بدون رسانه محلی توسعهپایدار ممکن نیست

محمد لطیف کار – بیست‌وسومین نمایشگاه مطبوعات کشور، هفته‌ی گذشته در حالی در تهران برگزار شد که برخی از همکاران مطبوعاتی استان کرمان نیز در این نمایشگاه حضور فعالی داشتند. این را به استناد عکس‌هایی که در تلگرام دیدم عرض می‌کنم. تعدادی از مسئولان و مدیران استان نیز با حضور در این نمایشگاه ارادت و علاقه‌مندی خود را به اصحاب رسانه اعلام کردند؛ دست همگی درد نکند.

اما این نمایشگاه بی‌حاشیه هم نبود. اول این‌که تعدادی از نشریات مهم کشوری شرکت نکردند؛ که ماجرای آن مفصل است و دوستان دلایل آن را حتما از طریق رسانه‌های سراسری دنبال کرده‌اند. دوم این‌که همزمان با برگزاری این نمایشگاه معلوم شد که دولت به زودی «لایحه‌ی سازمان نظام رسانه‌ای» را به مجلس می‌برد که این موضوع با اعتراض گسترده‌ی اهالی رسانه در نمایشگاه و سراسر کشور مواجه شد؛ البته الان که دارم این یادداشت را نهایی می‌کنم خبر رسیده که وزیر محترم ارشاد فعلا از ادامه‌ی این کار جلوگیری کرده است؛ که باید گفت زهی سعادت که اعتراض اهالی رسانه ظاهرا شنیده شده است.و سوم این‌که تعدادی از مالباختگان موسسات مالی و اعتباری، به ویژه کاسپینی‌ها، با حضور در نمایشگاه سعی کردند توجه رسانه‌ها را به این معضل مهم فساد مالی و اداری جلب نمایند و حتی با سر دادن شعارهایی علیه رسانه‌ها به کم‌کاری این نهادهای مسئول نیز اعتراض کردند.

همه‌ی ‌ مواردی که برشمردم بازتاب گسترده‌ای داشت؛ و فعلا به خوب و بد آن کاری ندارم؛ اما چیزی که اذیتم می‌کند و موجب شد تا این یادداشت را بنویسم  این است که دوستان ارجمندی که به هردلیل در این نمایشگاه حضور پیدا کردند نسبتا خاموش و بی‌صدا برگشتند. دستکم گزارش و تیتر مهمی در این زمینه در رسانه‌های استان ندیدم. امروز وقتی در حال جست‌وجوی عکس‌های ایسنا بودم؛ اما به یک مجموعه عکس عجیب برخوردم، که به ‌قول معروف آه از نهادم برآمد. عکاس محترم ایسنا به بسیاری از غرفه‌ها سر زده بوده؛ و تقریبا هیچ بازدید کننده‌ای نداشته‌اند! اسم این مجموعه‌ عکس را هم «هزینه‌ای برای دیده نشدن» گذاشته است! وقتی این عکس‌ها را دیدم واقعا اندوهگین و حیرت‌زده شدم. می‌دانم غرفه‌داران با چه هزینه و زحمتی در نمایشگاه حاضر شده‌اند؛ این‌که کسی به استقبال نرفته است؛ جای نگرانی جدی دارد. البته حساب مدیران و مسوولانی که با عکس و تفصیلات حضور به هم رسانده بودند، جداست؛ دلیل آن هم البته تا حدودی بر اهل رسانه معلوم است. تعجب من اما برای این است که وزارت محترم ارشاد چرا هرسال چنین هزینه‌ای را متقبل می‌شود؛ درحالی‌که مسائل و معضلات روزنامه‌داری، سال به سال نه؛ روز به روز دارد بیشتر می‌شود. تردید ندارم که بخشی از عدم استقبال نیز مربوط به همین ضعف‌ها و مشکلات رسانه‌هاست. البته به هیچ وجه مقصودم این نیست که وزارت ارشاد باز هم بیاید و پول‌های جدیدی را صرف یارانه به رسانه‌ها بکند؛ و رسانه‌های ضعیف‌ را بازهم فربه‌تر بکند؛ چون معتقدم یارانه نه تنها تا بحال مشکل مطبوعات را حل نکرده، در آینده نیز هیچ‌وقت این سیاست حمایتی نادرست توان این‌کار را ندارد؛ و ای‌بسا همین یارانه دادن‌ها کار مطبوعات را به این‌جا و به عبارت درست‌تر به بن‌بست و بحران کشانده است. به‌خصوص که همه می‌دانیم یارانه‌ها با چه فرمول‌های غلطی در فرم‌های نادرستی توزیع می‌شوند و چقدر به ضرر فضای رقابتی اهالی رسانه نیز هستند.

یکی‌دیگر از دردهای مطبوعات در این روزها این است که تمام در و دیوار‌های شهرها و ایضا فضای مجازی لجام گسیخته‌ی این روزها، مملو از اگهی‌های تبلیغاتی شده است؛ این در حالی است که بیشترین درآمد رسانه‌ها در تمام دنیا از طریق جذب همین آگهی‌های بازرگانی حاصل می‌شود. حتی در ایران نیز عمده‌ی درآمد منطقی و حلال رسانه‌ها تا پیش از رواج بی‌رویه‌ی فروش فضای تبلیغات شهری، و جدیدا گسترش بی‌ضابطه‌ی فضای مجازی، از همین طریق بوده است. به این دو موردی که عرض کردم می‌توانم ده‌ها مورد دیگر نظیر مشکل توزیع مطبوعات در شهرستان‌های استان که دهه‌هاست لاینحل مانده، هزینه‌ی گران پست، افزایش سرسام‌آور قیمت کاغذ که جدیدا دارد نایاب هم می‌شود تا بازهم کاسب‌های ضد فرهنگ برقیمت آن بیفزایند … اشاره کنم . این‌ها که برشمردم گوشه‌ای از چالش‌های این روزهای فعالیت حرفه‌ای مطبوعات است که ما در شهرستان‌ها احتمالا بیش از پایتخت‌نشین‌ها آن را حس می‌کنیم. با ادامه‌ی این وضعیت حتی بیم آن می‌رود که غالب نشریات مستقل در آینده‌ای نه‌چندان دور به محاق تعطیلی بروند. تعجب بیشتر من این است که اهالی رسانه که می‌خواهند به مشکلات جامعه بپردازند، چرا نیم‌نگاهی به حال و روز خودشان ندارند؟ خلاصه‌ی کلام این‌که جشنواره و نمایشگاه لازم است؛ اما از آن مهمتر، ما رسانه‌ی خوب لازم و پر رونق داریم؛ و اگر به شعار توسعه‌ی پایدار معتقدیم، به فکر توسعه‌ی پایدار رسانه‌های محلی و استانی هم باشیم.