان بر کرمان از نیمهی نخست قرن پنجم تا اواخرِ قرن ششم هجری، نامِ بردسیر بر سر زبانها بوده است. وی بر آن است که: «قاعدی ملوک کرمان چنان بود که در ماه آذر از دارالملک بردسیر انتقال باز دولتخانه جارفت[جیرفت] کردند(ى) و در ماه اردیبهشت عزیمت معاودت بردسیر فرمودند(ى) چنانکه هفت ماه موسم گرما مرکز عزّ و علا به بردسیر بود(ى) و پنجماه (به) گرمسیر.» (افضلالدین کرمانی، ۱۳۲۶: ۳۰). افضلالدین ابوحامد کرمانی در جایی دیگر از کتاب خود نیز به دارالملک بودنِ بردسیر و اهمیّت آن در عصر سلجوقی اشاره کرده است: «و از بلاد کرمان شهر بردسیرست که واسطه ی عقد و نقطهی دایره و بیت القصیده ولایتست، دارالملک اعظم و مصر جامع ممالک، عرصه فراخ و شهرى با طول و عرض، ربض و شهرستان و بساتین متّصل و دیهاء محیط به ربض، هوائى معتدل و آبى درست و خاکى پاک مبارک…». (افضلالدین کرمانی، ۲۵۳۶: ۱۲۹).