برای بهاری که در راه است

مهدی محبی کرمانی – رسم است و رسم زیبایی هم بوده است که شاعران قدیم از بسیار سال‌های دور و در آستانه‌ی سال نو بهارانه می‌سرودند؛ برای مَلکی یا اهل مملکتی. شاید به قصد تقریب دل‌های مردمان‌شان به هم، شاید به‌قصد امید دادن به هم، به‌قصد تهنیت و یا یادآوری تغییری که به آمد و رفت سال و گردش لیل و نهار محتوم است. بوده است که به انتظار صله‌ای هم!

هرچه که بود؛ رسم زیبایی بود. این رسم را هنوز و همچنان هم داریم. حالا نه به شعر. به دل‌نوشته، به متنی زیبا در یک کارت پستال ـ که رسم روزگار ما بود ـ و یا یک پیام در شبکه‌های اجتماعی به‌رسم روزگار شما و کار دیگر و تنها منحصر به شعرا نمانده است. بهارانه را این روزها همه می‌نویسند و می‌گویند!؟ و چه خوب است که این رسم امیدبخش این‌گونه ماندگار شده است؛ رسم زیبایی است و باشد که بماند. آن هم به روزگاری که وقت تنگ‌مان از یک‌سو، بی‌حوصلگی‌های معمول‌مان از سویی دیگر و بدتر از همه فردیت‌های حقیرانه‌مان مزید بر این همه، فرصت دیدارها و هم‌کلامی‌ها را از همه گرفته است. بهارانه یعنی که دل به آغاز سالی نو و نو شدن‌ها خوش کنیم. بهارانه یعنی چراغ امید در دل بیفروزیم و روشنای این چراغ را در شکست سیاه روزمرگی‌ها و کدورت‌ها تقسیم کنیم. بهارانه یعنی که پایان سرد و سیاه زمستان را خوشامد بگوییم و رو به آفتاب بایستیم و به بهاری که در راه است سلام دوباره کنیم. سلامی به سبز زمین، آبی آب و آسمان و زلال بارانی که می‌آید تا زنگار دل‌هایمان را به رگباری بشوید. بهارانه یعنی که یادمان باشد فصلی تازه در راه است و شکوفه‌ها دارند کم‌کم باز می‌شوند. بهارانه یعنی امید. امیدهایمان را همچنان زنده نگاه داریم؛ فردا روشن است و یادمان باشد که دعای آغاز سال نو، دعای تغییر و تحول است. بیش از همه، تحول در حال و احوال خودمان. به بهترین حال. نوروزتان مبارک و سال نو سال باران و برکت باشد. سال نور و روشنایی باشد و سال تحقق امیدهای خوب همه‌مان.