حجت گلچین، عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان مطرح کرد
دست از مدیحهسرایی کرمان برداریم!
معماران شهر را نجات دهند
اسما پورزنگی آبادی – «شهر کرمان همچون یک بیمار در حال احتضار است. گویی ضربه مغزی شده، دست و کمر و پایش شکسته؛ به این بیمار رو به موت، عرق نعناع نخورانیم. دردش را بشناسیم و بهفکر بهترین مداوا باشیم». این دیدگاهی است که دکتر حجت گلچین، عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان بر آن تاکید دارد.
او در جریان کنگره معماری و شهرسازی ایران که بخش استانی آن در شهر کرمان و طی دو روز برگزار شد، دغدغههایی را در خصوص این شهر با شرکتکنندگان کارگاه تخصصی «تبیین ضرورتها و اولویتها در راستای التیامبخشی ساختار از هم گسیختهی شهر کرمان» در میان گذاشت؛ از جمله همین تعبیری که کرمان را یک بیمار بدحال معرفی میکند.
او در ارایهی خود، در مقام مقایسه، تصاویر متعددی از شهرهایی را نشان داد که قرابت زیادی با کرمان دارند؛ آنچه او نمایش داد اما همانطور که خودش هم گفت، نه در پاریس بود و نه فلورانس ایتالیا. شهرهای بسیاری از جمله یزد، بوشهر، بیرجند، اصفهان، شیراز و… را مثال زد و تصریح کرد: «با آنچه که به روز این شهر آوردهایم باید بگویم کرمان تنها یک مکان جغرافیایی است و چیزی بهنام شهر اصلا اینجا وجود ندارد».
گلچین پیش از ارایهی خود، اظهار کرد: «من اینجا نیامدهام که از «ترینهای» کرمان صحبت کنم و برای چیزهایی که واقعیت ندارد، بهبه چهچه بزنم. ما همواره میگوییم کرمان دلعالم است، طوری به خود افتخار میکنیم که گویی مرکز کهکشان هستیم! واقعیت اما چیزی جز یک شهر در هم ریخته و نازیبا نیست. تصاویر گوگلارت از شهر کرمان را ببینید..وضع امروز ما، فقط خجالت کشیدن دارد».
او در اینباره تنها تصمیمگیران و تصمیمسازان و مجریان را مقصر ندانست بلکه تاکید کرد جامعهی دانشگاهی و نخبگان و همهی شهروندان مقصرند.
گلچین همچنین اظهار کرد که مخالف دیدگاههایی است که جزئینگرند و گفت: «از دید من، شهر یک کل واجد ارزش است که باید به آن احترام گذاشت».
طرح جامع نادیده گرفته میشود
عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان سپس مهمترین چالشهای این شهر را برشمرد و راهکارهایی برای رفع آن ارایه کرد.
او اظهار کرد: «عدم مدیریت و برنامهریزی صحیح شهری و عدم رعایت حداقل تعاریف و مفاهیم مصوب شهری به ویژه در سه دههی اخیر از جمله عوامل مهم نابسامانی امروز کرمان است».
وی افزود: «همهی شهرها یک طرح جامع دارند که من یادم هست در دوران دانشجویی، طرحهای جامع مصوب شورای عالی مسکن و شهرسازی به منزله و در جایگاه یک قانون تخطیناپذیرعنوان میشد چون باید مهندسین مشاور توانمندی آن را تهیه کرده و برای تصویب هم از فیلترهای زیادی عبور میکردند اما در کرمان به وضوح میبینیم که همین طرح جامع با همهی نقدهایی که به آن وارد بوده، نادیده گرفته شده است».
