گزارش از وضعیت دانش آموزان علاقهمند به هنر در دبیرستانهای کرمان
وضعیت هنر در حیات مدارس
گروه فرهنگ و هنر – گیریم با یکی دو سال اختلاف؛ سالهای پایانی دههی شست، با سالهای تحصیل ، من و هم سن و سالانم در دورهی دبیرستان همزمان بود، به تعبیری دیگر دههی هفتاد که شروع شد، نسل من دیپلم خودش را گرفته بود!
در سالهایی که ما در دبیرستان درس میخواندیم تعداد دبیرستانهای شهر محدود بود و عموما دانش آموزان نخبهی شهر همدیگر را میشناختند؛ دست کم اسم و آوازهی هم را شنیده بودند؛ مثلا کاندیداهای قبولی رشتهی پزشکی، همه همدیگر را میشناختند؛ چه آنها که در دبیرستان شهدای شمارهی ده درس میخواندند و چه آنها که در دبیرستان طالقانی و چه آنکه احتمالا در دبیرستان امام بود و چه دبیرستان شریعتی که اصلا کاندیدای رشته پزشکی نداشت!
ما مطالبهای از آموزش و پرورش نداشتیم
نسل من رقیبان خود را میشناخت و بر همین منوال کاندیداهای رشتههای مهندسی و یا نخبهگان ورزشی خود را؛ در این میان تکلیف بچههایی که به رشتههای مختلف فرهنگی، ادبی و هنری علاقه داشتند هم معلوم بود: آنها هیچ توقعی از معلمان خود در مدرسه نداشتند؛ به تعبیری دیگر و به زبانی امروزیتر، استعدادهای ادبی و هنری نسل من هیچ مطالبهای از آموزش و پرورش نداشت. در آن زمان نه تنها موفقیت در حوزهی فرهنگ و ادب و هنرمند، از بستر آموزش و پرورش رسمی بر نمیخاست بلکه اصولا شاعری و هنرمندی با ماهیت “دانش آموز موفق بودن” متضاد بود؛ به عنوان مثال، همهی هم دورهای های من در دبیرستان، حالا گیریم با دو سه سال اختلاف سنی با همدیگر، خوب به خاطر داریم، که اسم وفامیلهایی مثل رضا زنگیآبادی، عبدالرضا قراری، پیروز ارجمند، قاسم امیری، وحید طلوعی، علی ربیعی وزیری، داریوش شفیعی بافتی، مجتبی یزدانپناه، علیرضا فدایی کرمانی، مجید فدایی، سورج یاسایی، عماد و فواد توحیدی و حقیر که رضا شمسی باشم را بارها و بارها از زبان یکدیگر شنیده بودیم؛ یعنی اسم و فامیل دانشآموزانی که هرکدام به یکی از رشتهی هنری یا ادبی علاقهمند بودند و این علاقه برایشان جدی بود و نکته آنکه کسی از مربیان و معلمهای ما هنر مورد علاقهی ما را جدی نمیگرفت و ما هم علاقهی خود را در دبیرستان یعنی محیط رسمی آموزش و پرورش، دنبال نمیکردیم. ما هنر را جستجو میکردیم اما خانهی دوممان که همان مدرسه بود در مسیر این جستجو نه تنها دستمان را نمیگرفت که اصلا تشویقمان هم نمیکرد. به هر شکل بود ما راه خود را گیرم با سماجت تا به اینجا آمدهایم و هنوز هم که هنوز است موفقیتهایمان از درخواستهایمان کمتر است؛ تو گویی نقش ما مطالبه گری بوده و هست و اکنون دریافتهایم که یکی بعضی مطالبات زمان خاص خودش را دارد و چنانچه آن زمان مناسب بگذرد، دیگر عملا پاسخ گرفتن و نگرفتن توفیری ندارد چرا که نتیجهی مطلوبی هم ندارد.
آیا وضعیت تغییر کرده است؟
لازم است قبل از ادامهی بحث یادآور شوم که این گزارش به وضعیت هنرستانها نمیپردازد و تنها وضعیت دانش آموزان دبیرستانهای کرمان را مورد ارزیابی کلی قرار میدهد و میخواهد بداند: آیا هنوز هم وضعیت یک نوجوان دبیرستانی در شهر کرمان که به یکی از رشتههای هنری علاقه مند است، به همان منوال است که بود؟ یا نسبت به سالهای نیمهی دوم دههی شصت تغییر کرده است؟
معلم پرورشی متصدی برگزاری مسابقات هنری
سوالات مذکور را با نازنین عالی در میان میگذارم، این بانوی نوجوان کرمانی که در سال دوم متوسطه تحصیل میکند، میگوید:
«در رشتههای داستان نویسی، تئاتر و شعر هر ساله مسابقاتی برگزار میشود که معلم پرورشی به اطلاع ما میرساند و هر کدام از بچهها که بخواهند از طریق فرمی که در اختیارشان قرار میگیرد با چگونگی مسابقات و رشتههایی که در آنها مسابقه انجام میشود آشنا میشوند و در آن شرکت میکنند.» او به گفتههای خود میافزاید: «استقبال بچهها از این مسابقات خیلی خوب است و همکلاسیهای من برنامههای اینجوری را خیلی دوست دارند و مخصوصا از تئاتر و موسیقی بیشتر طرفدای میکنند.»
