گفتوگو با شهاب جعفری نوازنده، مدرس موسیقی  و پژوهشگر مولف

موسیقی بدون اندیشه کامل نیست

هنرجوی پیگیر در  کرمان کم داریم

مهرداد خرسند – همیشه ملاقات ۲ گروه از هنرمندان برایم چند برابر از بقیه هیجان دارد، یکی هنرمندان پیش‌کسوتی که عمری گران بر آنها گذشته و دوم هنرمندان جوانی که در ابتدای راه‌اند و شوق دانستن و شور خلاقیت‌شان آدم را به وجد می‌آورد؛ شهاب جعفری یکی از گروه دوم است.

شهاب متولد ۱۳۷۰ است، شغل پدرش نظامی بوده و مادرش نیز، هم معلم مدرسه و هم مدرس پیانو. جالب‌ترین بخش قضیه برایم زمانی است که از  شهاب می‌شنوم زنده‌یاد ایوب دژاکام پدر بزرگ مادری او است و امیردژاکام کارگردان تئاتر و مهندس دژاکام فعال مدنی، دایی‌هایش.

مهمترین شاخصه‌ی این هنرمند جوان که در اصل نوازنده کلارینت و پیانو و مدرس این دو ساز است، تلاشش در عرصه‌ی پژوهش هنر و فلسفه است که تا کنون منجر به  تالیف ۳ جلد کتاب گردیده و ۱۲ جلد کتاب دیگر نیز در دست تالیف دارد. با این هنرمند جوان دیداری داشتم که گزارشی از آن را در ادامه می‌خوانید:

 

هنرجوی ارشد استاد شهرام ابوعامری بودم

شهاب جعفری از حدود ۵ سالگی آموزش و نواختن پیانو را نزد مادرش شروع کرده و دو سه سال بعد، آموختن کلارینت را هم نزد پدربزرگش به آن افزوده. او به این ۲ ساز بسنده نکرده و از ۱۲ سالگی برای فراگیری ویولن سراغ شهرام ابوعامری رفته است.

خودش می‌گوید: «حدودا ۱۱ سال شاگرد این استاد بودم، و این افتخار را پیدا کردم که به عنوان هنرجوی ارشد ایشان در کنسرت‌های مختلف اجرا داشتم و نزد ایشان کارآموزی کردم، یعنی زیر نظر خودشان بعضی هنرجوها را درس و تمرین می‌دادم.»

او مسیر هنرجویی خود را چنین گزارش می‌کند: «برای تکمیل دوره‌ی کلارینت به تهران رفتم و پیش خانم «سایوری‌شفیعی» که استاد دانشگاه تهران و نوازنده ارکستر سمفونیک می‌باشند، و همچنین نزد آقای پورمعین این ساز را ادامه دادم. همچنین یادگیری ویولن را هم نزد آقای فریوسفی پی‌گرفتم.»

 

بارزترین استاد موسیقی من مصطفی کمال پورتراب بود

شهاب جعفری در مسیر هنرجویی خود با مراجعه به مصطفی کمال پورتراب برای آموختن تئوری موسیقی، سرفصلی تازه برای خود باز می‌کند. آشنایان با موسیقی می‌دانند که زنده‌یاد پورتراب اولین معلم جدی و موثر در تئوری موسیقی به شیوه‌ی علمی در ایران است، شاید به همین دلیل است که شهاب خودش می‌گوید:‌«بارزترین استاد من در موسیقی شادروان مصطفی کمال پورتراب بود.»

او ادامه می‌دهد: «موسیقی دریایی است که هر کس به اندازه خودش سهمی از آن  برمی‌دارد و من نیز تا کنون علاوه بر نوازندگی، سهمی در پژوهش نظری نیز برداشته‌ام، چون فکر می‌کنم موسیقی تنها و فقط تفنن نیست و  آشنایی با مبانی نظری  و تاریخ و تکنیک‌های موسیقی بر نگرش و کار فعلی ما تاثیر می‌گذارد.»

این هنرمند جوان کرمانی تا کنون ۲ کتاب در حوزه موسیقی تالیف کرده که عبارتند از: جلد اول «قطعات برگزیده‌ی جز، بلوز و رکتایم برای ویولن» و جلد اول «آهنگ‌های برگزیده‌ی فیلم و پاپ برای کلارینت.»