تکلیف نامعلوم شهر
وی در اینباره تاکید کرد: «ما باید یکبار برای همیشه طرح جامع واقعی که ضمانت اجرایی هم داشته باشد برای شهر کرمان تهیه کنیم؛ این تقاطعهای غیرهمسطح که در شهر کرمان دارد اجرا میشود، با کدام مطالعه است؟ اینها در طرح جامع دیده نشدهاند و کسی هم نمیپرسد این تقاطعها از کجا آمده است؟ چند نفر معمار و شهرساز فهیم، باید بنشینند و تکلیف این شهر و افق ۵۰ سال آینده را تعیین کنند که این شهر به کجا باید برود… متخصصانی که به این شهر تعلق خاطر داشته باشند نه افرادی که توسعهی شهر را بر اساس منافعشان سمت و سو میبخشند».
وی در ادامه، از «شلختگی، بینظمی و آشفتگی مفرط در کالبد شهری» کرمان خبر داد و افزود: «من بسیاری از شهرهای ایران و بخشها و شهرستانها را از نزدیک دیدهام و باید بگویم هیچ شهری حتی شهرستانها چنین وضعیتی ندارند که ما در کرمان شاهدیم. حداقلهای آنها از حداکثر شهر ما بالاتر است. اصفهان شهری به مراتب صنعتیتر از کرمان بوده و بیشتر متاثر از تحولات و توسعهی معاصربوده است اما هرگز به این وضعیت شلختهی که کرمان دارد، در نیامده است». وی تصویری از محدودهی بازار تاریخی کرمان را نشان داد و اظهار کرد: «انگار مشتی خاک را روی یک مشت سقف شیروانی پاشیدهاند! اثر چندانی از مفهوم یک شهر باقی نمانده است».
توقف تعریضها و ترمیم عقبنشینیها
وی ادامه داد: «ما متاسفانه شاهد نگاه جزیرهای و کلیشهای به برخی مجموعهها و محدودهها هستیم و مفاهیمی چون تداوم تاریخی، خاطره، چشماندازهای شهری و مفهوم شهر به عنوان یک کل واجد ارزش را از یاد بردهایم. شهر باید موجبات تعلق خاطر شهروندانش را به صورت واقعی و نه متوهمانه فراهم کند. آیا کرمان در حالحاضر چنین وضعیتی دارد؟».
گلچین اظهار کرد: «تعریض لجامگسیخته یکی از چالشهای ما در شهر کرمان است. به ندرت میتوان جایی را پیدا کرد که از تازیانهی تعریض مصون مانده باشد؛ تعریضی که نتیجه و حاصلش تعرض است! تعرض به حیثیت، خاطرات و هویت شهر. متاسفانه درهمهی شهرها چنین دیدگاههایی وجود دارد اما هیچ کجا در این ابعاد نبوده و در شهرهای دیگر، از یکجایی به خود آمدهاند و حساسیتهایی اقلا از سوی نخبگان وجود دارد».
وی تاکید کرد: «باید در شهر کرمان توقف جدی تعریضها صورت بگیرد. این مساله شوخیبردار نیست. باید عقبنشینیهایی که بیهیچ منطقی، نظام و انتظام جدارههای شهر را مخدوش کرده و خیابانهای قدیم شهر را از فضاهای شهری به یک محل عبور ناهنجار تقلیل داده، ترمیم بشود. در کرمان، خیابان فقط به یک محل عبور سریع تبدیل شده است. مدرسهای که پدران ما درس خواندهاند، جایی که پدران و مادرانمان زیسته وعاشق شدهاند، خاطره دارند و داریم؛ جاهایی که راوی سرگذشت این شهر است، در طرحهایی که اجرا میکنیم دیده نمیشود و برای آن ارزشی قائل نیستیم؛ ما کرمانیها حتی به شان و منزلت و خاطرات خودمان احترام نمیگذاریم».
وی سپس تصویری از یک خیابان در شهر نجفآباد اصفهان را نشان داد و توضیح داد: «این خیابان، در دورهای تعریض شده اما فهمیدند اشتباه کردند و دارند آن را برمیگردانند و برِ خیابان را نظم میدهند؛ ما چنین کارهایی هرگز در شهرمان انجام نمیدهیم و در این وضع، نخبگان هم مقصرند».
