مسعود شعاری؛ آهنگساز و نوازنده
نگران موسیقی کلاسیک ایرانم
رحیم بنیاسد آزاد:
«مسعود شعاری» از نوازندگان و آهنگسازان مطرح موسیقی ایران است که سالها در زمینههای مختلف موسیقی سنتی و اصیل ایرانی فعالیت کرده است اما به گفته خودش همیشه دنبال تجربه بوده است و محدود نبوده است و ژانرهای مختلف موسیقی از جمله گروه نوازی سه تار و موسیقی تلفیقی را هم تجربه کرده است . جمعه گذشته او توسط «موسسه ساز و آواز کویر»به همراه گروهش که «سینا شعاری» «درشن آنند» و «مهرداد فرحبخش» که نوازنده کرمانی و از شاگردان او است کنسرتی در فرهنگسرای کوثر برگزار کردند که با استقبال مخاطبان موسیقی همراه بود در حاشیه این کنسرت با او گفت و گو کردم که درادامه میخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید در کرمان اجرا داشته باشید؟
حدود پانزده سال پیش من دو بار در کرمان اجرا داشتم که هر دو با «شهرام ناظری» بود. بعد از آن چندین بار پیش آمد که برای کنسرت به کرمان بیایم که میسرنشد. تا الان این اتفاق افتاد وخیلی خوشحالم که در این شهر که مردمانش دوستدار هنر هستند کنسرت دارم.
درکنسرت کرمان موسیقی تلفیقی اجرا کردید چرا این سبک را انتخاب کردید؟
اول قرار بود در این کنسرت اجرایی به صورت کاملا سنتی داشته باشیم ولی با توجه به اینکه پسرم سینا به ایران آمد ویکی دو کنسرت به صورت تلفیقی داشتیم دیدیم بد نیست این تجربه را در کرمان هم داشته باشیم. من هم که تجربههایی مثل این در طول زندگیم زیاد داشتم استقبال کردم.
شما ژانرهای مختلف موسیقی مثل سنتی و گروه نوازی سه تار و بازسازی آثار قدما را تجربه کردید چه شد که به سمت موسیقی تلفیقی آمدید؟
بیشتر برای تجربه بوده است من شخصا خیلی به تکرار اعتقاد ندارم خیلی دوست دارم تجربه کنم البته نه به هر قیمتی؛ تجربه کردنی که بتواند نتیجه داشته باشد. البته موسیقی تلفیقی نباید صرفا به این شکل باشد که هر سازی از هر کشوری یا هر نوع موسیقی تلفیق شود. باید بتوانیم کاری کنیم که اگر مثلا من ژانر «الف» را اجرا میکنم وپسرمن ژانر «ب» را اجرا میکند و نوازنده هندی ژانر «ج » از اینها بتوانیم محصول جدیدی را تولید کنیم که آثاری از اصالت خودمان هم در آن باشد منتها موسیقی، موسیقی جدیدی باشد. البته ممکن است این موسیقی برای هر گوشی قابل پسند نباشد که آن دیگر بحث سلیقه است.
تلفیق از دیدگاه شما باید تلفیق ساز یا موسیقی باشد؟
تلفیق می تواند دو ژانر موسیقی یا اصلا دو مکتب موسیقی باشد مثلا الان در همین کنسرت قطعات اولی که ما «سه تار» و «عود» می زنیم اینها سنتی است ولی بعد که «گیتار» و «طبلا» و «سه تار» سه نوازی میکنند بیشتر عناصری از موسیقی هند و جاز در آن است که من هم با موسیقی خودمان به اینها ملحق میشوم آن چیزی که ما سه نفری با هم ارایه میکنیم و ملودی که شنیده میشود حاصل مشترکی است که باید محصول جدید ما باشد و شما آثاری ازهر سه ژانردرآن پیدا میکنید.این یک تم مشترک است که نقطه اشتراک ما برای موسیقی است و بعد هر کداممان به بداهه پردازی با ساز شخصیمان میپردازیم آنجاست که هر کسی هم از موسیقی خودش باید صحبت کند هم در عین حال از فضای مشترکمان هم دورنشویم.
هیچکدام از موسیقیها غالب نمیشوند؟
طبیعتا هر کسی دوست دارد غالب شود و این خودش یک چالش خوب و قشنگ برای ما است.
نظر شما درباره تلفیق موسیقی چیست؟
من با این اصطلاح تلفیق خیلی موافق نیستم به دلیل اینکه اینقدر در دهههای کنونی با توجه به عصر ارتباطات موسیقیهای مختلفی به وجود آمده است که ما نمیتوانیم بگوییم این ژانر به نام موسیقی تلفیقی است چون در عصر ارتباطات دو نوازنده ازهرمنطقه و اقلیمی که زبان هنر دارند ممکن است کنار هم بنشینند و با زبان دل با همدیگر به بیان این راز بپردازند ما نمیتوانیم این را منع کنیم که چرا کرد با خراسان کنار هم ساز میزنند.