او در توضیح این دو جلد کتاب می‌گوید: «در بازار کتاب خیلی تحقیق کرده بودم و بیشتر کتاب‌هایی که راجع به ویولن دیده بودم یا با محوریت موسیقی کلاسیک بودند و شامل آهنگ‌های بزرگانی مانند باخ و بتهون را یا به صورت کامل، یا به شکل ساده بودند و یا با محوریت موسیقی پاپ و اصیل ایرانی،؛ در این بین جای ‌سبک‌هایی نظیر جز، بلوز و رکتایم خالی بود و من با احساس نیازی که در هنرجویان جوان می‌دیدم، کتاب قطعات برگزیده ویولن در این سبک‌ها را منتشر کردم. برای این کار قطعاتی را که برای سازهای بادی نوشته شده بود، منطبق بر گام‌ها و ساختار ویولن نوشتم، همچنین آن را ساده نویسی هم کردم، یعنی هر قطعه به ۲ شکل نت‌نویسی شده، یکی در شکل تم اصلی و یکی دیگر به صورت ساده برای هنرجویان مبتدی‌تر.»

جعفری درباره کتاب دیگرش هم می‌گوید: «در زبان فارسی، کتاب برای کلارینت هم وجود نداشت، البته کتاب‌های افست شده از کتاب‌های خارجی موجود است اما توضیح و متن فارسی ندارند. در این بین من قطعاتی را از موسیقی فیلم و موسیقی پاپ روز دنیا برگزیدم و آنها را برای کلارینت تنظیم کردم. مثلا تم اصلی فیلم موزیکال “لالالند” که برگزیده جشنواره کن  ۲۰۱۷ بود را  را برای کلارینت نوشتم.»

این مولف جوان در هر ۲ کتاب مقدمه‌ای را در معرفی سبک‌ها و گونه‌های موسیقی مورد نظرش نوشته و توضیحات دیگری را نیز به آن افزوده است. او معتقد است کتاب‌هایی که تالیف کرده کمک آموزشی است و به نیاز مبرم خیلی از هنرجویان پاسخ می‌دهد. او می‌گوید: «اساتیدی که در تهران می‌شناسم و از جمله بعضی اساتید کرمان، خیلی خوب از کتاب‌هایم استقبال کردند، تا حدی که “کتاب نارون” ناشر این دو کتاب خبر از چاپ دوم قطعات برگزیده ویولن داد. خانم سایوری نیز خیلی مرا تشویق کردند و از انجا که استاد من بوده و هستند، تشویق‌شان برایم خیلی ارزش داشت.»

 

به علایقم نه نمیگویم

تکرار می‌کنم که توجه شهاب جعفری به امر تالیف برایم جالب است، انگیزه‌اش تا حدی است که در حال حاضر، روزنامه‌نگاری به شیوه‌ی خودش را هم دارد تجربه می‌کند، توضیح خودش شنیدنی است: «معترف هستم که هنوز هنرجو و دانشجو هستم، اما در مسیر یادگیری، به علایقم نه نمی‌گویم. به روزنامه‌نگاری علاقه‌مندم و از آنجا که هنوز این حوزه را به‌درستی نمی‌شناسم، تصمیم گرفتم فقط در محدوده‌ی آموزشگاه خودمان یک نشریه داخلی منتشر کنم.»

او شماره‌ی اول این نشریه داخلی را در آورده که در کل سه بخش دارد: ۱- بخش مقالات و پژوهش‌ها که شامل ۹ مقاله پژوهشی، آموزشی و باز بیان ساده‌شده‌ی توضیحی در موسیقی است. ۲- بخش پژوهش‌های هنرجویان داخلی آموزشگاه و ۳- بخش گزارش عملکرد از آموزشگاه و مستر کلاس‌هایی که برگزار کرده.»

 

همراه بابک احمدی

 تولدی دیگر را تجربه کردم

علاقه به پژوهش در وادی هنر، جعفری جوان را به وادی فلسفه نیز کشانده است.

از زبان خودش بشنویم: «اولین بار به شکل خنده‌داری با فلسفه مواجه شدم، محصل دوره‌ی راهنمایی بودم که در کتابفروشی آرامگاه شاه نعمت‌الله ولی، کتابی را دیدم که بر آن تصویر یک مرد با سبیل‌های پرپشت جلب توجه می‌کرد؛ آن کتاب، چنین گفت زرتشت نام داشت و من جذب سبیل‌های نیچه شده بودم! کتاب را خریدم اما چیزی از آن نفهمیدم، تا اینکه ۲ یا ۳ سال بعد که محصل دبیرستان شده بودم، “دنیای سوفی”‌ را خواندم و حسابی شیفته‌ی فلسفه شدم.