ابتذال بهجای زیباسازی و نوسازی
وی در ادامه، از برخی رفتارهای مدیریت شهری کرمان با عنوان «ابتذال مفرط و فزاینده در قالب شعارهای زیباسازی، نوسازی و توسعه» یاد کرد و افزود: «ساختمان بهسازی و نوسازی شهرداری کرمان را ببینید؛ خیابانی نجیب را بیهیچ منطقی تعریض و به حریم و کالبد آن تعرض کردیم و از بین بردیم آنوقت میآییم فیل هوا میکنیم! بهجای مراقبت، شهرمان را سلاخی میکنیم و بعد، یک مترسک میسازیم و بالای آن هم یک بادگیر قرار میدهیم! کوچهها، ساباطها و جدارههای شهر را مستقیم یا غیر مستقیم از بین میبریم و مخدوش میکنیم، آنوقت به شکل مبتذل روی دیوار نقاشیشان میکنیم».
گلچین با بیان اینکه همهی ما در این ابتذال مقصریم، گفت: «ببینید چه بر سر تکایای تاریخی کرمان آوردیم. تکایایی که شخصیت معماری منحصر به فردشان آنها را از تکایای یزد و بسیاری اماکن دیگر متمایز میکرد. یا ببینید چه بر سر مدرسههای قدیمی آوردهایم و میآوریم. در کرمان و یزد هر دو مدرسه ایرانشهر را داریم. وضع مدرسهی خودمان را با آنها مقایسه کنید. مردم یزد به جای مدارس تیزهوشان و نمونهدولتی، اشتیاق دارند فرزندانشان در مدرسه ایرانشهر درس بخوانند! کسی که در چنین مکانهایی قرار میگیرد، حتی اگر معماری هم نخواند تعلق خاطری که به شهرش پیدا میکند؛ ازکسی که در مکانی بیشخصیت و بیهویت آرشیتکت میشود بیشتر است؛ من حاضرم جانم را بر سر این حرف بگذارم».
ضعف جدی در بدنه کارشناسی
عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان اظهار کرد: «ما شاهد ضعف در بدنهی کارشناسی هستیم و بدون هیچ تعارفی باید به این ضعف اقرار کنیم؛ زمانیکه خیابان فردوسی را میخواستند تعریض کنند و درختان کاج آن را قطع کردند، جامعهی دانشگاهی و نخبگان این شهر کجا بودند؟ آن زمان دانشجو بودم، به یکی از معماران که مسوولیتی داشت، گفتم چرا درختان را قطع میکنید و این خیابان زیبا را چرا تعریض میکنید؟ گفت: اینجا که تاریخی نبود!… وهیچ احدی هم واکنشی نشان نداد. در حالیکه برای قطع درختان کاج خمرهای وسط میدان گنجعلیخان که دید میدان را کور میکرد، واویلا سر دادیم!. درختانی که اساسا هیچگاه در این میدان نبودند و نمیبایست هم باشند… از کنار این خیابان و صدها اصله کاج ۵۰،۶۰ سالهاش یا تخریب سردر منحصر به فرد روبروی کتابخانه ملی و یا صدها تخریب و تعریض دیگر راحت عبور کردیم و میکنیم ولی درمورد نمای فلان ساختمان، موضع “روشنفکر معمارانه” و فیگور میگیریم. چرا؟. ایوان مسجد طباطبایی که ازجمله مساجد محلهای شخیص و نمونهای بسیار مهم از دوران گذار معماری به دوران معاصر بود، در راستای تعریض خیابان فردوسی از بین رفت. چرا چنین شد و ما در برابر آن چه کردیم؟».
وی ادامه داد: «ما شهر و تاریخی بودن شهر را در یک کلیشه میبینیم. همه فکر میکنند شهر تاریخی یعنی جایی که مقرنس یا کتیبهای تاریخی وجود دارد؛ این یک نگاه کلیشهای است. شهر یک «کل واجد ارزش» است. وقتی من ارزش یک درخت کاج را نمیفهمم، وقتی هفتاد سال قبل را درک نمیکنم، چگونه مسجد جامع ۷۰۰ ساله را بفهمم و حفظ کنم؟ ما باید به کل شهرمان عشق بورزیم و این شهر باید شایستگی عشق ورزیدن را داشته باشد. آیا اینگونه هست؟ همهی ما دانشگاهیان در این خرابی شهر مقصریم. در یزد فردی بهنام «دکتر اولیا» هست که سوار دوچرخهاش میشود، از این کوچه به آن کوچه میرود و از این دانشگاه به آن دانشگاه میرود و داد خود را میزند. ما اما در کرمان اصلا متوجه وضعی که داریم نیستیم».
