عبور از بحران بی آبی
محمد برشان:
وضعیت آب زیرزمینی در استان کرمان وخیمتر از دریاچه ارومیه و رودهای کارون و زاینده رود است؛ اما چون دیده نمیشود و پایش، نگهداری و مراقبت از آن در دستور کار نبوده و نیست چندان به چشم نمیآید.
وقتی برای تهیه و تامین آب بدون برنامه به منابع آبی زیرزمینی متکی میشویم، و بدون ارزیابی تعداد زیادی سد احداث میکنیم؛ وقتی در رسانهها از هشدار کمآبی اثری نیست، و اصرار داریم به همه بقبولانیم که با صرفهجویی در مصرف آب، کمآبی را پشت سر خواهیم گذاشت، چه میتوان کرد؟…. حالا دیگر همه میدانند که منابع آب پاسخگوی مقدار مصرف نیست.
در مسالهی آب به جز حساب و کتابهای تئوریک، حلقهی مفقودهی دیگری هم وجود دارد و آن تاثیر روابط انسانی و علوم اجتماعی است. بنظر میرسد سه عامل جمعیت، استراتژی و آموزش دربوجود آمدن وضع موجود موثر بوده، هست و خواهد بود. باید از سرریز جمعیت به مکانهای کمآب جلوگیری کرد؛ ما چیزی به نام استراتژی آب نداریم؛ سالهاست که موضوعاتی مانند آبیاری بارانی و قطرهای یا کاهش آب در هر هکتار کشاورزی یا جلوگیری از آلوده شدن منابع آب در اثر فعالیتهای صنعتی مطرح است، براستی در مورد کدامیک قدمهای جدی و تصمیمهای ماندگار گرفته شده است. بپذیریم که در بحث منابع آب دچار روزمرگی شدهایم؛ چرا که مدیریت منابع آب، مدیریت مبتنی بر ابزار است؛ باید حتماً سد، کانال، شبکه و دریچهای باشد تا بتوان مدیریت را تعریف و عملی کرد؛ مسوولان تا کی میخواهند فکر کنند که بدون اینها نمیشود کار کرد.
وزارتخانهها و سازمانهایی که در زمینهی آب ذینفع هستند جزایر جدایی هستند که هر یک جداگانه تصمیم میگیرند؛ بدون آنکه از تاثیر این تصمیمها بر تلاشهای یکدیگر اطلاع داشته باشند. دیدگاه بخشینگری آنقدر در تارو پود نظرات مسوولان به شکل ریشهای عمیق شده است که گاهی به یاد طنز معروفی می افتیم که سه نفر به ترتیب مشغول کندن، لولهگذاری و پر کردن چاله بودهاند؛ اما با غیبت نفر دوم، بازهم نفر اول و سوم کار خود را انجام میدهند!
آموزش مهمترین موضوعی است که باید آن را در هر ثانیه تکرار کرد. نبود شفافیت در آموزش باعث میشود مردم خود تصمیم بگیرند و آنچه را که به اشتباه انجام میدهند توجیه نمایند. آموزش مسایل آب به قدر کافی جدی گرفته نمیشود. همانگونه که در کوتاه مدت این بحران بوجود نیامده است، راه خروج کوتاه مدت نیز از آن وجود ندارد. حل مشکل آب نیازمند همدلی، احساس تعلق و شفافیت در کنار آموزش مداوم است. این راه حلها باید به عنوان میثاق ملی تلقی شود و در هیچ دوره و زمانی از آن عدول نشود. آموزش باید از یک مقطع زمانی و یک نسل شروع شود.
باید از طرح پیشنهادات غیرعلمی و غیرعملی به شدت پرهیز کرد. پروژههای پرهزینه و زمانبر، به تنهایی حلال مشکلات نیست؛ باید ابتدا روی بحران مدیریت و مدیریت بحران آب انگشت گذاشت. تکلیف چاههای غیر مجاز را قاطعانه روشن کرد و چاههای موجود را بشدت کنترل نمود؛ قناتها ساماندهی شود؛ و از همین امروز اقدام کرد، که فردا خیلی دیر است… پند سعدی همیشه پیش روی ماست :
چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن
که میگویند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشک رودی