شعر کوتاه فقط اقتضای زمانه نیست

اشاره : وقتی با سیروس نوذری گفت و گو می‌کردم، سیدعلی میرافضلی نیز در جلسه حاضر بود از ایشان خواسته بودم تا در گفت و گو شرکت کنند، زمان اندک این امکان را به ما نداد که از نظراتش بیشتر استفاده کنیم تنها وقتی از نوذری پرسیدم:

 «مهم‌ترین استدلالی که کوتاه سرایان و طرفداران شعر کوتاه مطرح می‌کنند این است که شرایط پیرامونی اینقدر حوصله‌ش تنگ است که دیگر خواندن شعر بلند در مجال فرصت امروز نیست. این مساله را می‌شود درباره‌ی هر هنر دیگر هم گفت. اما اختصاصا در مورد شعر آیا فکر نمی‌کنید این نوع نگاه به شعر نوعی رضایت دادن به شرایط بیرونی و تسلیم شدن به آن است؟»

 سیدعلی میرافضلی گفت:

در دهه‌ی اخیر خصوصا در ایران زیاد گفته می‌شود که شعر کوتاه به خاطر فضای زمانه بیشتر طرفدار پیدا کرده، نکته‌ای که به ذهن من می‌رسد این است که شعر کوتاه یک پیشینه‌ی تاریخی هم دارد که پیشینه‌ای خیلی قوی و حایز اهمیت هم هست و اصلا وابسته به اقتضای زمانه‌ی ما هم نبوده. پیشینه‌ی شعر کوتاه حتی به ادبیات پیش از اسلام نیز می‌رسد.

اما اجمالا اگر ما به همین ادبیات دری هم بسنده کنیم، رباعی، دوبیتی، خسروانی‌ها حتی تک بیت‌ها، همه و همه نماینده‌ی حضور شعر کوتاه در سنت ادبیات ما هستند؛ مثلا خیام و رباعی سرایان در سرتاسر ادبیات هزار ساله‌فارسی سابقه‌ای موثر و پررنگ دارند.

همین طور شعرهای عامیانه که اغلب کوتاه هستند و در گوشه گوشه‌ی ایران با تنوع فرمی و محتوایی گسترده وجود دارند. در همین استان کرمان و در مناطق اطراف جیرفت و رودبار، لیکوهای ۱۲هجایی‌ای وجود دارند که تا امروز هم هنوز نفس می‌کشند یعنی هم گفته می‌شوند و هم خوانده می‌شوند.

وجود این سنت قدیم دیگر ربطی به اقتضای زمانه‌ی ما و تکنولوژی ندارد. البته به نظرم روح زمانه تشدیدش کرده؛ یعنی این زمینه را فراهم کرده که شاعران به شعر کوتاه رو بیاورند و احساس کنند که این نوع شعر به روح زمانه‌شان نزدیکتر است. در واقع ما زمینه‌ی آن را داشته‌ایم و الزام زمانه هم تقویتش کرده‌است.