توضیح آبان ملک محمدی درباره نمایشگاه عکسهای عباس کیارستمی در موزه هنرهای معاصر کرمان
“پنجره رو به حیات” یک مجموعه دیده نشده
اشاره: نمایشگاه عکسهای کیارستمی با عنوان “پنجره رو به حیات” که در موزهی هنرهای معاصر کرمان برگزارشد، گروه فرهنگ و هنر نشریهی “فردای کرمان” در گفت و گو با دو تن از فعالان حوزهی عکاسی، سعی کرد از این نمایشگاه خوانشی فنی داشته باشد. اما اظهار نظرها به برگزاری این نمایشگاه به آن دو گفت و گوی کارشناسانه، محدود نماند و واکنشهای متفاوتی داشت.
اکنون آبان ملک محمدی که نمایشگاه مذکور به همت او برگزار شده است، یادداشت زیر را برای چاپ در اختیار نشریهی استقامت گذاشته که تصویری از دستخط احمد کیارستمی نیز به پیوست آن است. آنچه در ادامه میخوانید یادداشت آبان ملک محمدی است.
“تماشای یک آسمان ابری و یک درخت تنومند در نور جادویی، به تنهایی دشوار است، تحمل تصویر زیبایی که نمیتوانی آن را به کسی نشان دهی و دیگران را در لذتش شریک کنی، حتا از تحمل درد دشوارتر است.
شریک کردن دیگران در شادی و غم، میتواند انگیزه اصلی ثبت تصاویر باشد.” *
از کودکی هر گاه قصهای دلنشین میخواندم ، تصویری زیبا میدیدم، آهنگی خوب گوش میکردم و یا سرشار از حس خوب دیگری میشدم، خیلی زود خودم را به برادر، خواهر یا دوستانم میرساندم تا این لذت را با ایشان تقسیم کنم. اولین بار که چند تا از عکسهای استاد کیارستمی را در موزهی هنرهای معاصر تهران دیدم، آن قدر شوق داشتم که تصمیم گرفتم با ایشان برای برگزاری نمایشگاهی از آثارشان در کرمان گفت و گو کنم؛ صحبت کردیم و قرار شد این مهم به انجام برسد که هر بار به بهانهای نتوانستیم تا این مهم را به فعل رسانیم. استاد سال ۸۹ به کرمان آمدند، اما برنامه چیز دیگری بود و باز نمایشگاه عکس برگزار نشد، دی و بهمن ماه سال گذشته باز در این خصوص گفت و گو کردیم و برای برگزاری نمایشگاه عکس در سال ۹۵ در کرمان تصمیم گرفتیم. بیماری ناگهانی ایشان و بستری شدن در بیمارستان و بی دقتی پزشک معالج، سبب شد که استاد عزیزمان را از دست دهیم و این نمایشگاه در غیاب ایشان برگزار شود.
اندکی بعد از چهلمین روز سفر استاد کیارستمی از این دنیای سرشار از اندوه، با فرزندان ایشان تماس گرفتم تا در خصوص برگزاری این نمایشگاه، با آنها تبادل نظر کنیم. استقبال کردند و بعد از مدتی از گفت و گو مجموعه ای از ۴۰ اثر اصل استاد را در اندازه ۶۰ در ۴۰ که به فرمایش احمدآقا پسر بزرگ استاد در فرنگ و با نظارت استاد کیارستمی چاپ شده بود، در اختیارم گذاشتند. در تمامی مراحل از درخواست مجوز برگزاری نمایشگاه تا انتخاب قاب و طراحی پوستر و … با فرزندان استاد کیارستمی مشورت کردم! این عکسها حاشیهی سفیدی ۴ سانتی متری داشتند که با مشورت احمد کیارستمی، جهت جلوگیری از آسیبهایی که ممکن بود چسب پاسپارتو به اصل عکس بزند، از پاسپارتو خودداری کردم و همان حاشیه سفید را به عنوان قاب عکس و پاسپارتو استفاده کردم.
به هر شکل این نمایشگاه برگزار شد و افتتاحیهاش، در بعضی رسانههای مجازی، مکتوب و و حتی تلویزیونی، اطلاعرسانی شد و ” پنجره رو به حیات ” نمایشگاهی از یک مجموعه دیده نشده از عباس کیارستمی در موزه هنرهای معاصر کرمان” معرفی شد. متعاقبا، عده ای از عکاسان و هنرمندان به بازدید آمدند، گروهی با عشق و احترام غرق در دیدن آثار بودند و عده ای هم طبق معمول در جست و جوی نقص و اشکالات!
تا حدی که مدیر موزهی مذکور به شک افتاده! و چند بار از من پرسیدند آیا این اثار اصل است؟ آیا از خانوادهی آقای کیارستمی رضایت نامه داری؟ جالب آنکه عده ای دیگر از هنرمندان نیز به من تلفن کردند و گفتند: «این نمایشگاه بدون رضایت خانواده استاد برگزار شده و من باید پیگیری کنم!»
به آقای ثمرخی گفتم: «وقتی عدهای آنقدر ناآگاهندکه متوجه نیستند که نمایشگاهی با این حجم تبلیغات نمیتواند بدون رضایت و اطلاع خانواده استاد برگزار شود، بگذارید در جهل و دنیای کوچکشان رها باشند!