نازنین عالی که سال گذشته را در یک دبیرستان غیر انتفاعی تحصیل میکرده و امسال در یک مدرسهی دولتی تحصیل میکند میگوید: « فکر میکنم این مسابقات تنها در مدارس دولتی برگزار میشود چون پارسال کسی ما را در جریان برگزاری چنین مسابقاتی قرار نداد.»
این اظهار نظر برآنم میدارد تا از مدیر یکی از دبیرستانهای غیر انتفاعی شهرمان بپرسم که آیا برگزاری این مسابقات تنها محدود به مدارس دولتی است یا خیر؟ آقای مدیر که نمیخواهد از او نام ببرم میگوید: « هر سال واحد فرهنگی و هنری آموزش و پرورش برای همهی مدارس سطح شهر فارغ از اینکه دولتی یا غیر دولتی باشند، فراخوان مسابقات خود را به صورت بخشنامه ارسال میکند و این بسته به مدیریت و امکانات مدرسه است که به اطلاع دانشآموزان خود برسانند.»
موفقیت در مسابقات هنری رتبه مدرسه را بالا میبرد
ادامهی گزارش را با پرسش از خانم آزادهی الوند؛ کارشناس تربیت بدنی پیمیگیرم، این دبیر ورزش دبیرستانهای کرمان را برای پاسخ گویی به سووالاتم از این جهت انتخاب کردهام چون ترجیح میدهم با یکی از معلمانی صحبت کنم که رشتهاش ارتباط مستقیمی با رشتههای هنری ندارد، وقتی از او میپرسم آیا در مدارس برای دانشآموزان علاقهمند به هنر تدارکی دیده شده یا خیر؟ میگوید: « مسابقات هنری در مدارس از سوی معاونت پرورشی آموزش و پرورش در دبیرستانها برگزار و دنبال میشود و اتفاقا مدارس هم برای حضور بیشتر در این برنامهها تلاش میکنند به این دلیل که موفقیت دانشآموزان مدارس در این مسابقات در ارتقای امتیاز دبیرستان تاثیر دارد بنابراین موفقیت در مسابقات هنری رتبه مدرسه را بالا میبرد»
خانم الوند ادامه می دهد: «بچهها بیشتر فعالیتهای هنری دسته جمعی مثل شرکت در گروههای موسیقی و اجرای نمایش را میپسندند و استقبال از رشتههایی مثل داستان نویسی و شعر و نقاشی و رشتههای فردی دیگر تقریبا در بین یکسری از دانش آموزان خاص رواج دارد که از همان سالهای اول دبیرستان استعدادیابی شده و شناخته شدهاند.» وقی ازاین دبیر دبیرستانهای کرمان میپرسم آیا به جز از معلم پرورشی دیگر معلمهای مدرسه از برگزاری چنین مسابقات یا برنامههایی مطلعند پاسخ میدهد: «از طرفی همهی این برنامهها به صورت بخشنامه به مدارس فرستاده میشود و همهی همکاران من در جریان بخشنامههای اداری هستند و از طرفی دیگر به این دلیل که نتایج این مسابقات عموما در جشنهای هفتهی معلم به اطلاع دیگر دانش آموزان و همکاران دیگر میرسد، امکان ندارد که کسی در جریان این امور نباشد.» به اعتقاد این دبیر : « اطلاع رسانی دربارهی مسابقات هنری در مدارس ساز و کار درستی دارد اما نقش مدیریت مدرسه نیز پررنگ و موثر است.»
هنر رقیب درس
مصطفی گیلانی یکی دیگر از دبیران دبیرستانهای کرمان است. نظر او اما دربارهی وضعیت هنر در حیات مدارس از نوعی دیگر است. وی میگوید: در بیشتر مدارس آموزش و پرورش امکان چندانی برای کشف استعداد دانش آموزان در زمینه های هنری وجود ندارد. گرچه مسابقاتی سراسری در زمینه های شعر و داستان نویسی برگزار می شود و دانش آموزان از هر ناحیه و مدرسهای مجاز به شرکت در آنها هستند، اما به دلیل اطلاع رسانی ضعیف و همچنین کم اهمیت بودن زمینههای هنری از دید بسیاری از مدیران و فقدان مشوق های لازم برای دانش آموزان، بیشتر آنها شانس شرکت در این مسابقات را نداشته و با بهالکل از وجود چنین مسابقاتی اطلاع ندارند.