این تلفیق درباره ساز ایرانی و غربی هم همین مصداق را دارد؟
تلفیق ساز ایرانی با غربی کمی سختتر است و به من هم برای این گاهی خرده گرفتند که سه تار هیچ سنخیتی مثلا با ساکسیفون ندارد ولی سی دی که من کار کردم این دو را با هم ترکیب کردم چون موسیقی را زبان دل میدانم و این زبان دل اگر درست ترکیب شود و درست دربیاید میتواند خودش با گویش جدیدی این راز و رمز عشق را بیان کند چون همهی هنر موسیقی عشق است چیز دیگری نیست.
پس این تلفیقها از دید شما مجاز و درست است؟
در موسیقی بحث درست و غلط را ماها نمیتوانیم در زمان حاضر قضاوت کنیم. من هم اگر کاری ساختم بعدا میتواند قضاوت شود که این کار میماند و یا نمیماند و دیگر اینکه جلوی تجربه را هم نمیشود گرفت. منتها باید مورد نقد درست واقع شود.
برخی معتقدند چون موسیقی اصیل وسنتی ایرانی مورد پسند جوانان این دوره نیست این تلفیق برای پایداری و آشتی دادن جوانان با این موسیقی است؟ نظر شما چیست؟
من معتقدم آنچه موزیسین مدعی است باید آن را انجام دهد یعنی من اگر الان این موسیقی را میزنم هیچ ربطی به موسیقی سنتی ما ندارد. من هیچ ادعایی ندارم برای همین اسمش را تجربه گذاشتم. موسیقی سنتی و اصیل ما جای خودش را دارد. من سی سال است که موسیقی تدریس میکنم وقتی درس میدهم فقط و فقط به تدریس آن ادبیات اصیل میپردازم بعدا اگر کسی دلش میخواهد تجربیات جدیدی کسب کند من نمیتوانم منعش کنم. ولی ژانرها نباید قاطی شود من گاهی دیدم موزیسینها ادعا میکنند دارند موسیقی ایرانی را متحول میکنند ولی عملا در یک ژانر دیگری حرکت میکنند این ادعا غلط است. موسیقی که امروز انجام می شود موسیقی سنتی نیست این واقعیت است. الان ممکن است شنونده اینجا بنشیند وفکر کند من قرار است موسیقی «صبا» بزنم یا دیگری فکر کند میخواهم جاز بزنم در آن کلیشه هر کسی از ما یک انتظاری دارد. در صورتی که تعریف موسیقی ما باید خودش معلوم کند که چه هست وهمه بدانند ما آن کار را میکنیم. هنرمند باید آنچه که مدعی است انجام دهد.
بعضی معتقدند جوانان در موسیقی سنتی سردرگم هستند برای همین با نوآوری میخواهند خودشان را نشان دهند و این به موسیقی اصیل ضربه میزند . نظر شماچیست؟
من هم همین اعتقاد را دارم. ولی باز جلوی تجربه را نمی توان گرفت. البته الان نیازهای زمانی فرق کرده من الان آهنگسازیهای دانشجویان در دانشگاه را وقتی که به عنوان پایان نامه ارایه میدهند میشنوم میبینم خیلی با استعداد هستند.اما موسیقی ما هم فرمهای کلاسیک مخصوص خودش را دارد که ممکن است آن فرد آن فرمها نتواند احساساتش را بیان کند ناچارفرم جدیدی را خلق کند چه اشکال دارد. مگر آقای «علیزاده» طی این سالها کارهایی نویی انجام نداده که ماندگار هم بودند ایشان این جسارت را داشته و در حیطه موسیقی دستگاهی ما فرمهای نویی را خلق کرده است جوانها هم این کار را میکنند اما گاهی بدون شناخت است.
پس باید در حیطه موسیقی دستگاهی باشد؟
باید تکلیفش معلوم باشد.موسیقی دستگاهی از لحاظ زیبایی شناسی و شنیداری و علمی خواصی دارد آن خواص باید رعایت شود مثل آب که میگوییم H2O باید دو هیدروژن و یک اکسیژن داشته باشد موسیقی اصیل ما هم پارامترهایش را باید داشته باشد . اگر اینگونه باشد هر چیزی میتواند در این پارامترها ساخته شود اما اگر اینها را نداشته باشد نمیتوانیم تعریف کنیم که موسیقی اصیل ایرانی است.