به هر ترتیب، افتتاحیه به خوشی به پایان رسید! دو روز بعد مطلبی از دو استاد عکاسی دانشگاه در نشریه “فردای کرمان” به چاپ رسید که یک تن از ایشان به کیفیت آثار، نوع چاپ، ارایه و گله از مسئولان موزه جهت نورپردازی ضعیف اشارهای کرده بود و هنرمند دیگر، عکسها را از نظر فرم و مفهوم و معناگرایی مورد بررسی قرار داده بود! همزمان اما در فضاهای مجازی، مطلبی از یک نوجوان نیز دست به دست میشد که حاوی نکاتی غیرحرفهای و عاری از دانش هنری و غیر منطقی بود!
متاسفانه عدهای هم که تا کنون هیچ نقشی در جهت ارتقا هنر و فرهنگ استان ایفا نکردهاند و نشستهاند تا کسی کاری انجام دهند تا با انتقادهای غیرعلمی از ایشان، خودی نشان دهند، تمامی حسنهای نمایشگاه و گفتههای تخصصی اساتید را نادیده گرفته و با حمایت از انتقاد غیرمنطقی و بیهودهی آن نوجوان ناآشنا برای غیر اصل خواندن آثار نصب شده در گالری موزهی صنعتی تلاش میکردند!
با این مقدمه لازم دانستم، در پاسخ به این دسته از افراد عرض کنم:
– یک هنرمند اگر در گالری گلستان تهران، عکسی را در ابعاد بزرگ به نمایش گذاشته است، هرگز خود را متعهد نمیداند که آثارش را در گالری دیگری با همان ابعاد نمایش دهد! هنرمند آزاد است اثرش را هر گونه که صلاح میداند به دیوار نصب کند!
– همچنین الزامی برای اینکه بر تمامی آثار به نمایش در آمده در یک نمایشگاه امضای صاحب اثر وجود داشته باشد، نیز وجود ندارد؛ مخصوصا تابلوی عکس.
-در ضمن، دوستان عزیز منتقدی که فکر میکنید این نمایشگاه غیر اصل است، به خودتان زحمت داده و در عوض اتلاف وقت، با خانوادهی صاحب آثار تماس بگیرید و از اصل یا غیر اصل بودن آثار مطلع شوید!
– لطفا بعد از این در عوض ادعای گزاف، برای برگزاری و به انجام رساندن برنامههای هنری در شهرمان تلاش نمایید، بلکه در عوض جنگ و جدلهای بیهوده در دنیای مجازی، ما را با عملمان بشناسند و قضاوت کنند و نه با ادعا و حرف گزاف!
– در نهایت از فرزندان استاد عباس کیارستمی: احمد و بهمن نازنین که از ابتدای این حرکت با بنده همراه بودند و به بنده اعتماد کرده و اصل اثار استاد را در اختیارم قرار دادند و همواره حامیام بودند سپاسگزارم.
– از همکارانم: خانمها رنجبر، رضایی و خضری نیز متشکرم که در برگزاری برنامههای موسسهی “شاخه وسپار” با بنده همراهند.
– از محمدعلی جوشایی معاونت محترم هنری و سینمایی استان که گالری موزه را در اختیارم گذاشتند و مدیر موزه صنعتی و همکارانشان سپاسگزارم.
– از تمامی عزیزانی که در نمایشگاه شرکتکردند، موافقین، مخالفین، منتقدین همه و همه سپاسگزارم، امید که بعد از این بتوانیم با حمایت از یکدیگر برنامههای مهمی را رقم بزنیم.
– نکته ای دیگر اینکه: از ابتدا قرار بر برگزاری افتتاحیهای ویژه برای این نمایشگاه نداشتیم، به سبب اینکه پسر بزرگ استاد، احمد آقای عزیز ساکن آمریکا هستند و بهمن نازنین نیز درگیر ساخت فیلم و داوری جشنواره بودند و ما نمیتوانستیم از حضور ایشان در افتتاحیه یا اختتامیه استفاده کنیم! در عوض، برنامهای با عنوان “از اینجا که هستم…” چیده بودم که قرار بود با حضور سیف الله صمدیان و امیر پوریا در دو بخش برگزار شود، بخش اول نشست و گفت و گو درباره نمایشگاه ” پنجره رو به حیات ” و بخش دیگر اکران فیلم مستند “هفتاد و شش دقیقه و پانزده ثانیه” ساخته استاد سیف الله صمدیان دوست و همکار استاد کیارستمی. برنامهریزی شده بود روز پایان نمایشگاه به عنوان اختتامیه برگزار شود که به علت درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی و اعلام لغو برنامههای هنری از سوی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عدم تمدید نمایشگاه، این برنامه نیز کنسل
شد!
– در آخر؛ مشغول نوشتن این یادداشت کوتاه بودم که پیام پر مهر احمد کیارستمی فرزند بزرگ استاد به دستم رسید که تصویر آن را به پیوست تقدیم می کنم تا ضمن نشر در رسانه نیک نام شما، در ارشیو آن نشریه به یادگار بماند.
* عباس کیارستمی. مجموعه عکسهای کیارستمی
نشر هنر ایران / سال ۷۹