از سوی دیگر در بیشتر مدارس، استعداد های هنری از قبیل استعداد تئاتر، موسیقی، شعر و امثالهم از سوی مسوولین مدرسه و حتی مربیان پرورشی – که انتظار می رود در این راستا فعال تر باشند -، چندان جدی گرفته نشده و متاسفانه دادن لقب «فعالیت های جانبی» به این قبیل استعداد ها مانع از این میشود که دانش آموزان به طور جدی به دنبال استعداد و یا علاقه خویش بروند و همواره دروس مدرسه در اولویت اول هستند. بیشتر دانش آموزانی که دارای چنین استعداد یا علایقی هستند از درس نیز واپس زده می شوند، زیرا همواره آن را رقیبی برای استعداد و یا علاقه ذاتی خود می بینند و تلخی داستان اینجاست که آنها نه در درس به موفقیت دست پیدا می کنند و نه در آنچه به آن علاقه دارند.
این دبیر ادبیات که خود نیز در حال تحصیل در دورهی دکترای ادبیات فارسی است نظرات منتقدانهی خود را چنین ادامه میدهد:
دانش آموزانی که خوش شانس بوده و در مدارسی تحصیل می کنند که مسابقات هنری سراسری به درستی به اطلاع آنها رسانده میشود و یا مسابقات داخلی در خود مدرسهشان برگزار میشود، اغلب به آن تمایل نشان داده و حس رقابت میان آنها و همسن و سال هایشان آنها را به شرکت در این مسابقات تشویق میکند.
وی میافزاید: نکته اول این است که داوری در این مسابقات اغلب از سوی نیروی متخصص انجام نمیشود و بنابراین دانش آموزان مستعد با مشاهدهی ناعدالتی و یا نادیده گرفته شدن استعدادشان سرخورده می شوند. نکته دوم اینجاست که اگر دانش آموزی دارای استعدادی هنری باشد و خود از آن بی اطلاع باشد، هیچ روش تدوین شده ای در سیستم آموزش و پرورش وجود ندارد که این استعداد را کشف کرده و آن را بارور سازد. به عنوان مثال دانش آموز خوش شانسی که استعداد ریاضی دارد، همواره جدی گرفته شده و یک راه از پیش تعیین شده برای پیشرفت وی وجود دارد. اما دانش آموزی که از استعداد تئاتر برخوردار باشد، به ندرت می تواند در سیستم آموزش و پرورش رشد کند.
این دبیر ادبیات که خود نیز از جملهی نویسندگان جوان حوزهی ادبیات داستانی استان نیز به شمار میرود معتقد است: تنها برگزاری مسابقات دلیل اهمیت دادن مسوولین به استعدادهای هنری نیست، بلکه باید راهی برای کشف و پرورش این استعدادها در آموزش و پرورش تعریف شود. برگزاری مسابقه شاید پله دوم این مهم باشد. وی میافزاید: «شاید بتوان گفت یکی از مهمترین نکات در این راستا، عدم وجود رابطه بین مدارس و اهل هنر و ادبیات است. خوشبختانه بیشتر اساتید برجسته علوم مختلف با آموزش و پرورش در ارتباطند و دست کم در تالیف کتب درسی نقش بسزایی ایفا می کنند و تاثیر مثبت این رابطه را میتوان در تغییر رو به جلوی کتابهای درسی در سالهای اخیر مشاهده کرد. اما متاسفانه نویسندگان برجسته کشور، شاعران مطرح، بازیگران مستعد تئاتر، نقاشان، مجسمه سازان و … هیچ گونه ارتباط تعریف شدهای با آموزش و پرورش ندارند. این واقعیت غم انگیز که دانش آموزان ما در حالی رشد میکنند که از تاثیر هنرمندان مطرح کشور خود، نویسندگان و شاعران برجسته در شکل گیری تفکرشان بی بهره میمانند، شاید بتواند راهشگای مسئولین در حل این مشکل باشد.»
پایان بخش سخنان مصطفی گیلانی، پایان بخش این گزارش نیز خواهد بود. وی می گوید:
ورزش از هنر پیشی گرفته است
من تا کنون و به مدت چندین سال در دبیرستان های زیاد و متنوعی تدریس کردهام، همواره با دانش آموزانی مواجه شدهام که حتی نام هنرمندان برجستهی استان و کشور خود را نمیشناسند. قهرمان های زندگی آنها خواننده های غیرایرانی – که شخصا مشکلی با این مساله ندارم- و یا بازیکن های فوتبال هستند. این مطلب نشان از این واقعیت دارد که کشورهای دیگر در شناساندن هنرمندان خود به دانش آموزان ما موفق تر از خود ما عمل کرده اند و هنر و ادبیات در مقایسه با ورزش ضعیفتر عمل کرده است.