زشتترین شهر را داریم
عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان سپس گفت: «ما در شهر کرمان، بهجای بازگو کردن حقایق؛ متاسفانه در اغلب اوقات شاهد موضعگیریها و واکنشهای ژورنالیستی، فانتزی و غیرواقعی از سوی نخبگان هستیم». وی ادامه داد: «این یک بیماری است که نخبگان ما هم گاهی متاسفانه دچار توهم هستند و البته بعضا هم در این رویکرد ذینفع هستند».
گلچین گفت: «گزافهگویی و تمجیدات اغراقآمیز و متوهمانه و بعضا آگاهانه نسبت به جایگاه و ویژگیهای شهر و شهروندان کرمان دردیست که خود مزید علت است. همینکه خود را مرکز کائنات و تاریخ میدانیم بارزترین مصداق آن است. بزرگترین مجموعهی خشتی، بزرگترین مهمانخانهی ایران! داغترین، قدیمیترین، بهترین … یکسری آدمهای درجه پنج و شش میآیند چنین لقبهایی را میدهند و کسی هم که متر نمیکند! نمیدانم قصهی «ترینها» در کرمان کی تمام میشود؟ اما میدانم باید حقیقت را به مردم بگوییم؛ اینکه چه وضعیتی از یک شهر را داریم».
وی اظهار کرد: «خواهش میکنم نگویید کرمان بزرگترین مهمانخانهی ایران است، دم نوروز برای مسافران ننویسید: به شهر گنبد و ستاره خوش آمدید. کدام گنبد؟ اصفهان با آن گنبد و مناره چنین ادعایی ندارد. هرسال موقع نوروز این عجوزه را رنگ میکنیم با چنین گزافهگوییهایی به استقبال مسافران میرویم. بین این مسافران آدمهای کارشناس و فرهیخته هم هستند و وقتی میبینند ما داریم به این وضعیت افتخار میکنیم، واقعا خجالتآور نیست؟».
حتی ارزش درخت را نمیدانیم
عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر برای خروج از این وضعیت و اصلاح شهر کرمان اولویتهایی را برشمرد. وی گفت: «لازم نیست کاری کنیم؛ بلکه بیشتر کارها را نباید انجام بدهیم. اینکه درخت را قطع نکنیم، خراب نکنیم ، مخدوش نکنیم و… اینها مسائلی کاملا روشن هستند».وی افزود: «شرایط بهگونهای است که متاسفانه میتوان این ادعا را مطرح کرد که معدل فرهنگی جامعهی شهری کرمان در مقایسه با دیگر شهرهای همطراز پایین است. اینکه ساخت پلی قریب هشت سال به طول میانجامد و هیچکس هم مطالبهای نمیکند یا اینکه برای دید تابلوی یک فستفود درخت ۵۰ ساله را قطع میکنیم! این به فرهنگ شهروندی مربوط است. نمیگویم در شهرهای دیگر اینگونه نیست اما اکثر مناطق، یک حداقلی را رعایت میکنند. ما چطور در شهری با این اقلیم هنوز ارزش درخت را نمیدانیم؟ درختانی که گذشتگان، آب از دهان خود گرفته و پای آن ریختهاند».
گلچین سپس تاکید کرد: «باید بهجای مدیحهسرایی و توهماتی که اغفال هرچه بیشتر شهروندان را بهدنبال دارد؛ مردم را نسبت به تعاریف شهری و جایگاه واقعی شهر آگاه کنیم».
