کنسرت ایرج خواجه امیری در کرمان برگزار شد

صدایی به رنگ طرب

 

رضا شمسی – وارد سالن فجر که می‌شوی غم و قصه‌ی زمانه از دلت رخت بر‌می‌بندد. بسکه هوا فرحناک است. امشب قرار است صدایی خاطره انگیز، شادمانی روح آدمی را جلوه‌گر سازد و طربناکی ناب ایرانی را بین چند نسل قسمت کند. امشب ایرج قرار است بخواند، با صدایی به رنگ طرب.

پنجشنبه شب گذشته به کنسرت ایرج رفتم و بسیار تلاش کردم تا با او گفت‌و‌گو کنم. انگیزه‌ام برای انجام مصاحبه، پرسیدن سوالاتی بود که برای خیلی از علاقه‌مندان به موسیقی آوازی تا کنون بی‌پاسخ مانده‌اند؟ مثلا: چرا آواز سنتی ما در دهه‌های اخیر از نظر تکنیک تعالی پیدا کرد اما به مرور مغموم و افسرده شد؟ این سوال را بالاخره یکنفر باید از ایرج بپرسد.

در عین حال هدف دیگرم از انجام گفت‌و‌گو، بازتاب ضمنی کنسرت ایرج در کرمان بود، علی‌الخصوص که با روزهای پایانی سال همزمان شده بود و به همین جهت می‌توانست چاووشی‌خوان شادی‌های بهاری باشد. اگرچه برگزار کنندگان کنسرت بی‌ ذکر نام، از برخی مسئولان گلایه کردند که علی‌رغم کسب همه‌ی مجوزهای لازم اما اجازه نداده‌اند در تبلیغات شهری از نام هنری حسین خواجه امیری یعنی «ایرج» استفاده شود و این در حالی است که عموم مردم ایرج را به نام ایرج می‌شناسند، برای مردم ایرج ایرج است، نه حسین خواجه امیری که نام مندرج در شناسنامه‌‌ی او است. پس بدون تردید تعداد زیادی از مردم کرمان از برگزاری چنین کنسرتی بی‌خبر مانده‌اند.

اما اکنون که فرصت گفت‌و‌گو با این خواننده‌‌ی صاحب صدا فراهم نشد، در ادامه بخش‌هایی از سخنان او را در گفت‌گویش با ایلنا که در سال ۹۵ به مناسبت سالروز تولدش انجام شده با هم مرور می‌کنیم:

 

قضاوت بماند برای تاریخ

«گله‌مندی من (از فضای موسیقی) نه به خاطر خودم بلکه برای فضای آواز بوده که روز به روز در تقلید و انحطاط فرومی‌رود. یادم هست یک  زمان مثلا ۲۰ خواننده بود و هرکدام به یک شکل و شمایل می‌خواند. یکی براساس ردیف و دستگاه و یکی روحوضی! یکی تصنیف‌خوان بود و یکی آوازخوان! یکی می‌رفت کاباره می‌خواند و یکی فقط در سالن‌های کنسرت. روی‌هم رفته همه دارای جایگاه و شان متفاوت بودند و مخاطبان خاص خود را داشتند اما امروز معروف شدن به داشتن صدای خوب نیست چون هرکس ازنظر مالی تامین باشد و رگ خواب مردم را بداند و براساس موج جامعه حرکت کند؛ موفق است. نمی‌گویم از نظر درجه هنری موفق است اما از نظر مالی تامین می‌شود بدون اینکه حتی آجری روی دیوار موسیقی گذاشته باشد.

امروز خواننده‌هایی کنسرت می‌دهند که بعضی حتی توانایی خواندن یک قطعه ساده را بدون میکروفن و میکس و افکت‌های کامپیوتری ندارند. از آن طرف خواننده‌های جوانی هستند که صدای بسیار خوب و رسایی دارند اما چون در این مافیا شریک نیستند؛ راه به جایی نمی‌برند. در زمان ما؛ هرکس در هر سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌توانست با پیگیری و تلاش؛ استعدادش را شکوفا کند اما امروز اگر در جرگه برخی دوستان باشی و به کارهای عجیب و مخاطب‌پسند تن بدهی؛ موفقی. گله من هم از این بابت بود وگرنه اگر قرار بود کاری در عرصه موسیقی بکنیم آن را انجام داده‌ایم و قضاوت درباره آنها بماند برای مخاطبان و
تاریخ.

بیایید مثل ابتدای این یادداشت غم و قصه‌ی زمانه را از دل بزداییم و با یاد ایرج در آواز شادمانه‌ی خود فرود بیاییم، خواننده‌ای که محمد رضا شجریان درباره‌اش می‌گوید: «صدای ایرج در تاریخ آوازخوانی ما یک متر و معیار است و هر کس بخواهد در بالاترین حد حنجره صدایی را مثال بزند، می‌گوید این صدا شبیه صدای ایرج است.»