این علاقه در تهران  مرا به کلاس‌های بابک احمدی در موسسه کارنامه کشاند. در آنجا اتفاقی دیگرگون افتاد، همراه بابک احمدی تولدی دیگر را تجربه کردم و دریچه‌هایی تازه برایم باز شد، مخصوصا به هنر و موسیقی.»

 

آیا فیلسوف زن هم داریم؟

این علاقه شهاب را به تالیف یک کتاب در زمینه‌ی فلسفه و با یک موضوع نو کشانده است؛ کتاب «فلسفه از نگاه ۱۰ زن.»

جریان این کتاب را هم بهتر است از زبان خودش بشنویم:

«وقتی به کلاس‌های بابک احمدی می‌رفتم، در حوزه فلسفه خیلی مطالعه می‌کردم، در آن زمان نزدیک ۳ سال در سایت‌های پژوهش هنر گشت می‌زدم که در سایت یکی از دانشگاه‌های انگلستان به مقاله‌ای با عنوان “چگونه زنان فیلسوف دیروز به تفکر امروز کمک کردند” برخوردم. عنوان آن مقاله این علامت سوال را در ذهنم کلید زد که: مگر فیلسوف زن هم داریم؟ پژوهش در این حوزه را شروع کردم، با آقای احمدی صحبت کردم و ایشان منابعی معرفی کردند، همچنین خانم مهناز مقدسی، دبیر انجمن ویراستان ایران نیز، منابع فارسی و انگلیسی متعددی به من معرفی کردند. در نهایت مقاله‌ای نوشتم که ترجمه شد و در سایت academia.edu چاپ هم شد. برای آن مقاله حدود ۳ سال دیگر هم وقت گذاشتم و آن را در قالب کتاب با عنوان فلسفه از نگاه ۱۰ زن منتشر کردم.»

این کتاب را همین امسال انتشارات «آذرفر» چاپ و منتشر کرده است. روش پژوهشی این کتاب هم بر اساس تقدم و تاخر تاریخی است و اندیشه‌های ده زن فیلسوف از دوره‌ی یونان باستان تا قرن نوزدهم را روایت می‌کند. در بین این فیلسوفان زن، نام‌هایی نظیر:‌ دئوتیما، تئوسوفی، هانا آرنت و سیمون دوبوار،  آشناتر به نظر می‌رسند.

 

از فروش کتابم راضی هستم

مولف این اثر از فروش کتاب به نسبت راضی است، از فروش‌اش در کرمان هم راضی است، می‌گوید: «خبر دارم فروش کتابم در  کتابفروشی طاقچه و ماهان به نسبت این روزها بد نبوده.»

 

 هنرمندان جوان نیازمند نقد  و بررسی هستند

باری؛ شهاب جعفری در حال حاضر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی پژوهش هنر در دانشگاه تهران است. او اکثر اوقات سال ۳ روز هفته را برای شرکت در کلاس‌ها به تهران می‌رود و علاوه بر کلاس‌های دانشگاه از کارگاه‌های آزاد بیرون از دانشگاه هم استفاده می‌کند و به همین دلیل تا کنون محضر بزرگانی مثل مصطفی کمال پورتراب، بابک احمدی، ساسان فاطمی، دکتر آزادفر و خانم سایوری را درک کرده، ۳ روز باقی‌مانده را هم به کرمان می‌آید و به قول خودش بکوب در آموزشگاه در خدمت هنرجویان است و به آنها ویولن و کلارینت و مبانی موسیقی درس می‌دهد.  او  پدرش را که کتابخانه بزرگی داشته و مادرش را که اولین معلم موسیقی‌اش بوده در علاقه‌اش به پژوهش و هنر بسیار موثر می‌داند و معتقد است از پدر بزرگ و دایی‌هایش نیز تاثیر گرفته است.  برای من اما که به دیدار او رفته‌ام هیچکدام از اینها مهم نیست. برای من مهم این است که او و صدها نفر مثل او هنرمندان جوانی هستند که سرشار از انرژی و خلاقیت هستند که خالصانه در حال تجربه‌اند.

این جوانان برای رشد احتیاج به نقد و بررسی دارند، باید با فضاهای آکادمیک و هنری کشور در تعامل و ارتباط باشند، وگرنه خدای ناکرده ممکن است سرخورده و فراری شوند. بیایید تا دیر نشده برای این سرمایه‌ها کاری بکنیم.