وی افزود: « طراحیهای میانافزا در ساماندهی و دوخت و دوز از هم گسیختگیها در شهر کرمان یک ضرورت اساسی است. باید از این طریق که به توسعهی میانافزا معروف است، به ترمیم فضاهای مخدوش شده شهر بپردازیم. دریک شهر و جامعه ی فرهیخته معماران بزرگ و صاحب معرفت وقتی میخواهند یک کار معماری انجام بدهند، آنقدر شهرها قانون و ضوابط دارند و خود این افراد آنقدر به تاریخ کشورشان آگاهند که نتیجهی طراحی معماری، یک طرح مرمت شهری میشود. ما اینجا برعکس عمل میکنیم و گاهی مرمتگران هم متاسفانه نتیجهی کارشان مرمت و تداوم تاریخی نیست». عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان اظهار کرد: «فرآیند میانافزا میتواند با ساخت یک مجموعه صورت گیرد و گاهی در حد یک کفسازی و المانسازی است تا شهر را با حفظ هویت خود، به دورهی معاصر بکشاند؛ مشابه کاری که در میدان ارگ در دههی ۵۰ انجام شد. ما بعد از ۴۰ سال در میدان مشتاق چه کردیم؟ من به دغدغهای که پشت این طرح بوده، احترام میگذارم که میخواستند میدان را ساماندهی کنند اما آیا راهش این بود؟ ما از هرچیزی بدترین کار را انتخاب میکنیم و در شهر انجام دادهایم».
بلوار جمهوری یک محور باارزش است
وی در ادامه، با انتقاد از نگاه جزیرهای به شهر کرمان تاکید کرد: «کل شهر کرمان باید به ما حس تعلق بدهد؛ مثلا همین بلوار جمهوری یک محور ارزشمند است و میتوان هنوز آن را به عنوان یک فضای شهری حفظ کنیم حالا ما داریم با این محور چه میکنیم؟ درختانش را قطع میکنیم و جلوی هر پیتزافروشی را یکجور کفسازی میکنیم. با این حال هنوز این بلوار زیباست. باید مثل ناموسمان از آن پاسداری کنیم؛ شهر فقط بافت تاریخی نیست، مکانی است که ما در آن زندگی کرده و از آن خاطره داریم. اگر قدر بلوار جمهوری را نشناسیم، ارزش مسجد تاریخی ۷۰۰ ساله را میتوانیم درک کنیم؟».
گلچین اذعان کرد: «در کرمان، شیرازهی شهر را از دست دادهایم و هنوز داریم شعار دیار کریمان میدهیم. با جنازهی این شهر کاسبی میکنیم و فریاد دل عالم میزنیم».
وی گفت: «با این وجود، هنوز جاهایی از این شهر دارد نفس میکشد و میتوانیم آن را نگاه بداریم و به جای مخدوش کردن و از بین بردنش آن را تقویت و ساماندهی کنیم. در تهران با آن جمعیت و شلوغی، برخی معابر و محورها را با میانافزایی و ساماندهی مانند بسیاری شهرهای به مراتب بزرگتر از کرمان ـ چنانکه مصادیق متعدد آن را دیدیم ـ به شکل محور پیاده تعریف
کردهاند. ما اما در کرمان همچنان داریم تعریض میکنیم! معماران در نجات شهر و تفهیم ضعفها و نواقص آن نقش حیاتی دارند». گلچین اذعان کرد: «بنده خوب میتوانم با توجه به حرفهام اینجا از زیباییهای مثلا مسجد ملک یا فلان تاق و بهمان مقرنس برای شما
بگویم. اما معتقدم این کارها و مدیحهسراییها در این شرایط خیانت است. دلم میسوزد که در شهر ما حتی بدیهیترین تعاریف و مفاهیم هم دیده نمیشود. وضعیتی که داریم تلخ و نگرانکننده است. به این بیمار رو به احتضار عرق نعناع ندهیم. آن را بزک نکنیم؛ دردهایش را بشناسیم و مداوایش کنیم. این شهر پاره پاره را و خودمان را رنگ
نکنیم».