اگر موسیقی اصیل ایرانی همین مسیر را طی کند آینده آن چه میشود؟
الان من بیشتر از اینکه بخواهم به جنبههای علمی و حرکت بچهها اشاره کنم باید بیشتر به حمایت سازمانها نهادها و ارگانها از موسیقی اصیل و کلاسیک ایرانی اشاره کنم.چون دیدم بچههای جوان با موانعی برخورد میکنند که بیشتر موانع اقتصادی است و باید حمایت باشد تا بتوانند فعالیت کنند.
اگر حمایت شود و همین مسیر ادامه پیدا کند موسیقی ایرانی به کجا میرسد؟
من اعتقاد دارم نباید به بدنهی موسیقی کلاسیک و اصیل خودمان دست بزنیم ممکن است تجربیات جدیدی اتفاق بیفتد اما باید در این راه خیلی آموزش ببینند تا بتوانند فرمها را عوض کنند. نوآوری کار پیچیدهای است نوآوری یک زمان خلق یک ایده است ویک زمان تازه اجرا میشود اجرای آن ایده زمان میبرد و نیاز به تجربه دارد. ما الان فقط اسم بداهه نوازی را میآوریم در صورتی که بداهه نوازی باید در تنورهی زمان پخته شود یک جوان ۱۸ ساله نمی تواند راحت بگوید من بداهه پردازم.
حمایتها در موسیقی به طور مشخص چگونه باید باشد؟
این حمایت تعامل و همکاری خانه موسیقی و وزارت ارشاد را لازم دارد که بتوانند موسیقی کلاسیک ایران که شنونده عادی و عام ندارد و اهل فن دنبالش هستند را حمایت کنند. موسیقی کلاسیک ایران مثل موسیقی پاپ نیست که خودش در درون خودش بتواند گردش داشته باشد. فرهنگ اصیل نیاز به حمایت های جدی دارد. این حمایت از نهادهای دولتی تا هنرمندان تا خانه موسیقی همه باید روی مراکز دیگری در شهرستانها باشد.
باید به جای اینکه هنرجوها به تهران بروند ورک شاپهایی در شهرستانها باشد واساتید مطرح برای آموزش به شهرستان بروند این یک بازی برد برد است. اینا ریشههای موسیقی فردا هستند. باید کم کم شاگردهای من بیایند به جای من اجرا کنند غیر از این نیست هم هنرمندان هم مسولین باید اینجوری نگاه کنند موسیقی با ما تمام نمی شود موسیقی در جریان است واین جریان را باید تقویت کرد.
به نظرتان این جریان در موسیقی کلاسیک ایرانی اتفاق میافتد؟
راستش من برای موسیقی کلاسیک ایران نگران هستم. برای همین هم گاهی میگویم با آن حیطه شوخی نکنید به خاطر اینکه آن حیطه حرمت خاصی دارد. فرهنگ ایران زمین از همین موسیقی و هنرهای اینچنینی تشکیل شده است اینها را باید حمایت کرد.من معتقدم با نگاه سازنده باید نگاه کرد نگوییم چه کار نکردند بگوییم چه کار میشود کرد تا بهتر شود.
مهترین دغدغه شما به عنوان موسیقیدان و نوازنده چیست؟
مساله من بیشتر نسل جوان است که تازه وارد این عرصه میشود. اینکه نمیتوانند کارشان را عرضه کنند اگر من میتوانم یک سی دی بدهم و کنسرتی برگزار کنم جوانها به راحتی نمیتوانند این کار را بکنند چون حمایت نمیشوند ومن شاهد این بودم خیلیها به همین دلیل کار موسیقی را رها کردند.
شما در اجرای کرمان از «مهرداد فرحبخش» نوازنده کرمانی استفاده کردید چه شد که تصمیم به این کار گرفتید؟
من در تهران که کلاس دارم ۶۰ تا ۷۰ درصد شاگردانم شهرستانی هستند که ساعتها مشقت آمد و رفت را سالها تحمل میکنند و از شهرهای مختلف برای آموزش میآیند. من معمولا در شهرهای مختلف که کنسرت میدهم سعی میکنم از بچه هایی که در آن شهرها زندگی میکنند استفاده کنم چون دلم میخواهد رابطه روی سن برقرار شود چون هنر اجرا هنر پیچیدهای است مثل ضبط نیست که قابل ادیت باشد باید یاد بگیرند چه جوری مجری باشند این خودش هنر است.مهرداد فرحبخش هم از همین شاگردان من است که در کارش به اندازه خودش تبحردارد و من دوست داشتم در این اجرا از او استفاده کنم.